فرماندار شميرانات در واكنش به آنچه درباره لواسان خبرسازي شده است:
تخلفات را گزارش ميكنيم ولي فيلمسازي و خبرسازي را تاييد نميكنيم
حميدرضا خالدي
از يكي، دو هفته قبل خبرهاي مختلفي در فضاي مجازي و به تبع آن رسانهها منتشر ميشود كه در آن لواسان را به محلي براي تمركز آقازادهها و ييلاق مسوولان خوشنشين و نمادي از اشرافيگري معرفي كند. از ويلاي دختر يكي از مسوولان سابق تا حمله سگ لاكچرينشينها در اين منطقه به دختر بچهاي 10ساله. اخباري كه به اعتقاد بسياري از تحليلگران رسانهاي حركتي خزنده و هدفمند از سوي گروهي خاص است. به همين بهانه گفتوگويي با دكتر سياوش شهريور، فرماندار شميرانات انجام دادهايم كه در زير ميخوانيد.
چند وقتي است كه خبرهاي مختلفي از منطقه شميرانات و بهخصوص لواسانات منتشر ميشود كه حكايت از تمركز آقازادهها و مسوولان و... در اين محدوده و زندگي لاكچري آنها دارد. خيليها معتقدند كه اين همه هجمه؛ نشاندهنده نوعي حركت سازماندهي شده است. شما هم با اين نظريه موافقيد؟
اصولا هر رخداد اجتماعي نيازمند تحليل آسيبشناسي و بررسي كارشناسي است. چراكه هر گونه زيادهخواهي يا اقدام نادرست و غلطي ريشه در يك تبارشناسي خاص و ويژه دارد كه پشت تحليلهاي سادهسازي شده اجتماعي پنهان شدهاند. به بياني مسائل و چالشهاي اجتماعي موضوعاتي چند وجهي و پيچيده هستند كه نميتوان به سادگي در مورد آنها اظهارنظر كرد. در مقابل با ريشهيابي آن ميتوان شكل يك بحران اجتماعي را درمان كرد.
من هنوز جواب سوالم را نگرفتهام. اينكه بالاخره شما هم فكر ميكنيد كه اين اخبار و جريانسازيها سازماندهي شده و هدفمند هستند؟
بگذاريد جوابتان را اينگونه بدهم، بهشخصه تلاش كردم تا خودم را قانع كنم كه اين تحركات سادهانگاري سياسي يا اجتماعي است چراكه اصولا در شرايطي كه ساختار اقتصادي كشور با مشكلاتي جدي روبهروست و هر روز خبر دستگيري سلطان سكه و ارز و... شنيده ميشود تلقي كردن يك يا چند ويلا به عنوان نماد اشرافيتگرايي كمي بيانصافي و دور از ذهن است. براي همين است كه گفته ميشود، موضوعات اجتماعي خروجي يك گفتمان است. گفتماني كه وقتي با ناداني عملكردي توام ميشود، ميتواند به چالشي جدي بدل شود.
يعني شما منكر اين هستيد كه لواسان به قطب خوشنشين پايتخت بدل شده است.
نبايد اينگونه به مسائل نگاه كرد. ما هم به نوبه خود اشرافيت را محكوم ميكنيم اما واقعيت اين است كه از قديمالايام، لواسان و شميرانات محل ييلاق و قشلاق اقشار مختلف جامعه بوده است. از علما گرفته تا سرمايهداران و متمولين، اشراف سياسي و معتمدين شهر. پس تمركز چهرهها در اين منطقه چيز جديدي نيست. به همين دليل معتقدم به جاي محكوم كردن ويلاسازي و تلقي آن به عنوان نمادي از فساد بايد خود فساد را محكوم و تلاش كرد تا انضباط و سلامت اقتصادي در جامعه حكمفرما شود. وگرنه ما هم كاملا از تخلفات صورت گرفته در بخش ويلاسازي و انواع ساخت و سازهاي صورت گرفته آگاه هستيم و حتي گزارش آنها را به وزارت اطلاعات و سازمان بازرسي هم ارايه كردهايم ولي در عين حال حركتهايي مثل توليد فيلم و اخبار در مورد برخي از اين ويلاها و... را تاييد نميكنيم.
پس شما معتقديد كه ممكن است اين اقدامات با نگاه و نيتي خيرخواهانه انجام شده باشد؟
حتي اگر پشت اين اقدامات نيات خيرخواهانهاي وجود داشته باشد، باز هم به نظر نميرسد چنين خطمشياي بتواند ختم به خير شود. بله. به نظر من هم اين اقدامات، تحركاتي سازمانيافته است. نه مسوولان راس نظام و نه مسوولان مياني هيچكدام با اشرافيتگرايي موافق نيستند ولي در عين حال تصور ميكنم همگي با يكديگر همعقيدهاند كه براي مقابله با فساد نيز مانند هر تخلف ديگري بايد از مجاري قانوني و عرفي آن اقدام كرد.