تجربه تماشاي پخش زنده فوتبال در مدرسههاي كشور:
دانشآموزاني كه داشتند، دانشآموزاني كه نداشتند
گروه اجتماعي
رسم است كه هر بار همزمان با بازيهاي يكي از دو تيم پرسپوليس و استقلال، شبكههاي اجتماعي محلي ميشوند براي كريخوانيها طرفداران دو تيم و تحليلهاي كوتاه در حين بازي و اعلام گلهاي زده و خورده. روز گذشته اما كاربران فضاي مجازي بيشتر از اينكه به خود بازي ميان دو تيم پرسپوليس و كاشيماي ژاپن بپردازند، حواسشان پيش عكسهايي بود كه از مدارس سراسر كشور ميرسيد و خيلي زود ميان كاربران دست به دست ميشد. دانشآموزان در روزهاي قبل از ديدار فينال ليگ قهرمانان فوتبال آسيا، آنقدر به وزير آموزش و پرورش پيغام دادند تا سرانجام روز پنجشنبه سيدمحمد بطحايي در صفحه ايسنتاگرامش اعلام كرد:«تعطيلي مدارس كه ممكن نيست اما از مديران محترم ميخواهم چنانچه امكانات لازم را داشته باشند، شرايط پخش مسابقه را در مدارس فراهم كنند.» و اين اتفاقي بود كه روز شنبه در بسياري از مدارس رخ داد.
پخش فوتبال در مدارس از اينستاگرام وزير فراتر رفت و در قالب بخشنامه به مدارس ابلاغ شد. در نامه مديركل دفتر وزارتي آموزش و پرورش ذكر شده بود كه پخش زنده اين مسابقه ميتواند «در كليه مدارس و تمام مقاطع انجام شود و به صورت مشخص ذكر شده بود كه اين هم شامل مدارس دخترانه ميشود و هم پسرانه. عكسهايي كه از مدرسههاي دخترانه ميرسيد و ويدئوهايي كه جيغها و فريادهاي هيجانزدهشان را ثبت كرد، نشان داد دختراني كه اجازه حضور در استاديومها و تماشاي مسابقات ورزشي را ندارند چطور در مدرسههاي خود حضور در استاديومي كوچك و اختصاصي را تجربه كردند. عكسها گويا هستند، والدين برخي از بچهها نوشتهاند كه چطور تجربه مدرسه براي فرزندانشان براي يك روز هم شده تغيير كرده است:«پسرم از پريشب هيجان امروز مدرسه رو داشت؛ از ديروز با دوستاش تلفني صحبت تماشاي بازي رو ميكرد؛ ديشب لباس ورزشياش رو آماده كرد؛ صبح از هيجان زودتر از همه بيدار شد و از معدود روزهايي بود كه با اشتياق مدرسه رفت.» و خيليها هم از شادي دانشآموزاني كه فرزندشان نبودند، شاد شدند: «ناظم مدرسه دم خونه ما چند تا جمله تكراري داره كه بچهها بايد جواب بدن. مثلا ميگه پاهاااا، بچهها ميگن: جفتتتتت. يكيش اينه: دهنها... بستههههه. اما امروز كه گفت دهنهاااا، بچهها فرياد زدن: بازززززز چون داشتن فوتبال ميديدن.»
اما روز متفاوت مدرسههاي كشور روي ديگري هم داشت. در بخشنامه آموزش و پرورش آمده بود كه پخش اين مسابقه «بر اساس ظرفيت و امكانات آموزش و پرورش» در مدرسههاي كشور انجام شود. حالا بر اساس اين نكته ميشد عكسها را تماشا كرد و تفاوت فاحش ميان كلاسهاي درس، مدرسهها و دانشآموزان را در نقاط مختلف كشور ديد. در عكسها مدرسههايي بودند كه دانشآموزانشان ميتوانستند پخش مسابقه فوتبال را روي پرده و نشسته بر صندليها آمفيتئاتر مدرسه تماشا كنند، مدرسههايي كه كارشان را با نصب يك تلويزيون در سالن يا نمازخانه مدرسه راه انداخته بودند يا مدرسههايي مانند مدرسه دهستان رمشك شهرستان قلعه گنج كرمان كه دختران و پسران دانشآموزش كنار هم جمع شده بودند تا پخش بازي را از صفحه كوچك موبايلي تماشا كنند كه به تخته سياه كلاسشان تكيه داده شده بود. عكس مدرسه روستاي رمشك كه بارها و بارها در ميان كاربران دست به دست شد، عكسي بود كه به خوبي در مقايسه با ساير عكسها و فيلمها ميتوانست تفاوت زياد «ظرفيت و امكانات آموزش و پرورش» را به نمايش بگذارد و البته اين نكته از چشم وزير ارتباطات هم دور نماند. ساعاتي پس از پايان بازي و انتشار گسترده اين عكس در شبكههاي اجتماعي محمدجواد آذريجهرمي در صفحه توييتر خود هم تلاش كرد به بهانه تماشاي مسابقه روي گوشي موبايل، خدمات وزارت ارتباطات را يادآور شود و هم بگويد كه قرار است براي بچهها تلويزيون تهيه كنند. وزير ارتباطات نوشت: «خوشحالم از اينكه با تلاش همكارانم مردم دهستان رمشك شهرستان قلعه گنج كرمان و دانشآموزان آن روستا توانستند از طريق پهنباند موبايل در شبكه ملي اطلاعات، بازي فوتبال مورد علاقه خود را ببينند. با همكاران تصميم گرفتيم با هزينه شخصي براي مدرسه اين دانشآموزان تلويزيون تهيه كنيم.» مدرسه اين روستاي كرمان البته تنها يك نمونه از مدرسههايي است كه در مقايسه با مدارس شهرهاي بزرگ كشور از انواع ضعفهاي ظرفيتي و امكاناتي رنج ميبرد، مدرسههاي بسياري باقي ماندهاند كه حتما امكان تماشاي بازي بر صفحه موبايل را هم نداشتهاند و عكسي از آنها منتشر نميشود. مدرسههايي كه دانشآموزانش شايد ندانند، همسالانشان در مدرسههاي ديگر ساعاتي از روز شنبه 12 آبان را به تماشاي فوتبال نشستهاند.