گروه ديپلماسي| مذاكرات هستهاي ايران با گروه 1+5 به روزهاي حساس و سرنوشتساز خويش رسيده است. انتظارها نيز براي رسيدن به توافق بيش از هر زمان ديگري است. در هفتههاي اخير هم روند مذاكرات هستهاي با آهنگ بيشتري ادامه يافته است و مذاكرهكنندگان نيز از روز يكشنبه ديگر بار پاي ميز مذاكره نشستند. ناصر هاديان در گفتوگو با اعتماد، اعتقاد دارد كه كليد رسيدن به توافق جامع نهايي، تصميمگيري در خصوص چگونگي برداشته شدن تحريمهاست. اين تحليلگر ارشد مسائل سياست خارجي تاكيد دارد كه بايد ميان آنچه ميدهيم و آنچه را ميگيريم، تناسب وجود داشته باشد. اگر آنها به هر دليلي نميتوانند تحريمها را لغو كنند و ميخواهند به تعليق تحريمها روي آورند، بايد سطح انتظاراتشان را هم تقليل دهند. استاد روابط بينالملل دانشگاه تهران وجود اختلافات كم ميان طرفين، سرمايهگذاري بيش از حد تصور درباره مذاكرات هستهاي و عدم وجود آلترناتيو جذاب براي مذاكرات زمينهساز به نتيجه رسيدن مذاكرات هستهاي است. مشروح گفتوگوي «اعتماد» با ناصر هاديان در ادامه ميآيد.
در طول يك ماه اخير روند مذاكرات هستهاي سرعت بيشتري نسبت به گذشته به خود گرفته است. ارزيابيتان از مذاكرات و افزايش شتاب مذاكرات چيست؟
من افزايش شتاب روند مذاكرات هستهاي را مثبت ميدانم. به نظر ميرسد پيشرفتها و موفقيتهايي در روند مذاكرات هستهاي ايجاد شده كه منجر به اين ملاقاتها شده است. من همانطور كه بارها بيان كردهام، به نتيجه مذاكرات خوشبين هستم؛ بالاخص در بخش فني اما آنچه مرا دلنگران ميكند بخش تحريمهاست كه چگونه آنها برداشته ميشود. در واقع، آنچه كه مرا نگران ميكند نه توافق در بخش فني بلكه درباره چگونگي برداشته شدن تحريمهاست.
آيا هماكنون آنچه رسيدن به توافق را ممكن است به تاخير بيندازد، مساله تحريمهاست؟
مهمترين بخش مذاكرات مربوط به بخش تحريمها و چگونگي آن است. به هر حال آنچه ما در اين باره انتظار داريم و آنچه را كه آنها ميخواهند بدهند، يكسان و منطبق نيست.
با توجه به اين عدم انطباق نگاهها در خصوص تحريمها، چه مسير و سازوكاري ميتواند در جهت حل و فصل اختلاف درباره تحريمها، راهگشا باشد؟
آنچه ايران تمايل دارد، برداشته شدن يكباره تحريمها است ولي اين مساله، شدني نيست. حال چون اين مساله شدني نيست بايد حواسمان باشد كه چه چيزهايي را به آنها ميدهيم. من بيش از يك سال است كه ميگويم بايد ميان آنچه ميدهيم و آنچه ميگيريم، تناسب وجود داشته باشد. اگر آنها به هر دليلي نميتوانند تحريمها را لغو كنند و ميخواهند به تعليق تحريمها روي آورند، بايد سطح انتظاراتشان را هم تقليل دهند. به قول معروف «هر چقدر پول بدهي، آش ميخوري». به عبارت ديگر، بايد به همان اندازه كه امتياز ميدهند، انتظار داشته باشند كه امتياز بگيرند. نقد در مقابل نقد و نسيه در مقابل نسيه.
به نظر شما بايد چه گامي برداشته شود تا رسيدن به توافق، نهايي شود؟
بايد گام اصلي را در خصوص تحريم برداشت. اگر اين گام برداشته شود بالاخره توافق شكل ميگيرد. در واقع ميخواهم بگويم اگر مساله تحريمها براي هر دو طرف روشن شود، طرفين روي تعداد و نوع سانتريفيوژها، ميزان و سطح غنيسازي و مدت زمان عادي شدن پرونده هستهاي هم توافق خواهند كرد. با اين وجود، دغدغه من، اين است كه اگر آنها تحريمها را لغو نكنند، ما نبايد امتياز بيشتري به آنها بدهيم. منظور از اين تحريمها نيز تحريمهاي كنگره است زيرا درباره دستورالعملهاي اجرايي رييسجمهور، تحريمهاي شوراي امنيت و اتحاديه اروپايي اين فرض وجود دارد كه آنها لغو ميشوند.
