استقلال نظامي اروپا تا چه اندازه جدي است؟
ارتشي براي يك قاره
رضا شريفي
«ما بايد از خودمان نه تنها در برابر چين و روسيه بلكه در برابر ايالات متحده محافظت كنيم»؛ «ما نميتوانيم از اروپاييان محافظت كنيم مگر تصميم بگيريم بر داشتن يك ارتش اروپايي واقعي»؛ اينها گفتههاي اخير امانوئل مكرون، رييسجمهوري فرانسه است.
انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رييس جموري جديد ايالات متحده، مانند زنگ هشداري قوي براي اتحاديه اروپا، آنها را در مورد تقويت بنيه دفاعي مستقل از امريكا هشيار كرده است، به يك دليل ساده: امريكاي امروز ديگر آنچنان قابل اعتماد نيست! اين وضعيت و نگرانيهاي منتج از آن، در دو سال اخير به وضوح در گفتههاي و اعمال مقامات ارشد اروپايي از جمله ژان كلود يونكر، رييس اتحاديه ديده و شنيده ميشود.
به گزارش روزنامه اينديپندنت، كشور فرانسه به عنوان قويترين واحد نظامي در درون اتحاديه اروپا، طراح ايده اوليه ارتش اروپايي است و البته آلمانها نيز متعاقبا به تاييد و تحسين ايده اخير فرانسه براي تشكيل و توسعه ارتش اروپايي پرداختند. در چنين موقعيتي، اگرچه برخي پيشنهادها براي همكاريهاي دفاعي گستردهتر درون اتحاديه اروپا مطرح شده است لكن اين پيشنهادها عموما به تشكيل چيزي با ماهيت «ارتش اروپايي» منتج نميشود. توضيح اينكه، در دوران معاصر براي اولينبار امانوئل مكرون، رييسجمهوري فرانسه به تشكيل «ارتش واقعي اروپايي» اشاره ميكند، راهكاري براي دفاع از منافع اروپايي در مقابل تهديدات فراقارهاي از پوتين تا ترامپ! البته اين درخواست اساسي رييسجمهوري فرانسه و فشارهاي مربوط به آن بر كشورهاي اتحاديه، با برخورد ترديدآميز و غيرشفاف بسياري از كشورهاي اروپايي، به پيشرفتهايي محدود منتهي شده و به دورنمايي مبهم اشاره ميكند.
از سوي ديگر فايننشيال تايمز گزارش ميدهد كه وزراي دفاع اتحاديه اروپا بر سر تعداد قابل توجهي از پروژههاي نظامي و دفاعي مشترك توافق كردند از آموزش مشترك نيروهاي ويژه اطلاعاتي تا آمادهسازي نسل جديدي از موشكهاي جنگي. اجلاس و گردهماييهاي 25 كشور اتحاديه اروپا در سالهاي اخير تحت پيمان اتحاد و تعميق دفاعي اتحاديه، موسوم به «پسكو»، بيشتر معطوف به افزايش ظرفيتهاي نظامي و دفاعي بوده است بدون دخالت در وظايف پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) يا تلاش براي تضعيف آن. در واقع اين تلاشها براي رويارويي جمعي و مستقل اروپا در برابر تهديدات فزاينده روسيه پوتين صورت گرفته است.
اما تحليلگران تلاشها و گفتههاي اخير سران فرانسه و آلمان را بيشتر زباني و فاقد هر گونه اراده راسخ براي حركتي واقعي و حتي فراتر از آن فاقد امكان عملياتي شدن ارزيابي ميكنند. براي نمونه اولرايك فرانك، يك تحليلگر دفاعي اتحاديه اروپا به فايننشيال تايمز ميگويد: «تركيب لغوي ارتش اروپايي، كاملا غير دقيق است درست مثل عبارت ايالات متحده اروپا، آنچه شما ميتوانيد در مورد آن صحبت كنيد لكن امكان تحقق آن در دورنمايي نزديك وجود ندارد!». وي همچنين اضافه ميكند كه ارتش اروپايي يعني يك تلفيق خالص و اصيل از تمامي ارتشهاي كشورهاي اتحاديه و نه صرفا يك اتحاد ساده، امري كه تا چندين دهه آينده اصولا نه امكان اجرايي شدن آن وجود دارد و نه ارادهاي واقعي براي تحقق آن.
وزراي خارجه و دفاع كشورهاي اتحاديه اروپا، چندي پيش، از آغاز دور دوم پروژههاي دفاعي تحت مشوقهاي پيمان پسكو، مصوب سال گذشته خبر دادند كه اين پروژهها براي جبران و پر كردن فاصله مابين نيروهاي نظامي و دفاعي كشورهاي اتحاديه طراحي شده است. بر اساس دور دوم اين پروژهها، يونان و قبرس (اروپايي) براي تربيت ماموران ويژه امنيتي مورد نياز، مدارسي را افتتاح كردند؛ در حالي كه فرانسه و بلژيك و همچنين قبرس، ميزبان مراكز ويژهاي براي توسعه موشكهاي دفاعي ميانبرد بودهاند. ساير پروژههاي اين دور از فعاليتهاي مشترك اروپايي، شامل توسعه بالونهاي شناسايي و انواعي از هليكوپترهاي جنگي تايگر به ميزباني كشورهاي فرانسه و آلمان و اسپانيا ميشود. همچنين وزيران دفاع اتحاديه، حمايتهاي اساسي خود را از سرمايهگذاري مالي اتحاديه اروپا براي پيشبرد اين پروژهها، رسما اعلام كردند. اين اخبار در حالي منتشر ميشود كه به گزارش وبسايت پولتيكو آنگلا مركل، صدراعظم آلمان اخيرا به حمايت و پشتيباني از ايده «ارتش اروپايي واقعي» پرداخت؛ ايدهاي كه از طرف امانوئل مكرون رييسجمهوري فرانسه براي كاهش وابستگيهاي دفاعي و نظامي اتحاديه اروپا نسبت به ايالات متحده مطرح شده بود. مركل در پارلمان اروپايي اينگونه بيان كرد كه با تاكيد و آگاهي كامل بر پيشرفتهاي مرتبط در چند سال گذشته، اروپا بايد بر دورنمايي عملي در زمينه ارتش اروپايي به جد كار كند، كنايهاي آشكار بر انتقاد اخير دونالد ترامپ، رييسجمهوري امريكا در مورد (به زعم وي) بودجه ناچيز و هزينههاي دفاعي پايين كشورهاي اتحاديه اروپا.
