ادامه از صفحه اول
بدهكاران مهريه
بخش عمدهاي از تاكيدات قانون مدني متوجه رفتار و احساس و اخلاق طرفين است كه قانون هم در بسياري موارد در قبال آن جوابگو نيست و حتي در همان نقاطي كه قانون، ضمانت اجراي خشك و سخت دارد، تبعات سوئي به بار ميآيد. به هر حال مساله مهريه هم سنتي است كه در امور اسلامي بوده اگرچه كه بعضي كشورها چنين قانوني ندارند كه زوج حتما بايد مبلغي به عنوان مهر تعيين كند يا ملزم به تعيين مهر شود اما به هر حال اين سنت اسلامي است ولي سنت هم بايد در حد همان سنت عمل شود وگرنه شاهد تعيين اين مهريههاي سنگين خواهيم بود كه در ابتدا هم با احساس و به احتمال زياد، با عشق و اخلاق پاي آن را امضا ميكنند اما بعد از مدت كوتاهي شاهديم كه اين مطالبه به ضمانت اجراهاي قانوني و دعاوي قانوني تبديل ميشود. به نظر ميرسد كه علماي اجتماع و حقوقدانان و قانونگذاران، بايد در اين باره راه چارهاي پيدا كنند. البته پيشتر هم تمهيداتي شده بود كه در صورت تعيين مهر بر مبناي سكه طلا، چنانكه تعداد سكه بالاتر از 100 عدد بود، مرد بازداشت و زنداني نشود. بخشنامههاي رييس محترم قوه قضاييه هم معمولا ارشادي است و بخشنامه، ولو از طرف قوه قضاييه، چنانچه مخالف با قانون باشد قضات نبايد آن را اجرا كنند. بخشنامه اخير رييس قوه قضاييه هم با توجه به حساسيت شخص ايشان در مورد مهريه، بخشنامه خوب و مفيد و موثري بوده اما راهحل قطعي و نهايي نيست. قانونگذار بايد فكر اساسي براي مهريه داشته باشد. درست است كه ميزان مهريه بر مبناي توافق طرفين و طبق يك قرارداد و بر اساس آزادي اراده تعيين ميشود اما بالاخره يك امر اجتماعي است و ميبينيم كه در نهايت، كار همسر بدهكار مهريه به زندان كشيده ميشود و زندان هم، بنيان خانواده را بر هم ميريزد و ممكن است فرزندان اين خانواده را هم به انحراف بكشاند و هزار مشكل ديگر به بار بياورد. البته زنداني شدن بدهكاران مهريه، موضوع جديدي نيست و تا قبل از سال 1352 هم تمام بدهكاران مالي و از جمله بدهكاران مهريه بنا به درخواست طلبكار بازداشت ميشدند. سال 52 قانون منع بازداشت بدهكاران در قبال بدهي مالي تصويب شد مبني بر اينكه فرد بدهكار بايد صورت اموال خود را ارايه دهد و مخفي كردن واقعيت، مستوجب مجازات است. به نظر ميرسد كه امروز، بايد سابقه تاريخي برخي اتفاقات در كنار شرايط حاضر بررسي شده و براي حل مشكل يك چاره اساسي اتخاذ كنند. بخشنامههايي از اين دست هم درمان واقعي نيست بلكه يك راهحل فوري است اما در شرايط امروز كه مساله مهريه به يك معضل جدي براي خانواده و حقوقدانان و قضات تبديل شده بايد به راهحل مستمر فكر كرد چرا كه قضات هم از صدور حكم زندان بابت بدهي مهريه ناراحت هستند آن هم براي جواني كه احتمالا زندگي مشترك خود را با عشق و علاقه آغاز كرده و حالا بايد بازداشت شود.
فرصت چين براي اروپا
اگر از اين نگاه به موضوع روابط چين و اتحاديه اروپا و موضع مشترك آنها در خصوص تحريمها و تعرفههاي امريكا نگاه كنيم، ميتوان گفت كه اروپاييها تلاش ميكنند از جايگاه و موقعيت منحصربهفردي كه چينيها در ساختار پولي و مالي جهان دارند، استفاده كنند و نسبت به اقدامات امريكا واكنش نشان دهند تا شايد از اين طريق بتوانند سياستهاي امريكاييها را نسبت به اروپا تعديل كنند. در حال حاضر هرچند اروپاييها دل خوشي نسبت به چينيها ندارند، اما در شرايط جديدي كه ترامپ به وجود آورده و رفتارهاي تحقيرآميزي را نسبت به اروپاييها انجام داده است، تلاش ميكنند حداقل در نبرد تجاري طرف امريكاييها نباشند. دونالد ترامپ به عنوان رييسجمهور ايالات متحده از گرايشهاي ضد اروپايي و احزاب راست افراطي به نحوي حمايت ميكند. اين نوع رفتارها و رويكرد ترامپ رفتارهايي نيست كه اروپاييها بخواهند در وضعيت امروز نسبت به آن بيتفاوت باقي بمانند. هرچند از چين نيز نگرانيهاي سياسي و اقتصادي دارند، اما در كوتاهمدت آنها از سوي امريكاييها تحت فشار هستند و سياستهايي كه ترامپ در پيش گرفته آنها را وادار كرده است كه ميان منافع كوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدت خود اولويتبندي كنند. آنها در كوتاهمدت قصد دارند از فضاي موجود استفاده كنند تا ترامپ را به سمتي سوق دهند كه در مواضع و ديدگاههاي خود ترديد كند و آنها را مورد بازنگري قرار دهد. شايد اكنون بتوان گفت بهترين فرصت است كه اروپاييها قصد دارند از فضايي كه چينيها تحت فشار امريكا قرار گرفتند، استفاده كنند تا ببينند تا انتخابات 2020 چه نتايجي به دست خواهد آمد. اگر در انتخابات ترامپ دوباره پيروز شود قطعا راه متفاوتي نسبت به گذشته را طي خواهند كرد و رويكرد جديدي را در مقابل امريكا در پيش خواهند گرفت. در حال حاضر اروپاييها هم روي چين و هم روي روسيه حساسيتهاي بسيار زيادي دارند. چينيها اكنون تبديل به يكي از شركاي تجاري اصلي كشورهاي اروپايي و حتي تبديل به يك منبع مالي مهم شده است. همين موضوع ميتواند در آينده هرگونه تصميمگيري در داخل اتحاديه اروپا در خصوص چين را چالشبرانگيز كند. اما اكنون با توجه به چالشهايي كه امريكاييها براي اروپاييها ايجاد كردند، آنگونه كه وزير دارايي فرانسه اعلام كرده است، تحريمها عليه ايران از سوي امريكا تبديل به فرصتي براي خوداتكايي مالي و اقتصادي اروپا از امريكا شده است، جنگ تعرفهاي امريكا و چين نيز تبديل به فرصتي ديگر براي اروپا شود. از اين جهت ميتوان گفت كه تغييرات و تحولاتي كه شاهد آن هستيم، اروپاييها اكنون به دنبال موقعيت متفاوتي براي خود هستند. اگر بخواهند جايگاه باثباتي را در عرصه نظام بينالملل تعريف كنند بايد از امريكا فاصله بگيرند و همچنين سياست متوازني را با ديگر قطبهاي اقتصادي جهان برقرار كنند. قطعا اروپاييها از فرصت چين استفاده خواهند كرد تا بتوانند جايگاه مستقل خود را در فضاي بينالملل تعريف كنند. اما چطور اين جايگاه را تعريف كنند و روابط با چين و امريكا تنظيم كنند، به شدت بستگي به تحولات داخلي ايالات متحده خواهد داشت.