برخيز و اول بكش (56)
فصل ششم
مجموعهاي از مخاطرات – دوره كارآموزي موساد
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
موساد هر دو نوع جنگجويان مثبت و منفي را جذب ميكرد. دلايل آنها براي ترك زندگي قديميشان كمتر از ايزوله شدن كامل در يك كشور دشمن، آن هم تحت هويت كاملا متفاوت، اهميت داشت. كفير در اين باره ميگويد: «شما همزمان هم سرباز هستيد و هم ژنرال. اين يك وزنه كاملا احساسي و معنوي است.»
حراري با اين اميد كه آن وزنه را بردارد يا حتي كاهش دهد، يك برنامه مخصوص جاهطلبانه استخدامي ابداع كرد. حراري در اين باره ميگويد: «من شنيده بودم كه «كا گ ب» بچههاي يتيم را كه هيچ تعهد و قيد و بندي نداشتند، در سنين سيزده يا چهارده سالگي شناسايي ميكرد و آنها را زير بال و پر خودش ميگرفت تا تحت بهترين شرايط ممكن براي اجراي عمليات زير يك پوشش تربيت شوند. من فكر كردم كه اين يك ايده عالي است.» او يك روانشناس قيصريه را انتخاب كرد تا يك پسربچه چهارده ساله اسراييلي بدون سرپرست را انتخاب كند. قيصريه او را زير بال و پر خودش گرفت بدون آنكه اين پسربچه بداند چه كسي مسوول مراقبت از او است. يك روانشناس و دو معلم بهطور مداوم با او در ارتباط بودند، به او آموزش عالي داده شد و به كلاسهاي بسيار گرانقيمت هنر و فرهنگ رفت و براي ورزش و اوقات فراغت هم وقت گذاشته شد. حراري ميگويد: «ما به او گفتيم كه از او ميخواهيم زماني كه بزرگ شدي به ملت خود خدمت كني.» تمام مراقبتها و شهريههايي كه پرداخت ميشد موفقيتآميز بود. اين پسر يك سرباز شد و سپس يك افسر جوان ماهر، با فرهنگ والا و قادر به عمل تحت پوشش يك فرد خارجي. اما پروژه در كل به شكست منجر شد. «براي من مشخص شد كه اين كار شايد در كشور اقتدارگرايي مانند روسيه خوب به عمل آيد اما نه در اسراييل. يهودي اسراييلي اين نوع استقامت را ندارد، خيلي زود يك دوست دختر، يك شغل غيرنظامي و يك حقوق خوب ميخواهد. او به احتمال آرزوهاي متفاوتتري از آنچه دنياي اطلاعات به او ميدهد، خواهد داشت. ما چارهاي نداشتيم جز اينكه اجازه دهيم او راه خودش را برود.»
سياستهاي استخدامي ديگر ثابت كردند كه موفقتر هستند. موساد به دلايل عملياتي در برابري جنسيتي پيشتاز بود. «ايتان» در اين باره ميگويد: «وجود يك زن در دوران عمليات در يك تيم مزيت بسيار بزرگي است. يك تيم كه متشكل از هر دو جنس زن و مرد باشد... هميشه داستانهاي پوششي بهتر فراهم ميكند و سوءظنها را هم كاهش ميدهد.»
اگر اين افراد تازهوارد بتوانند مرحله اوليه پايش را پشت سر بگذرانند سپس بايد وارد «دوره عملياتي» شوند. اكثر دانشجويان قيصريه در دوران آموزشيشان هرگز دفاتر مركزي موساد را نميبينند و هيچ ارتباطي هم با ديگر هنرجويان ندارند. به آنها حتيالامكان اطلاعات كمي داده ميشود تا در صورتي كه دستگير و شكنجه شدند، نتوانند اطلاعات زيادي را فاش كنند. منزل آنها طي آموزش يكي از چندين آپارتمانهاي تلآويو است، بنابراين هيچوقت كارمندان عادي موساد را كه هر روزه وارد دفاتر مركزي ميشوند، نميبينند.
دانشجويان تحت يكي از حوزههاي جاسوسي- رمزگذاري كدهاي مورسي (تا زمان پيشرفت فناوري، اين روش ارتباطاتي مطلق بود)، تعقيب و مراقبت، از دست دادن تماس، جنگ با سلاح و يقه به يقه شدن را آموزش ميبينند. آنها همچنين به مطالعه جغرافيا، سياست و تاريخ كشورهاي عرب ميپردازند.
تبحر در مهارتها در يكسري از ماموريتهاي عملي به دست ميآيد كه عمدتا در خاك اسراييل است و معمولا هم خانگي است: گذاشتن دستگاه شنود در يك تلفن در لابي بانك، دريافت اسناد بيضرر، نفوذ به درون منازل يا كسب و كار فقط براي اينكه ثابت كنند فرد تازهكار مهارت دارد يا خير.