تفاهم جبري ترامپ و اردوغان
در نتيجه امريكاييها علاقهمند نيستند كه بيش از حد آنكارا را از رفتار خود دلگير كنند. تصميم دونالد ترامپ به خروج نيروهاي نظامي امريكا از سوريه، باعث تحليلهايي شتابزده شده است. گروهي تصور ميكردند كه خروج امريكا بلافاصله با حضور نيروهاي نظامي تركيه در خاك سوريه جبران ميشود، گروهي ديگر تحليل ميكردند كه امريكا در حال تحويل دادن سوريه به روسيه و ايران است. اما واقعيت اين است كه تحولات در سوريه به اين سرعت اتفاق نميافتد، تا اجراي كامل تصميم ترامپ براي خروج كامل نيروهاي امريكايي از خاك سوريه راه طولاني باقيمانده است و اين راه با پستيها و بلندهاي بسياري همراه است. قرار نيست كه در يك لحظه كليه نظاميان امريكايي سوريه را رها كنند و از اين كشور خارج شوند. حتي اگر اين عزم در امريكا وجود داشته باشد كه به صورت فوري و به اضطرار خاك سوريه را ترك كند، واقعيتهاي ميداني باعث ميشود كه توان كافي براي اجراي چنين تصميمي نداشته باشد. اجراي اين فرمان نيازمند رايزنيها و گفتوگوهاي طولانيمدت، تفاهم و توافق با بازيگران ديگر و تضمين امنيت شمالشرق سوريه و كردهاست. اتفاقهايي از قبيل اعلام ناگهاني «خروج فوري و كامل نيروهاي امريكايي»، تهديد به «نابودي اقتصاد تركيه» و «جايگزيني ارتش تركيه به جاي امريكا»، در واقع اقدامهايي تاكتيكي هستند كه با واقعيتهاي اجرايي انطباق ندارند. يكي ديگر از اهداف امريكا در سوريه، حذف تدريجي ايران از معادلات سوريه است. قطعا ترامپ علاقهمند است كه با جلبنظر اردوغان و پوتين، بتواند از اهرمهاي روسيه و تركيه براي كاهش نفوذ ايران در سوريه استفاده كند. براي رسيدن به چنين مقصودي امريكا مجبور است كه بخشي از نگرانيهاي امنيتي تركيه و روسيه را تامين كند تا بتواند آنها را به همكاري با امريكا در مقابله با ايران تطميع كند. مهمترين نگراني تركيه در مورد مرزهاي شمالي سوريه، استقرار گروههاي مسلح كرد در مرزهاي جنوبي اين كشور است. واقعيت اين است كه اين مساله يك نگراني فوري و اضطراري براي تركيه نيست، همه ميدانند كه گروههاي شبهنظامي كرد علاقهاي به تجاوز به خاك تركيه يا انجام عمليات در خاك اين كشور ندارند، نگراني تركيه يك نگراني بلندمدت در مورد شبكهسازي، اثرگذاري اجتماعي و سياسي و نفوذ تدريجي نيروهاي كرد از جنوب به اين كشور است. كردهاي سوريه در شرايط سختي قرار دارند، از يكسو علاقهمند به استمرار پشتيباني از سوي امريكا هستند، از سوي ديگر خواهان گفتوگو و مصالحه با دولت مركزي سوريه و همزمان نگران فشارها و احتمال حمله نظامي تركيه به خود هستند. امريكا در شرايط كنوني قدرتمندترين بازيگري است كه ميتواند براي آينده كردها در شمالشرقي سوريه تصميمگيري كند. امريكاييها بيش از هر چيز علاقهمند هستند كه كردها در دامان روسيه يا دولت مركزي سوريه قرار نگيرند، در اين شرايط، اگر نگرانيهاي امنيتي تركيه در مورد كردها تامين شود، واشنگتن قطعا بيش از هر بازيگر ديگري علاقهمند است كه از همكاري تركيه در اين منطقه بهرهمند شود. پيشنهاد مورد توافق آنكارا و واشنگتن براي حل و فصل نگراني امنيتي تركيه، ايجاد يك منطقه حائل ميان تركيه و سوريه است. البته كيفيت ايجاد چنين منطقه حائلي به صورت فوري قابل حل نيست. مشخص نيست چه كسي قرار است تضمينكننده امنيت اين منطقه حائل باشد، آيا قرار است چنين منطقهاي كاملا غيرنظامي تلقي شود يا اينكه فقط قرار است نيروهاي شبهنظامي كرد از آن تخليه شوند. اگر قرار باشد در مرزهاي تركيه نيروي نظامي جديدي مستقر شود، ماهيت و تركيب اين نيروي نظامي چگونه است؟ نظر دمشق و مسكو درمورد ايجاد منطقه حائل چيست؟ همه اينها سوالهايي است كه نيازمند رايزنيهاي بسيار و گفتوگوهاي بلندمدت است. همانگونه كه بالاتر اشاره كردم، در موضوع سوريه نبايد گرفتار ارزيابيهاي شتابزده و از موضعگيريهاي تاكتيكي هيجانزده شد. مساله خروج نيروهاي نظامي امريكا از سوريه، يك مساله بلندمدت است كه طي هفتهها و ماههاي آينده گمانهزني و بحث در مورد آن ادامه پيدا ميكند و هر راهحلي براي شمالشرقي سوريه، نيازمند مشاركت بازيگران مختلفي است كه هر يك منافع متفاوتي در اين كشور دارند. براي تامين نظر همه بازيگران و رسيدن به يك راهحل مرضيالطرفين، وقت زيادي لازم است كه تصور نميكنم با يك توييت يا يك تماس تلفني تغييري در نتايج نهايي آن ايجاد شود.