با رفتن چيزي حل نميشود
احمد خرم
پس از كش و قوسهاي فراوان به خصوص در 8 ماه گذشته و ماجراهايي كه در سازمان نظام مهندسي اتفاق افتاد بالاخره عباس آخوندي با سه استيضاح ناموفق، تصميم خود را گرفت و قبل از استيضاح چهارم استعفا داد. وزير راه و شهرسازي احتمالا دريافته بود كه توان مقابله با اين استيضاح را ندارد بنابراين استعفا داد كه البته تصميم مناسبي بود آن هم در شرايطي كه وزارتخانه به سكون و بيعملي دچار شده بود و تداوم فعاليت ايشان با اين سبك و سياق ممكن بود بيشتر خسارت باشد تا خدمت. بد نيست كه به بهانه خداحافظي عباس آخوندي به كارنامه قريب به 5 سال مديريت ايشان در وزارت راه و شهرسازي نگاهي بيندازيم. عباس آخوندي در شرايطي پا به وزارتخانه گذاشت كه ايران با تحريمهاي سنگين و شديد بينالمللي مواجه بود. اين اتفاق كه در همه وجوه مديريتي كشور تاثير گذاشته بود متعاقبا مديريت وزارتخانههاي اقتصادي همچون راه و شهرسازي را نيز مشكل ميكرد. بايد اذعان كرد كه آخوندي در اين دوران سخت وزارتخانه را اداره كرده و پس از گشايشهايي در زمينه ارتباطات بينالمللي توانست به تجهيز ناوگان هواپيمايي ايران بپردازد و مقداري از فرسودگي اين ناوگان را جبران و اقدامات مثبتي در اين زمينه انجام دهد. همچنين در بخش ديگري از مديريت خود به حمل و نقل ريلي توجه ويژه نشان داد و در اين زمينه هم عملكرد مثبتي داشت و اقدامات خوبي انجام گرفت. عباس آخوندي اقدامات جدي در زمينه حمل و نقل ريلي انجام داد كه قابل تحسين و تقدير است. اما ايشان در زمان حضور 5 ساله خود در وزارتخانه نقاط ضعفي نيز داشت. آقاي آخوندي نسبت به دوره قبلي وزارت، يعني دوران سازندگي تغييرات محسوسي داشت. به نظر ميرسيد كه روحيات و خلقيات او عوض شده بود. بيشتر تمايل داشت به جاي برخوردهاي دموكراتيك، برخوردهاي دستوري داشته باشد. كمتر با بخش خصوصي، انجمنهاي صنفي و حرفهاي و تخصصي مشورت ميكرد كه اين ضربه سنگيني به ويژه در بخش وسيع و گسترده راه و ساختمان و شهرسازي در پي داشت.
عباس آخوندي در برخي موارد بدون نقشه راه عمل كرد. از جمله اتفاقاتي كه در حوزه سازمان نظام مهندسي رخ داد كه باعث شد از رفتار ايشان برداشتهاي منفي صورت گيرد تا جايي كه حتي اين نوع برخورد را ميتوان به حساب عدم موفقيت ايشان در دولت يازدهم و دوازدهم گذاشت كه در واقع عمل به اين استراتژي بود كه يكي از راههاي اثبات خود محكوم كردن ديگران است. نزديك به 550 هزار مهندس اعضاي نظامهاي مهندسي هستند و نميشود اين جمع و البته حدود 650 هزار مهندسي كه عضو اين سازمان نيستند را ناديده گرفت.
