موجي تازه در توليد سريالهاي غيرتلويزيوني
سعيد رجبيفروتن
بعد از سه ماه كه شبكه در قرق تنها سريال شبكه نمايش خانگي يعني مجموعه «ممنوعه» بود، نوبت به آن رسيده است تا در پايان همين ماه، شبكه با دو سريال جديد پوستاندازي كند و از كرختي و يكنواختي بهدرآيد. سريالهاي «خاله سوسكه» ساخته «محمد مسلمي» و «نهنگ آبي» به كارگرداني «فريدون جيراني» اگر سببساز ريزش مخاطبان «ممنوعه» نشوند، اين توانايي را دارند كه بر حلقه مخاطبان اين شبكه بيفزايند و گزينههاي متفاوتي را فراروي مخاطبان شبكهاي قرار دهند كه ميخواهد محصولاتي متفاوت از تلويزيون داشته باشد و پاسخي به «ميل» و «نياز» مخاطب بدهد و صرفا بر «مصلحت» آن تاكيد نورزد.
بعد از فروكش كردن تب ساخت «تله فيلم» در تلويزيون و فيلمهاي داستاني ويديويي در شبكه نمايش خانگي و دست رد مخاطبان به اين قسم توليدات بيكيفيت، حالا تهيهكنندگان در تلويزيون و نمايش خانگي استراتژي خود را معطوف توليد سريال كردهاند تا از اين حيث پا جاي پاي رقباي خارجي خود بگذارند زيرا كه سالهاست كمپانيهاي بزرگ با توليد و عرضه سريالهاي استراتژيك براي مخاطبان در سراسر جهان ذائقهسازي كردهاند تا پيگيري فراز و نشيب مهيج داستانهاي دنبالهدار به دغدغه ميليونها مخاطب بدل گردد.
در ايران نقطه عطف مهم در ساخت سريال كه طي ماههاي اخير بروز و ظهور يافته است، اشتياق اپليكيشنهاي جامع يا «سوپر اپ» در توليد سريال است. شركتهايي كه پيش از اين فعاليت خود را بر بستر اينترنت با عرضه انبوه فيلم و سريال ايراني و خارجي آغاز كردهاند و براي جذب مخاطب استراتژيهاي توسعه بازار را هوشمندانه به كار گرفتهاند، اينك قلمرو فعاليت خود را از تامين محتوا فراتر برده و راسا درصدد توليد محتوا برآمدهاند. در اين بين دو برند«روبيكا» و «فيليمو» مذاكره و گفتوگو با كارگردانان حرفهاي و كاربلد را مدتهاست آغاز كردهاند تا نشان دهند بيگدار به آب نزده و گوشه چشمي به افقي كه فناوريهاي جديد در مسير شكوفايي صنعت تصوير گشوده است، دارند. سريال«نهنگ آبي» حاصل سرمايهگذاري يكي از اين برندهاست كه مطالعه بازار آن از مدتها قبل آغاز شده است و حضور پرشمار ستارگان سينما و تلويزيون در آن، بالقوه نويدبخش استقبال مخاطبان از اين مجموعه جديد است. البته حضور شركتهاي ذاتا اينترنتي در پهنه فيلم و سريال، چندان هم كمهزينه نبوده است؛ مخالفت و موضعگيري انتقادي جمعي از تهيهكنندگان سينما و مديران ارشد تلويزيون در قبال ساخت سريال در جايي غير از تلويزيون به جز غيرتها و تعصبات ارگاني، ريشه در اين واقعيت دارد كه ميزان پرداختها در اين عرصه تازه، تعرفه و نظام دستمزدها در سينما و تلويزيون را به چالش كشيده و همچنين دسترسي به بازيگران و ستارگان محبوب را دشوارتر از قبل ساخته است. اگر پيش از اين ترافيك و اوج كاري بازيگران و ساير عوامل سينما، ماههاي منتهي به جشنواره فجر بود، حالا با توليد همزمان چند سريال در نمايش خانگي، گويي تعادل و آرامش نسبي پيشين به هم خورده است و تهيهكنندگان سينما و تلويزيون براي عقد قرارداد با گزينههاي اول مورد نظر كارگردانان، با دشواريهاي زيادي روبهرو هستند.
روي ديگر سكه ساخت سريالهاي غير تلويزيوني، ميزان استقبال مردم از اينگونه توليدات است. حقيقت امر آن است كه نمايش خانگي و سامانههاي آنلاين ويديويي بعد از فصل سوم «شهرزاد» با كالاي مرغوبي روبهرو نبودهاند و مجموعههايي مانند فصل دوم «ساخت ايران»، «گلشيفته» و «ممنوعه» نتوانستهاند رونقي ايجاد كنند و به موجي در فضاي رسانههاي ديداري تبديل شوند؛ به آن نشان كه ميزان فروش نسخه فيزيكي اين سريالها و تعداد كليكها و دانلودهاي قانوني آنها شوربختانه نتوانست آثار و عوارض ناشي از نمايش غيرقانوني آنها را جبران كند. به هر حال به موجب يك قاعده و قانون نانوشته، همانند سينما در اين عرصه نيز توليد سريال با وجود نبود صرفه و صلاح اقتصادي ادامه دارد و سرمايهگذاران جديد بياعتنا به شانتاژها و فشارهاي رسانهاي و مواجه شدن با اتهاماتي نظير پولشويي كار خود را ميكنند. تجربه نشان داده است كه تلخي مقاومت در برابر اين هجمهها كه معمولا از طرح اتهامات كلي فراتر نميرود، ممكن است با پاداش دريافت كارت عضويت در يكي از تشكلهاي چندگانه تهيهكنندگان سينما شيرين شود.!