ادامه از صفحه اول
شبي سخت براي اسراييل در غزه
تصاوير پخش شده از آن نشانگر وجود تجهيزاتي در آن چون كابلهاي برق، مواد غذايي، صندلي متحرك، چادر، پنلهاي خورشيدي و لوازم الكترونيك پيشرفته است.
اما اينكه برخي منابع هويت افسر كشته شده را فرمانده تيپ گولاني اعلام كردند، به نظر درست نيست، چون ماهيت اين تيپ با اين نوع ماموريتهاي امنيتي سازگار نيست.
به هر حال، اين عمليات شكست خورد و رسانههاي اسراييلي هم ديشب را يكي از سختترين شبهاي ارتش در طول چند سال اخير دانسته و از اين شكست به عنوان يك افتضاح امنيتي ياد ميكنند. ليبرمن، وزير جنگ تلآويو از مخالفان سرسخت تفاهمات اخير با نوار غزه و كاهش محاصره اين منطقه بود. از اين منظر با توجه به حضور بنيامين نتانياهو در پاريس دور از ذهن هم نيست ليبرمن خواسته باشد با اعزام اين نيروها، فلسطينيها را به واكنش موشكي گسترده تحريك و اين گونه جنگي به راه بيندازد و به اين تفاهمات پايان دهد. اما سطح واكنش طرف فلسطيني از درگيري با كماندوهاي اسراييلي و به شكست كشاندن عمليات آنها فراتر نرفت و هر چند، چند راكت هم به سمت شهركهاي يهودينشين در نزديكي غزه شليك شد، اما محدود بود و گسترده نبود. همچنان كه گفته شد واكنش نيروهاي فلسطيني به ورود كماندوهاي اسراييلي به نوار غزه محدود به درگيري با آنها بود. اما بيپاسخ گذاشتن اين عمليات ميتواند به نوعي موازنه موجود را برهم بزند و يك نوع ضعف حماس قلمداد شود. از اين رو بعيد نيست اين جنبش بخواهد به اين عمليات اسراييليها واكنش ديگري هم نشان دهد و حملاتي را انجام دهد. با اين وجود به نظر ميرسد كه جنگ به دو دليل عمده گزينه فعلي نخستوزير تندرو اسراييل در اين شرايط نيست. يكي اينكه هر نوع جنگي عليه نوار غزه ميتواند فشارهاي امريكا بر ايران را به حاشيه برده و نگاهها را متوجه بحراني ديگر كند و بر تلاشهاي امريكا در اين زمينه تاثير منفي بگذارد و اين چيزي نيست كه نتانياهو و ترامپ بخواهند. دوم اينكه چنين جنگي ميتواند بر روند عاديسازي روابط با كشورهاي عربي به ويژه در حوزه عربي خليج فارس تاثير منفي گذاشته و اين روند را متوقف كند. از اين لحاظ، فعلا وقوع جنگ در منطقه غزه بعيد به نظر ميرسد، اما نبايد از نظر هم دور داشت كه اين تحولات ميداني است كه احيانا خود را بر طرفهاي مختلف تحميل و تصميماتي آني را براي شروع يك جنگ به دنبال دارند.
بحران معنا در نگاه به شرق
چهارم، اين گزاره كه ايران نگاه به شرق را برگزيده، به عنوان يك مفروض در مناظرات جاري پذيرفته شده است، مفروضي كه قابل چالش است. «چرخش استراتژيك» پيچيدهترين بعد طراحي و كنشگري در سياست خارجي است و عنصر «زمان» نقش بسيار مهمي در امكانپذيري، موفقيت يا شكست آن ايفا ميكند. در اين مناظره و مناظرات مشابه اين نكته مهم كه استراتژي كلان نهاد دولت به ناچار در شش ماه گذشته به «بقاء» تغيير يافته به بيان ديگر در شش ماه گذشته «گزينههاي روي ميز» عملا بيمعنا شدهاند.
چهارم آنكه «نگاه به شرق/ غرب» كه همچنان در كانون مناظرات سياست خارجي ايران قرار دارد، كهنه و مستهلك است. اين مناظره پارادايمي در متن نظام توزيع قدرت جنگ سردي معنا ميداد و از 26 دسامبر 1991 بدين سو به سختي ميتوان معنايي براي آن يافت.جهاني كه پيش روي ايران است از پارادايم «پساجنگ سرد» هم گذشته و وارد دورهاي شده كه به زعم برخي انديشمندان «پساغرب، پسانظم و پساحقيقت» است. در چنين جهاني كه رو به سوي پيچيدگي فزاينده است، فرمولها و ذهنيتهاي جنگ سردي بيش از حد سياست بينالملل را ساده ميكنند. گرچه سادهسازي واقعيت پيچيده شرط لازم تفكر نظري است، اما سادهسازيهاي افراطي از جنس «نگاه به شرق/ غرب» گره از كار فروبسته سياست خارجي كشور نميگشايد. كوتاه سخن آنكه اين مناظره نسبتي با واقعيات پيچيده و دگرگون شونده سياست بينالمللي كه از ثبات هژمونيك فاصله ميگيرد و سمت و سوي آن چندان مشخص نيست برقرار نميكند و احتمالا تاثيرات چنداني بر گسترش افقهاي نظري در طراحي سياست خارجي كشور نخواهد داشت.
به نام صلح به كام جنگ
حملات ائتلاف سعودي با پشتيباني كامل پنتاگون، ارتش امريكا صورت ميگيرد. اين كمكها شامل جنگافزارها، سوخترساني هوايي، اشتراك اطلاعاتي، آموزشهاي بهتر و ساير حمايتهاي مستشاري است. امريكا 26 هواپيماي سوخترسان به عربستان سعودي و 6 هواپيماي سوخترسان به امارات به همراه خلبان و خدمه امريكايي تحويل داده تا كار هدايت اين هواپيماها را در جنگ عليه يمن بر عهده داشته باشد. واشنگتنپست تاكيد ميكند، اعلام انصارالله به عنوان سازمان تروريستي، ابتدا از سوي عربستان سعودي پذيرفته خواهد شد. محمد عبدل السلام، سخنگوي انصارالله امريكا را روز پنجشنبه متهم ساخت كه در پشت پرده حمله ائتلاف سعودي به يمن شركت دارد. وي گفت اين حمله «افزايش دشمني و نفرت و تقويت جنگ سعودي عليه يمن از واشنگتن ميآيد.» تاكنون بيش از 15 هزار يمني و عمدتا مردم غيرنظامي تحت حملات هوايي كشته شدهاند. به اين آمار بايد تعداد 35 هزار نفر را افزود كه از گرسنگي و وبا مردهاند. مسووليت مرگ مردم يمن، حوثيها نيستند. آنها با بركناري غيرخشونتآميز دولت مورد حمايت عربستان سعودي، معادله قدرت را به نفع مردم فقير يمن برهم زدند. در كشتار مردم يمن همانگونه كه در نامه سي مقام ارشد دولت اوباما آمده است، امريكا مقصر اصلي است. در اين نامه آمده است، «دولت اوباما در سال ۲۰۱۵ تصميم به حمايت محدود از ائتلاف عربستان در حمله به يمن را گرفت. با وجود عبرتهاي گرفته شده از آن شكست، دولت ترامپ حمايت از رهبري سعودي در جنگ با يمن را شدت داده و حتي محدوديتهايي كه ما ايجاد كرده بوديم را نيز برداشته است. زمان آن رسيده كه به نقش امريكا در اين جنگ فاجعهآميز در يمن خاتمه داد.»