اصلاح قانون سازمان نظام مهندسي، اصلاح آييننامه اين سازمان، دادن آييننامه كنترل ساختمان، بخشنامههاي تعارض منافع، بخشنامه اجتناب از گرفتن 5 درصد، بخشنامه انتخابي شدن كار و منتفي شدن ارجاع كه اكثريت مهندسين با آن مخالف بودند و بسياري موارد ديگر بدون مشورت با سازمانهايي انجام شد كه اين سازمانها در 23 سال تلاش حتي يك ريال بار بر دوش دولت نبودند و خودشان را اداره ميكردند. اصلاحاتي لازم بود كه با تعامل ميشد اين اصلاحات را انجام داد اما در اين روند تقابل جاي تعامل را گرفت و گوينده و پاسخ دهنده از تريبون استفاده ميكردند در حالي كه از تريبون نميشود به تعامل رسيد بايد دور ميز نشست و تعامل كرد. از تريبونها اگر زمينه تعامل هم وجود داشت آرام آرام به تقابل تبديل شد.
به نظر من انتقاداتي كه به مديريت اين وزارتخانه وارد بود، سطحي و پيش پا افتاده نبود. براي نمونه در متن استعفاي ايشان آمده بود كه من نميتوانم آن طور كه شما ميخواهيد بازآفريني شهري را انجام دهم و در زمينه نوسازي و بهسازي بافتهاي ناكارآمد شهري، فرسوده و حاشيهاي نميتوانم با شما همراه شوم. اين نشان ميداد كه اختلافات با رييسجمهوري زياد است چرا كه حسن روحاني دستكم نزديك به دو سال است كه فرياد ميزند بايد به بافت فرسوده رسيدگي شود چرا كه در دو دولت گذشته پولي كه بايد صرف بهسازي و نوسازي بافت فرسوده ميشد در بيايان ريختند و هزينه كردند. در واقع روحاني از تجربه دولت نهم و دهم به اين نتيجه رسيده بود كه از طريق نوسازي و بهسازي بافت فرسوده ميتوان كمبود مسكن را با هزينه كمتر و با ارزش افزوده بيشتر جبران كرد.
از سويي ديگر آقاي آخوندي مسكن مهر را نيز به سرانجامي نرساند. حدود 2 ميليون و 300 هزار واحد مسكن مهر ساخته شده بود كه از اين ميزان حدود يك ميليون واحد باقي مانده بود. دو سال زمان لازم بود كه بودجهاي تزريق و اين وضعيت جمع شود. با اين حال وزير ترجيح داد كار را نيمهتمام بگذارد در حالي كه اين كار را دولت يا حاكميت آغاز كرده و بالاخره اشتباه يا درست بايد پايان داد اما ميتوان تكرار نكرد. ضمن اينكه ايشان هيچ طرح جايگزيني براي مسكن مهر ارايه و پيشنهاد نميداد.
حال سوال اينجا است كه آيا با رفتن آقاي آخوندي، انتقادات به دولت كاهش مييابد؟ تصور ميكنم كاهش انتقادات به دولت به انتخاب جايگزين براي ايشان بيارتباط نيست. بايد فردي به عنوان وزير راه و شهرسازي معرفي و انتخاب شود كه تحولگرا و البته شفاف باشد. من معتقد نيستم كه در اين شرايط نميتوان كار كرد بلكه معتقدم اگر مديري تحولگرا روي كار بيايد كه در پي حفظ وضع موجود يا برگشت به عقب و مديريت محافظهكارانه نباشد و با شجاعت و برنامهريزي كار كند، حتما ميتواند اقدامات مثبت و موثري انجام دهد. همچنين در شرايط كنوني اصلاح امور حتي از دست دولت به تنهايي برنميآيد و بايد حاكميت تمام و كمال به صحنه بيايد. اگر روزي، روزگاري زمان كار و تلاش و پول جمع كردن براي دستگاههاي عمومي- چه براي دولت و چه براي دستگاههاي حاكميتي و حتي براي بخش خصوصي- بود امروز زمان تلاش مضاعف براي خروج مملكت از بحران است. البته نبايد تصوركرد كه با رفتن يك نفر رفتن و آمدن نفر ديگر مساله حل نميشود. البته بايد توجه داشت كه اگر ميخواهيم انتقادات كاهش يابد، بايد به مسائل اجتماعي و اقتصادي و معيشتي مردم رسيدگي بيشتري داشته باشيم و تا اين اوضاع سامان نيابد مردم همچنان معترض خواهند بود.