شركتهاي دولتي حيات خلوت بودجه
رسانههاي اصولگرا تقريبا به طور هماهنگ روز گذشته به بررسي لايحه بودجه دولت پرداخته بودند. رسالت در سرمقاله خود به قلم كاظم انبارلويي از اينكه دو شركت بزرگ گاز و نفت با سودها زيادي از پرداخت ماليات معاف شدند، انتقاد كرده بود. روزنامه وطنامروز از «رمزنويسي در بودجهنويسي» حرف زده و به واكاوي آن پرداخته بود .
روزنامه فرهيختگان نيز در يكي از گزارشهاي روز سهشنبه خود لايحه بودجه را به بحث و بررسي گذاشت و به رقم كلان افزايش بودجه شركتهاي دولتي اشاره كرده است. در اين گزارش آمده: «در حالي كه در لايحه سال 98، بودجه عمومي تنها 7.8 درصد نسبت به بودجه سال 97 رشد داشته است، اما بودجه شركتها، موسسات و بانكهاي دولتي با رشد نزديك به 52 درصدي از 839 هزار و 125 ميليارد تومان در بودجه سال 97 به 1274 هزار و 755 ميليارد تومان در اين لايحه رسيده است. اما مساله به همينجا ختم نميشود؛ بررسي جزييات پيوست سه لايحه پيشنهادي بودجه سال 98 نشان ميدهد، از بودجه 1274 هزار ميليارد توماني سه بخش شركتها، موسسات و بانكهاي دولتي، سهم شركتهاي دولتي نزديك به 91 درصد، سهم بانكهاي دولتي 8.3 درصد و سهم موسسات انتفاعي نيز كمتر از يكدرصد است.»
همچنين بررسي لايحه بودجه نشان ميدهد كه دولت در سال آينده هزينه زيادي را صرف نگهداري از شركتهاي زيانده خواهد كرد. فرهيختگان به اين موضوع اشاره كرده و مينويسد: «در لايحه پيشنهادي بودجه سال 1398، بودجه شركتها، بانكها و موسسات انتفاعي شامل 1- بودجه موسسات و شركتهاي سودده يا سربهسر و 2- بودجه شركتها يا موسسات زيانده است. بر اين اساس در قانون بودجه سال 97 بودجه شركتها و موسسات دولتي سودده يا سربهسر حدود 830 هزار ميليارد تومان بوده كه با رشد 51 درصدي در لايحه بودجه سال 98 به 1255 هزار ميليارد تومان رسيده است. همچنين بودجه شركتهاي زيانده دولتي از 8.8 هزار ميليارد تومان در بودجه سال 97 به 18.9 هزار ميليارد تومان در لايحه بودجه 98 رسيده است كه حاكي از رشد 113 درصدي بودجه شركتهاي زيانده است.»
استعفا استعفا از قاليباف تا ولايتي!
روزنامه كيهان كه همراه با ساير رسانههاي اصولگرا در اين چند روز به ماجراي دانشگاه آزاد نپرداخت و به انتقادات دانشجويان و مرگ دلخراش آنها بيتوجه بود، حالا با فروكش كردن ماجرا براي دفاع از ولايتي و جريان اصولگرايي وارد شده و در گزارشي مفصل مخالفان را به «كاسبي با خون دانشجويان» متهم ميكند.
كيهان كه ظاهرا از ياد برده است، رسانههاي اصولگرا در ماجراي تصادف دو قطار در سمنان چگونه درخواست استعفا را مطرح ميكردند، مينويسد: «جريان مدعي اصلاحات و رسانههاي زنجيرهاي وابسته به اين جريان در تدارك سياسي و جناحي كردن اين ماجراي غمانگيز و تاسفبار بود تا طبق معمول از خون قربانيان اين حادثه پلي به مطامع سياسي خود بزند.»
اين روزنامه به ماجراي ساختمان پلاسكو نيز اشاره كرده و در ادامه مينويسد: «طيف اشرافي و زيادهخواهي كه بيش از سه دهه بر دانشگاه آزاد چنبره زده بودند و اين دانشگاه عمومي را ملك طلق پدري خود ميدانستند، قبل و بعد از درگذشت مرحوم هاشمي، خود را به در و ديوار زدند تا اين مجموعه را كه ارزش دارايهايي آن پنج سال قبل، 300 هزار ميليارد تومان برآورد ميشد، با فراهم كردن حيلههاي شرعي در تيول خود نگه دارند اما نتوانستند. بنابراين دو سال است دنبال بهانه براي انتقام گرفتن از روند انحصارزدايي در دانشگاه آزاد هستند.»
نهضت پاسخگو
بعد از حضور محسن رضايي در برنامه حالا خورشيد و توضيح در مورد توييت جنجال برانگيزش رسانهها و فعالان مجازي اصولگرا روز گذشته به صورت كاملا اتفاقي تلاش كردند تا لبه پاسخگويي را به سمت دولت برگردانند.
روزنامه جوان در اين باره نوشت: ماجراي بحث تاريخي پيرامون كربلاي ۴ با توضيحات محسن رضايي و قاسم سليماني، براي كساني كه در پي رسيدن به پاسخ و روشنگري بودند، به اتمام رسيد. حالا اما مدعيان پاسخگويي بايد به ميدان بيايند و توضيح دهند، وضعيت معيشتي مردم چرا درست نميشود. آيا ميشود تيم اقتصادي و برجامي دولت هم در برنامه زنده تلويزيوني حاضر شوند و به سوالات كاربران توييتر پاسخ دهند و سعه صدر به خرج دهند تا انتقادات بيپرده توييتريها مقابل آنها خوانده شود؟! اقتصاد و معيشتي كه ديگر قابل احاله به دولت گذشته نيست و بايد هر چه را كه هست، متاثر از سياستها و عملكرد دولت حسن روحاني دانست، متاثر از گره زدن همه چيز به برجام.
رحيم پورازغدي با اشاره به حسامالدين آشنا گفته بود: «به جاي طلبكار شدن بدهكارها بايد امروز روح پاسخگويي و مسووليتپذيري را در كساني كه در عصر جهاد، مشغول زندگيشان بودند و امروز بر گردن مردم سوارند، به وجود آورد.»
رائفيپور در توييتي نوشت: «حالا كه سرداران پاسخ دادند، وقت پاسخگويي مسوولان است.»
روزنامه صبحنو نيز به حضور سرداران در صداوسيما و همچنين معاون اول قوه قضاييه در ميان دانشجويان اشاره كرد و نوشت: «آيا ميتوان اميدوار بود كه اين نهضت پاسخگويي و توجه مستقيم به افكار عمومي فراگيرتر شود؟»