دو كتاب با ترجمه سيمين دانشور
رمز موفق زيستن، اثري از ديل كارنگي با ترجمه سيمين دانشور است كه چاپ دومش، چند روز پيش از سوي انتشارات روزنه روانه بازار كتاب شد.
اين كتاب معروفترين و پرخوانندهترين كتابهاي ديل كارنگي، نويسنده و روانشناس امريكايياست. او در اين اثر، شرح حال مردان بزرگ را به صورت مقالههاي مختصر درآورده كه حداكثر در مدت 5 دقيقه ميتوان خواند. در پشتنويس اين كتاب آمده است: شما هر چقدر مايوس و بدبين و وازده باشيد با خواندن يكي دو تا از اين شرح حالهاي كوچك، آن قدرت و اراده را خواهيد يافت كه يكي دو ماه، ديو يأس و نااميدي را از خود برانيد و با اراده شويد. نكته جالب توجه درباره اين كتاب، توجه كارنگي به شخصيتهاي ادبي و هنري است. كارنگي تلاش كرده است كه دلايل موفقيت چهرههايي چون ويليام شكسپير، سامرستموام، لئو تولستوي، هلنكلر، جكلندن، ماركتواين، چارلز ديكنز، سينكلرلويس و....را براي خوانندهاش شرح دهد. غلامرضا امامي، نويسنده و مترجم شناخته شدهكشور در مقدمهاي كه بر اين كتاب نوشته، از چگونگي انتشار اين اثر گفته است. امامي ميگويد: «سال پيش از پرواز، زندهياد سيمين دانشور در ديداري با شوق، سخن از گردآوري نوشتهها و ترجمههاي پراكنده و كتابهاي نايابش به ميان آورد. بزرگ بانوي اهلقلم، از سرمهر ديرين، اين مهم را به من سپرد و خواست آن را به انجام برسانم و در يادداشتي كتبي نوشت كه بر نشر اين كتاب و چند كتاب ديگر نظارت داشته باشم و آنهارا به چاپ بسپرم. در اين كتاب، غلطهاي ناخواسته تصحيح شد و رسمالخط رايج و ويرايشي نو به كار گرفته شد. در آغاز كتاب براي آشنايي بيشتر خوانندگان فرزانه آثارش، سالشمار زندگي نيز اضافه شد...» كارنگي در بخشي از فصل مربوط به خالق «سپيددندان» يعني جك لندن مينويسد: «كمي پيش از نود سال قبل، پسر بيسروپايي سوار ميلههاي زير يك قطار باري شد و به «بوفالو» رفت و آن جا از هر دري به گدايي غذاي روزانه پرداخت. پليس او را به جرم ولگردي بازداشت و يك قاضي او را به 30 روز حبس با اعمال شاقه در زندان تاديبي محكوم كرد. 30 روز تمام او سنگهاي سخت را شكست و غير ازنان و آب چيزي نداشت كه بخورد اما شش سال بعد، فقط شش سال بعد، فكرش را بكنيد، اين پسر لات، اين بيسرو پايي كه فرفره بازي ميكرد و قاب ميانداخت در ساحل غربي امريكا، معروفترين مردي شد كه همه دنبالش ميگشتند....»
كتاب ديگري كه بهتازگي از سوي نشر روزنه منتشر شده، نمايشنامه«سرباز شكلاتي» اثر مشهور جرج برنارد شاو است. جلال آل احمد در بخشي از مقدمه مفصل اينكتاب نوشته است: «اين نمايشنامه در متن انگليسي«سلاح و مرد» نام دارد.
خود نويسنده درباره اسمگذاري، علت و طرز انتشار آن مينويسد: من كه تا آن وقت جز نمايشنامههاي ناشاد چيز ديگري در دست نداشتم، به عجله نخستين نمايشنامه شاد خود را كامل كردم و آن را سلاح و مرد ناميدم و اين اسم را از سطر ويرژيل اثر درايدن گرفتهام» آل احمد در بخشي ديگر از مقدمه نوشته است:«به داستانها و قصههاي برناردشاو كاري ندارم. ولي از نمايشنامههاي او تاكنون تنها «بارسيب» به فارسي درآمده كه آن هم با ظاهري محقر و فقيرانه چاپ شده است. من ترجمه كار ديگري از او را، چه داستان باشد و چه نمايشنامه سراغ ندارم. در صورتي كه بهترين كارهاي اين نويسنده نمايشنامههاي اوست. تعداد اين نمايشنامهها هم چندان كمنيست.» آدمهايي كه درآثار برناردشاو ميآيند و ميروند، از هر طبقهاي كه باشند ميدانند چه ميخواهند. آدمهاي بيگناه و معصومي نيستند كه گرفتار دست سرنوشت شده باشند. اصلا سرنوشت دركارهاي او نقشي ندارد. همه هدفهاي خودشان را ميشناسند و با شعور و ادراكي متناسب با وضع خودشان درصدد به دست آوردن آنند. در اين نمايشنامه انسانهاي شاو، اگر به جنگ رفتهاند، پيداست كه بر خلاف ميل خود دست به چنين كاري زدهاند. پيداست كه درمكان مناسب خود نيستند. آدمهايي هستند كه وقتي سلاح به دوش گرفتهاند به صورت مسخرهاي درآمدهاند و از صورت انساني خود خارج شدهاند و براي روپوش گذاشتن به همين مسخرگي است كه دايما به خودشان و به يكديگر تلقين ميكنند كه در اين جنگ وظيفه خود را انجام داديم و بهترين كاري كه ميتوانستيم كرديم.
در پشتنويس كتاب آمده است: اين نمايشنامه مسخرهاي است از جنگ. تخطئه انساني است كه سلاح به دوش ميگيرد و خودش هم نميداند چرا و براي چه و براي كه كشته ميشود و كشتار ميكند.