افغانستان و مشقت گذار
اين اختلاف نظر سه سال برگزاري انتخابات را در افغانستان به تاخير انداخت. معناي برگزاري انتخابات، سه سال بعد از موعد مقرر اين است كه دستكم اين اجماع در مجموعه حاكميت افغانستان حاصل شده است كه فعلا روند مملكتداري به همين شيوه جاري ادامه پيدا كند. مجموعه صاحبنظران در كابل به اتفاق نظر رسيدهاند كه فعلا در شرايط كنوني تغيير نظام سياسي اولويت نيست و بايد به همين شيوه رياستي ادامه داد تا شرايط مناسبتري براي ايجاد يك نظام پارلماني فراهم شود. اينكه در كابل اتفاق نظر براي برگزاري انتخابات به وجود آمده يك نكته مثبت و نقطه عطف در سياست افغانستان است و نشان ميدهد كه آگاهي از اولويتبنديها و لازمههاي استقرار و ثبات نظام سياسي براي سياستمداران كابل نسبت به گذشته بيشتر شده است.
مولفه سوم تهديدهاي گروههاي تروريستي و شبهنظاميان مسلح مخالف دولت بود. دولت افغانستان در برابر يك دو راهي بزرگ قرار داشت، يا بايد انتخاب ميكرد كه اين انتخابات را كلا برگزار نكند، يا اگر تصميم به برگزاري آن ميگرفت بايد خشونتها و عواقب آن را هم ميپذيرفت. نميشد انتظار داشت كه در شرايط كنوني افغانستان عاري از خشونت برگزار شود. براي دولت كابل قابل پيشبيني بود كه اقدام به برگزار انتخابات باعث گسترش خشونت و ترور خواهد شد. دولت افغانستان تداركات لازم براي حفاظت از امنيت را پيشبيني كردهبود و تلاش وافري براي كاهش آسيبها و خطرات انجام داد، اما همواره نميتوان همه تهديدها را در كشوري جنگزده پيشبيني كرد. آنچه اتفاق افتاد قابل پيشبيني بود و دولت با محاسبه چنين احتمالاتي اقدام به برگزاري انتخابات كرد. مذاكرات با طالبان از سوي نماينده امريكا براي آتشبس در دوران برگزاري انتخابات با شكست مواجه شده بود و مشخص بود كه طالبان دست به اقدامات خشونتآميز خواهد زد. در عين حال نبايد فراموش كرد كه ماهيت قومي و طايفهاي جامعه افغانستان همواره زمينه ايجاد خشونتها ميان گروههاي محلي و رقباي قومي را در بزنگاههاي سياسي فراهم ميكند. با توجه به اين سه مولفه ميتوان به صورت نسبي گفت كه جامعه افغانستان از يك پيچ سخت عبور كرده و هر چند اين عبور بسيار مشكل بود، تلفات زيادي داشت و با نواقصي همراه بود. اما با شرايط موجود ميتوان برگزاري اين انتخابات را به فال نيك گرفت. افغانستان در شرايطي قرار داشت كه پارلمان مشروع نداشت و از زمان برگزاري اين انتخابات ميتوان گفت كه اكنون يك ضلع حكومت در اين كشور كه براي سه سال در شرايط كجدار و مريز قرار داشت، اكنون مشروعيت يافته است.
تجربههاي پيشين باعث شد كه پيشبينيهاي خوبي در مورد مبارزه با تقلب در انتخابات افغانستان انجام شود. رايدهندگان پيش از برگزاري انتخابات ثبتنام ميكنند و در اين انتخابات هم استفاده از دستگاههاي ثبت اثر انگشت الكترونيكي رايج شد كه ميتواند از بسياري از مشكلات و ترديد در نتايج انتخابات كم كند. در طول سه سالي كه برگزاري اين انتخابات به تاخير افتاده بود، تصور ميشود كه روند دولتسازي در افغانستان دچار مشكل شده ، اما حالا كه انتخابات برگزار شد اميدواريها دوباره زنده شد كه روند دولتسازي در افغانستان مسير تكاملي خود را طي كرده است. برگزاري اين انتخابات در موعد مقرر، اميدواري به برگزاري انتخابات رياستجمهوري سال آينده را نيز افزايش داد. اختلافنظرها و رقابتهاي انتخاباتي در هر انتخاباتي رخ ميدهد، آنچه در دوره قبل انتخابات رياستجمهوري ميان هوادران اشرف غني و عبدالله عبدالله رخ داد، در هر انتخاباتي در هر كشور ديگري هم ممكن بود رخ دهد. جامعه افغانستان بيش از اينكه نگران احتمال تكرار تجربه انتخابات پيشين باشد، بايد نگران تكميل تجربه جاري و حركت به سمت برگزاري انتخابات رياستجمهوري آينده باشد. همانگونه كه افغانستان با پارلمان مشروع حتي با برگزاري ناقص و خشونتبار انتخابات، بهتر از افغانستان بدون پارلمان است، افغانستان با انتخابات رياستجمهوري هم بهتر از افغانستان بدون انتخابات رياستجمهوري از ترس تقلب و اختلافنظر گروهها خواهد بود. نيروهاي سياسي افغانستان بايد تمركز خود را به روي پيشبرد روند دولتسازي در افغانستان و در پي آن تكميل روند ملتسازي در اين كشور قرار دهند. شايد گروهي اين برداشت را بسيار خوشبينانه تصور كنند، اما من معتقدم كه عبور از پيچهاي اينچنيني تاريخ را هر چند كه با ناملايمات و مشقتهاي فراوان همراه باشد، بخشي از دوران گذار است. افغانستان در حال گذار از يك دوره جنگي به يك دوره صلح و تثبيت است. اتفاقاتي كه در اين دوران گذار و در مسير دولتسازي و ملتسازي رخ ميدهد، اتفاقاتي نسبتا طبيعي است و از عوارض گذار است. بايد اين فرصتهاي تاريخي در افغانستان مغتنم شمرده شود. هر انتخاباتي كه در اين كشور برگزار ميشود يك گام آنها را از جنگ، اسلحه و خشونت دور ميكند. شايد گروههاي تروريستي بنا به طبيعت خود و مطابق معمول از فرصت انتخابات براي كشتار انسانهاي بيگناه استفاده كردند، اما نبايد از نظر دور داشت كه خون كساني كه جان خود را در اين مسير از دست دادند، هدر نخواهد رفت و آيندهاي كه از مسير صندوقهاي راي براي مردم افغانستان شكل ميگيرد، آيندهاي باثباتتر، كمخشونتتر و در مسير صلح است.