صداي مخالف
محور «شهوات» و «شبهات»
محمد ايماني در سرمقاله روز گذشته كيهان ضمن بياهميت خواندن كنفرانس لهستان معتقد است كه با اين حال نميشود «تحركات دشمن را رصد نكنيم يا بالش نرم زير سر بگذاريم.» نكته مهم جايي است كه به دنبال يافتن زمين جنگ مينويسد: «بايد معلوم باشد ميدان جنگ جاي ديگري است. مواردي نظير نشست لهستان، شارژ همان جنگ اصلي است كه هويتي رواني با روكش امنيتي و اقتصادي دارد.»
سرمقالهنويس كيهان كه اين موضوع را بعد از انتشار نامه محمود احمدينژاد به سردار سليماني نوشته است، تاكيد ميكند: «تهديد اصلي، خط «انحراف» و «تحريف» است؛ خطر حركت بر محور «شهوات» و «شبهات»؛ خطر عوض كردن جاي دوست و دشمن به كمك وادادگان و مرتجعان. نگراني مهم، اشرافيتزدگي برخي خواص متمايز از معرفت و معيشت توده مردم است؛ آنها كه ميخواهند مانند زبير و طلحه اشرافيگري پيشه كنند و بنابراين به اردوگاه عدالت و ولايت پشت پا ميزنند و با امويان روزگار و مروانها و وليدها ميبندند.»
ايماني علت آنكه با وجود همه پيشرفتها در چهل سالگي انقلاب «هنوز با نقطه آرماني» فاصله داريم را «انحراف و تحريفگري دشمن با دستمايه قرار دادن عملكرد همين طيف جستوجو» كرده مينويسد: «هويت انحراف و تحريف را بايد از جانب هر شخص و گروهي بود، روشن كرد و آن را دشمن داشت.»
استقبال اصولگرايان از افزايش سطح غنيسازي
روزنامه فرهيختگان خبر دكتر صالحي در مورد آمادگي توليد سوخت هستهاي با غناي20درصد را «به فالنيك» گرفته و مينويسد: «بازگشت به توان داخلي و حركت به سمت توسعه صنعت هستهاي اقدام بجايي است كه اگرچه شايد بهتر بود خيلي زودتر از اينها صورت ميگرفت، اما به حكم قاعده جلوي ضرر را از هر جا بگيري منفعت است، اقدامي درخور و قابل اعتنا بهشمار ميآيد.» به اعتقاد آنها اين اتفاق ميتواند ادامه كار دولت را تا 1400 هموار كند: «صحبتهاي ديروز صالحي را در اين بستر ميتوان تحليل كرد و آن را آغاز فصل جديدي از سياست خارجي دولت روحاني دانست؛ فصلي كه در آن زعماي دولت تصميم گرفتهاند برخلاف رويه پيشين محملي براي تقويت جايگاه خود در مذاكرات دست و پا كنند و از آن به عنوان ابزار چانهزني در ادامه مذاكرات با اروپاييها بهره ببرند؛ مذكراتي كه با وجود انكارها، تاكنون بر بستر اعتماد پايهگذاري شده بود. به بيان دقيقتر ميتوان گفت پيام سياسي مواضع اخير رييس سازمان انرژي اتمي، زمينهسازي براي پايان عقبنشينيهاي چند ساله و خروج از انفعال ديپلماتيك بود؛ پيامي كه اگر به صورت جدي دنبال شود، ميتواند تا حدي دولت را از بنبست كنوني رهايي بخشد و راه را براي ادامه كار تا ۱۴۰۰ هموارتر از قبل كند.» تاكيد بر هموار شدن مسير تا انتهاي دوره رياستجمهوري يادآور خبر عزتالله ضرغامي است كه از اشتياق برخي اصولگرايان براي كنار زدن دولت و راهاندازي دولت موازي سخن گفته بود.
چه كسي كليد را به روحاني داد؟
واكنشها به اظهارات واعظي در ميان اصلاحطلبان بسيار مورد توجه اصولگرايان قرار گرفته است. تا آنجا كه روزنامه رسالت حتي چند روز پس از اين واكنشها براي آنكه آتش اين موضوع خاموش نشود بار ديگر سراغ برخي چهرههاي اصلاحطلب رفته و در گفتوگو با آنها به دنبال يافتن پرسش اين سوال است كه «چهكسي كليد را به روحاني داد؟»
مسعود پيرهادي (از نزديكان محسن پيرهادي) كه مدتي است بيسر و صدا پست «سردبيري» را از انبارلويي گرفته و به جاي او در اين روزنامه پرسابقه اصولگرايان نشسته است، سرمقالهاي در اين باره نوشته و معتقد است: «جرياني كه هميشه با چهرهاي حق بهجانب، ملت را توصيه به داشتن حافظه تاريخي ميكرد، امروز براي حافظه تاريخي مردم ايران هيچ حسابي باز نكرده است.»
به اعتقاد او اصلاحطلبان همان ابتدا فهميده بودند كه شرايط در دولت روحاني به گونهاي ديگر است: «پس از تشكيل دولت، بهتدريج متوجه ميشدند كه تقسيم مسووليتها و پستهاي كليدي بر مدار ديگري ميچرخد. پس از گذشت دو سال، برخي سياسيون اصلاحطلب هم به منتقدان دولت پيوستند و از دولت روحاني با الفاظي چون «رحم اجارهاي» و «دولت حسينقليخاني» ياد كردند.»
پيرهادي در ادامه براي توجيه با وجود همه اين تحليلها چرا اصلاحات از روحاني در دور دوم حمايت كرد، مينويسد: «تمام حاميان و منتقدان پيشگفته، به محض اينكه حس كردند دولت اعتدال در معرض يك دورهاي شدن است، اختلافات را كنار گذاشتند و تمامقد پايكار روحاني آمدند. جهانگيري، نامزد پوششي روحاني شد تا دست رييسش را در مناظرهها در حوزه آمار و اطلاعات بگيرد و چند روز مانده به رايگيري به نفع او انصراف دهد. خاتمي دوباره تكرار كرد و حسن خميني هم در كليپي كه اختصاصا براي روحاني ضبط كرده بود، به مردم گفت جا دارد يكبار ديگر به روحاني اعتماد كنند. اين بار صف سياسيون و هنرپيشگان و خوانندگان و چهرهها براي حمايت از روحاني از نوبت قبل بيشتر بود.» او همچنين جدايي از دولت توسط اصلاحطلبان را قبول نداشته و مينويسد: «آنچه بايد خطاب به همه كوچك و بزرگ اين جريان گفت آن است كه شما همه در وضعيت فعلي كشور شريك و مسووليد، دعواها را كنار بگذاريد و مسووليتتان را بپذيريد.»