پس براي حل اختلافات و رسيدن به توافق، نياز به يك تصميمگيري سياسي در خصوص تحريمهاست؟
بخشي بله و بخشي خير. برداشتن تحريمهاي كنگره دست اوباما نيست و براي برداشتن آنها نيازمند عمل كنگره است و كنگره نيز اين كار را نميكند. حال اگر كنگره براي لغو تحريمها اقدامي نميكند، پس بايد انتظاراتشان را تعديل كنند و نخواهند كه ما كلي امتياز بدهيم و ما به ازاي آن امتيازي را نگيريم. با اين نامهاي هم كه سناتورها نوشتهاند، اين فرض را بايد در نظر گرفت كه اگر يك روز، يك جمهوريخواه بر سركار آمد و رييسجمهور شد، احتمال لغو توافق وجود دارد. پس ما بايد يك سطح و زيرساختهاي هستهاي را نگه داريم تا چنانچه آنها به تعهداتشان عمل نكردند بتوانيم به شرايط سابق بازگرديم. در اين صورت دنيا نيز با ما است زيرا ميداند ما به تعهداتمان عمل كردهايم و امريكا است كه پيمانشكني كرده است.
آقاي ظريف پيشنهاد دادهاند كه توافق هستهاي ايران و 1+5 به شوراي امنيت برود. نظرتان در اين باره چيست؟
پايه و اساس تحريمهايي كه عليه ايران اعمال شده است، براساس فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد صورت گرفته است. ما به هر توافقي كه برسيم بايد براي حل آن نيز يك قطعنامه از سوي شوراي امنيت بگيريم. به هر حال اين گروه 1+5 كه از آسمان نيامده است. چرا ما با ونزوئلا، برزيل يا گينه و... مذاكره نكرديم؟ به اين دليل با 1+5 مذاكره ميكنيم چون آنها را نماينده سازمان ملل ميدانيم. حتما در بخشي از توافقي كه صورت ميگيرد بايد لغو تحريمهاي سازمان ملل هم باشد. براي لغو يا تعديل آنها نيز نيازمند به يك قطعنامه هستيم. اما اينكه آقاي كري ميگويد توافق الزامآور نيست يعني اينكه رييسجمهور امريكا ميخواهد هر لحظه و به هر دليلي كه خواست توافق را متوقف كند. پس به لحاظ حقوقي ميتوانند توافق را لغو كنند ولي از نظر سياسي، اين عمل پر هزينه است.
برخي از تحليلگران اعتقاد دارند كه مخاطب نامه سناتورها نه مسوولان ايران بلكه باراك اوباما بوده است. ارزيابي شما از اين مساله چيست؟
بله. اين نامه در اين راستا است كه جمهوريخواهان ميخواهند به هر دليلي با اوباما مخالفت كنند. آنها ميخواهند با اين اقدام به تضعيف وي و مذاكرات بپردازند.
اين اختلافات دروني به چه ميزان ميتواند بر روي مذاكرات تاثيرگذار باشد؟
تاثيرگذاري از اين جهت كه مانع توافق باشد را نميتوانند انجام بدهند. اما اين نامه از اين جهت ميتواند موثر باشد كه سقف و كف مطالبات را بالا ميبرد. امريكاييها مجبور به سختگيري بيشتر ميشوند تا بهانهاي به دست كنگره ندهند. سخنراني نتانياهو هم منجر به همين مساله شد، يعني به افزايش سطح سقف و كف مطالبات گرديد.
با اين تفاصيل، فكر ميكنيد احتمال دست يافتن به تفاهم سياسي تا پايان ماه مارس را چقدر ميدانيد؟
من اعتقاد دارم كه اختلافات كم است و بيش از اندازهاي كه تصور ميشد، دو طرف سرمايهگذاري كردهاند. اين ميزان سرمايهگذاري بيش از اندازهاي است كه به خاطر اين اختلافات كم كنار بكشند. فرض دو طرف اين است كه بتوانند توافق را نهايي كنند. علاوه بر اينكه آلترناتيو جذابي نيز وجود ندارد. اين آلترناتيو غيرجذاب ادامه و تشديد تحريمها است. ما هم به سمت بالا بردن ميزان توانايي هستهاي حركت ميكنيم. آخر نيز پس از دو سال به ميز مذاكره برميگرديم و تنها نتيجهاش تحمل فشار بر مردم به خاطر تحريمها و بالاتر رفتن ظرفيتهاي هستهاي ما است. اين را نه طرف امريكايي و نه ما ميخواهيم. اين جذاب نبودن آلترناتيو و كم بودن اختلافات در نهايت مرا براي رسيدن به توافق خوشبين ميكند.
انتخابات اسراييل نيز در پيش است. به فرض شكست احتمالي بنيامين نتانياهو به نظرتان اين شكست چقدر ميتواند در روند مذاكرات هستهاي اثرگذار باشد؟
بيترديد. شكست نتانياهو به همه شوك وارد ميكند.
اثر مثبت دارد؟
بله. به داخل اسراييل، آيپك (AIPAC) و جمهوريخواهاني كه بيقيد و شرط از او حمايت كردند، شوك وارد ميكند. به يهوديهايي هم كه در درون امريكا هستند و منتقد رفتار اخير آيپك هستند، نيز فرصت ميدهد تا مجال بيشتري براي پيش بردن اهدافشان داشته باشند. بنابراين شكست نتانياهو علامت مثبتي است و حتي ممكن است با نخستوزير شدن رقيب وي، اين نخست وزير جديد از اوباما حمايت كند.