از سوي ديگر فايننشيال تايمز گزارش ميدهد كه برخي مقامات دفاعي رسمي در آلمان، مساله مهمي را در مورد موضوع ارتش اروپايي مطرح ميكنند. آنها چنين تحليل ميكنند كه آنچه برلين و پاريس حداقل در زمان حاضر به دنبال آن هستند (بر اساس روح حاكم بر پروژههاي مطروحه)، در واقع پيگيري قرابت و همكاري بيشتر ارتشهاي اروپايي است و نه تشكيل يك ارتش اروپايي به معني واقعي كلمه. توضيح اينكه، اين مقامات دفاعي در آلمان، مابين «ارتش اروپايي» و «اتحاد ارتشهاي اروپا» تفاوت ماهوي قايل ميشوند؛ در حقيقت آنها تلاشهاي اخير را ذيل مفهوم دومي دستهبندي ميكنند و نه تشكيل «ارتش اروپايي». براي مثال وزير دفاع آلمان در اظهارنظري مشهور اخيرا اينگونه گفت: «مسيري كه ما پيش گرفتيم قدم به قدم به سمت «اتحاد ارتشهاي اروپايي» پيش ميرود و اين يعني مجموعه نيروهاي نظامي كه همچنان هر يك مجري و حافظ وظايف ملي خود هستند، اگرچه به صورت نزديكي به هم مرتبط و به شكل يكنواختي تجهيز شده و آموزشديدهاند و همچنين آمادگي لازم براي عمليات نظامي مشترك در آنها وجود دارد»، به نقل از نشريه آلماني آلژمين زيتونگ. وزير دفاع آلمان و ساير سياستمداران اروپايي البته تاكيد ميكنند كه تمامي تلاشها جهت افزايش اتحاد ارتشهاي اروپايي يا افزايش كيفيت آنها، در راستاي تقويت ناتو و وظايف ذاتي آن صورت ميگيرد و نه تضعيف آن. اين مساله در شرايطي بيان ميشود كه اولويت ناتو متشكل از ارتشهاي اروپايي، امروزه بيشتر در مواجهه و مقابله با تحركات روسيه ارزيابي شده است به نحوي كه متحدان اروپايي ناتو، از حجم درگيريها در ساير نقاط كره زمين به شكل محسوسي كاستهاند.
گفتني است كه يكي از دلايل حساسيت برخي مقامات رسمي اتحاديه اروپا كه در اظهارات اخير آنها در مورد ايده «ارتش اروپايي» و حتي «اتحاد ارتشهاي اروپايي» مطرح شده است، در واقع عكسالعملي به حساسيت و ترديد ايالات متحده در مورد ماهيت فعاليتهاي مشترك نظامي درون اتحاديه در تقابل و رقابت با ناتو محسوب ميشود. در اين ميان البته برخي مقامات رسمي در ايالات متحده، شركتهاي امريكايي را براي حضور در پروژههاي جديد نظامي درون اتحاديه اروپا تحت فشار قرار دادهاند. به گزارش وبسايت پولتيكو، اعتقاد بسياري از تحليلگران مطرح در عرصه دفاعي اينگونه است كه ارتش اروپايي، ارتشي كه بار مسووليتهاي دفاعي در اتحاديه اروپا و خارج از آن را بر عهده گيرد، بدون شك به رقيب ناتو تبديل خواهد شد و نه مكمل آن. جيمز استوريدز، ژنرال بازنشسته امريكايي و يكي از فرماندهان سابق ناتو چنين ميگويد: «اگر ما (امريكاييها) امروز گمان ميكنيم كه درگير كردن متحدان اروپايي ناتو در مناقشاتي همچون افغانستان و بالكان به سختي صورت ميگيرد، پس منتظر روزي باشيد كه ارتش اروپايي شكل بگيرد؛ ارتشي كه بودجه دفاعي آنها (اروپاييان) به آن تعلق خواهد گرفت.» اشارهاي تلويحي به اين نظريه كه ارتش اروپايي، نقطه پاياني بر ناتوي متحد و قدرتمند نيمه دوم قرن گذشته خواهد گذاشت. و در نهايت سوال اصلي اينگونه مطرح ميشود: با توجه به وابستگيهاي عميق اقتصادي كشورهاي اروپاي امروز به ايالات متحده، آيا تشكيل ارتش اروپايي اساسا ممكن است؟