ملاحظاتي درباره شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان
محمود ميرلوحي
اين روزها صحبتهاي متفاوتي در رابطه با شوراي عالي سياستگذاري مطرح ميشود كه در اين راستا برخي لب به انتقاد باز ميكنند و برخي از مزاياي آن سخن به ميان ميآورند. هرچند بر اين اصل كه بايد جميع نظرات را بشنويم و بهترين آن را انتخاب كنيم سخت پايبند هستيم اما لازم است چند نكته در اين باره بيان شود.
اولين نكتهاي كه بايد گفت، آن است كه اساسا چرا ما رو به ايجاد چنين تشكيلاتي آورديم. پاسخ را بايد در اتفاقات سال ۸۴ جستوجو كنيم. در آن سال به جاي آنكه اصلاحات به صورت يك واحد عمل كند دچار شكاف شد و همان مساله موجبات شكست انتخاباتي را فراهم كرد و براي هشت سال دولت به دست رقيب افتاد. بنابراين تجربه سال ۸۴ ما را به سمت چنين تشكيلاتي سوق داد كه ثمره آن را در سه انتخابات گذشته ديديم.
موضوع ديگري كه نبايد از نظر دور داشت، سختيهايي است كه بر سر راه فعاليت اصلاحطلبان وجود دارد ما نبايد فراموش كنيم كه همواره جريان رقيب در تلاش بوده است تا سد اصلاحطلبان را از مسير خود بردارد و در اين راه از هيچ تلاشي فروگذاري نكرده است. از ممنوع تصويري آقاي خاتمي گرفته تا سنگاندازيهاي ديگر و اما وقتي پاي انتقادات به ميان ميآيد بايد گفت ما با يك حزب و يك شوراي مركزي مشخص روبهرو نيستيم به هر حال جريان اصلاحطلب يك جريان گسترده با طيفي گسترده از احزاب است كه براي ايجاد هر تغييري بايد جلسات مختلف گذاشته شود و ساعتها درباره آن بحث كنيم، بنابراين با يك رويه ساده روبهرو نيستيم كه بتوانيم در لحظه تصميم بگيريم و در لحظه اجرا كنيم. ايجاد شوراي سياستگذاري به دليل شرايط زمان و ويژگيهاي چهرههاي اصلاحطلب بود به عبارتي اصلاحطلبان به نوعي در حاكميت خودكفا شدند. در زمان حضرت امام(ره) ما بيش از اصولگرايان متكي به امام(ره) بوديم اما رحلت حضرت امام(ره) سبب شد كه ما زودتر از ديگران در سياست خودكفا و به توانمنديهاي دروني جريان اصلاحات متكي شويم. ما زودتر از اصولگرايان به سمت تحزب حركت كرديم و در دولت اصلاحات به اين كار بها داديم و خود اين مسير به جايي رسيد كه براي تجديد سازمان اصلاحات، همكاري و همدلي همهجانبه براي تشكيل شوراي سياستگذاري را شاهد بوديم. بعد از اينكه در سال 92 جريان اصلاحات به موفقيت رسيد، اين سوال مطرح شد كه تكليف شوراي عالي بعد از اين پيروزي چيست؟ در اين زمينه 2 نگاه وجود داشت، برخيها معتقد بودند كه ماموريت پايان يافته و همه به دنبال كارهاي خود برويم اما نگاه ديگر تاكيد داشت كه ليست اميد از سوي اين شورا عرضه شده است و با وجود تشكيل فراكسيون اميد بايد به اين نكته توجه داشت كه فراكسيون اميد مبعوث شوراي عالي است، بنابراين نميتوان شوراي عالي را رها كرد و شوراي عالي بايد پاسخگوي مردم باشد. پس از انجام كارهاي كارشناسي نتيجه اين شد كه شوراي عالي تكميل و اصلاح شود بنابراين تغييرات مختصري صورت گرفت كه نتيجه آن شوراي شهر تهران و انتخابات رياستجمهوري سال 96 شد و پس از نتايج آن انتخابات نيز ترديدها در مورد ادامه فعاليت شوراي سياستگذاري اصلاحطلبان كاهش يافت اما امروز همه اصلاحطلبان معتقدند كه اصل شوراي عالي سياستگذاري لازم است. اصلاحطلبان معتقدند كه شوراي عالي بايد كارآمدي و اثر داشته باشد و تجديد، اصلاح و تكميل بشود. اينكه در فضاي كشور ما يك جريان بتواند با همه محدوديتهايي كه وجود دارد ساختار جدي نزديك به تحزب پيدا كند كار آساني نيست، اما جريان اصلاحات توانست تقريبا بخشي يا بخشهايي از رفتار حزبي را در مركز و استانها اجرا كند. اگر شوراي عالي نباشد چه ساختاري ميتواند جايگزين اين ظرفيت شود، لذا بايد تلاش كنيم اين ظرفيت حفظ شود و اگر نقاط منفي دارد به مثبت تبديل شود.
عضو شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان