ادامه از صفحه اول
اروپا به ما بدهكار است
به اين طريق اروپاييها تصور ميكنند كه ميتوانند بدون اينكه هيچ فشاري تحمل كنند با يك تير دو نشان بزنند، هم خودشان را از تهديد تحريمهاي امريكايي رها كردهاند و هم تصور ميكنند كه فشارهاي ايران و مطالبات ايران كمتر ميشود. 3 كشور اروپايي در كنار بخشي از كشورهاي شرق اروپا از جمله لهستان در طول يك ماه گذشته موج تبليغات منفي عليه ايران راه انداختند. هدف از اين كارزار تبليغاتي اين بود كه انتظارات در ميان دولتمردان و مردم ايران نسبت به عملكرد پيش روي اروپا پايين بيايد. در واقع اروپاييها با تندتر كردن ادبيات انتقادي نسبت به عملكرد دولت جمهوري اسلامي ايران، بسترسازي كردند تا زماني كه در هفته جاري قرار است سازوكار ويژه مالي را اعلام كنند، انتظاري از آنها نرود و ادعا كنند با وجود همه انتقادها و اعتراضهايي كه به عملكرد ايران در پرونده موشكي و منطقه داريم به عنوان يك منت و يك مشوق، امتيازي در اختيار ايران قرار دادهايم. من به جد اعتقاد دارم كه كارزار تبليغاتي و اظهارات ديپلماتهاي اروپايي در مورد مسائلي مانند برنامه موشكي ايران، فعاليتهاي ايران در اروپا و عملكرد ايران در منطقه واقعا بيانگر يك نگراني اصيل يا جدي نبود بلكه زمينهسازي براي اعلام سازوكار كمتر از حد انتظار و ضعيفي بود كه قرار است از سوي اتحاديه اروپا به ايران پيشنهاد شود. بر اساس گمانهزنيهايي كه رسانهها و ديپلماتهاي ارشد اروپايي از سازوكار ويژه مالي مطرح كردهاند، آن چيزي كه اروپاييها براي پيشنهاد به ايران تدارك ديدهاند بسيار كمتر از چيزي است كه ايران انتظار آن را دارد. هيچيك از مطالبات ايران از جمله استمرار صادرات نفت و ميعانات گازي تضمين كانال مالي براي سرمايهگذاري و مشاركت شركتهاي كوچك و متوسط اروپايي در ايران و مبادله آزادانه همه كالاها ميان ايران و اروپا در آن پيشبيني نشده است. اروپاييها يك توافق چند جانبه با ايران امضا كردهاند و در تصويب آن به عنوان قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل نقش بارزي بازي كردند. اروپا بايد به اجراي همه تعهداتش وفادار باشد. هيچ بهانهاي از سوي آنها براي اجرا نكردن تعهداتشان پذيرفته نيست. اينكه يك دولت غيرمعمول در واشنگتن روي كار آمده است كه به تعهدات بينالمللي خود عمل نميكند، توجيهي براي بدعهدي و تعلل اروپا در اجراي مسووليتهايش نيست. امريكا به عنوان يك طرف بدعهد و قانونشكن، مسوول عملكرد خودش است و اروپاييها هم بايد توجه داشته باشند كه مسوول عملكرد خودشان هستند. كسي بدعهدي آنها را به پاي دونالد ترامپ يا وضعيت امريكا نخواهد نوشت بلكه در سابقه تاريخي اتحاديه اروپا ثبت خواهد شد. اروپاييها ادعا ميكنند كه تحت فشار امريكا قادر نيستند، موضع كارآمدتري اتخاذ كنند و در عين حال با برخورد تورمي با مساله موشكي و فعاليتهاي منطقهاي جمهوري اسلامي ايران، اين مسائل غيرمرتبط با برجام را به عنوان نگرانيهايي تصوير ميكنند كه باعث كمكاري آنها در اجراي تعهداتشان شده است. اروپاييها با شانه خالي كردن از مسووليتها و عامليت خودشان از يك طرف امريكا را مقصر معرفي ميكنند و از طرف ديگر ادعا ميكنند كه جمهوري اسلامي ايران عامل اين است كه اروپاييها از بهبود مناسبات با تهران ناتوان باشند. به گمان من، ايران بايد بدون وقفه و به صورت مستمر طلب خود را از اروپاييهايي مطالبه كند و براي اجراي تعهدات بينالمللي به آنها فشار بياورد در چنين شرايطي قطع مذاكرات يا كنار گذاشتن روابط معناي آنچناني ندارد چراكه ابزارهاي ايران براي فشار به اروپا براي اجراي تعهداتش را از بين ميبرد. اگر تلاشهاي ايران جواب ندهد و تنبلي و تعلل اروپا باعث افزايش مشكلات اقتصادي در ايران شود قطعا وقت آن فرا ميرسد كه ايران «تصميم نهايي» را اتخاذ كند.
سوالات گل به خودي
برخي از سوالات مشخصا خارج از حيطه اختيارات وزير بود و بهويژه در بحث سوالات مربوط به برجام شاهد اين مساله بوديم. حال آنكه منطق حكم ميكند انتظارات ما از وزير امور خارجه و ساير وزرا و مسوولان اجرايي كشور بايد متناسب با اختيارات آنها باشد. ازطرفي به نظر ميرسد، اساسا طرح اين مباحث در چنين شرايطي كه ما اينچنين تحت فشار امريكا قرار گرفتهايم، منفعتي براي كشور ندارد. برجام پديدهاي بود كه در دورهاي با عزم مجموعه حاكميت به سرانجام رسيد و اتفاقا دستاوردهايي نيز داشت اما در ادامه بهدليل بدعهدي امريكاييها با مشكلاتي روبهرو شد. بررسي اين پديده مهم در عرصه بينالملل البته در جاي خود قابلبحث است اما اينكه بخواهيم هر روز اين موضوع را به سطح جامعه كشانده و از آن سخن بگوييم، منطقي نيست؛ چراكه قطعا متهم كردن بخشي از نهادهاي حاكميتي كشور دستاوردي براي كشور بههمراه نخواهد داشت. ضمن آنكه اگر تصميمي در بحث برجام اتخاذ شده، صرفا ازسوي وزارت امور خارجه نبوده، بلكه در سطح سران نظام و با نظارت مقام معظم رهبري انجام شده است. در اين شرايط طرح اين سوالهاي تكراري، گلبهخودي است. همزمان بايد توجه داشته باشيم اينكه وزارت امور خارجه تصميمگيرنده و سكاندار اول و آخر حوزه ديپلماسي نيست، منطقي به نظر نميرسد. درواقع اگر اقداماتي خارج از چارچوب سياست خارجي بيرون از دستگاه ديپلماسي انجام شود، درست نيست و وزارت امور خارجه ما نبايد صرفا مجري سياستها باشد. بلكه بايد قدرت مانور داشته باشد تا بتواند در عرصه بينالمللي از حقوق كشور و ملت دفاع كند. در اين ميان شاهديم اقداماتي شبيه به حمله به سفارت عربستان رخ ميدهد كه برآيند آن به هيچ عنوان در راستاي منافع كشور نيست كه به نظر ميرسد اين مسائل بايد در مجموعه نظام حل و فصل شود.
تريبوني براي همه
در همه مسائل ازجمله مسائل فرهنگي، اقتصادي و اخلاقي دچار نقص هستيم و در مورد نماز جمعه هم نقص داريم چراكه نماز جمعه بايد با صداي بلند همه را فرابخواند و همه با صداي بلند در آن شركت كنند. دو خطبه دارد كه اين خطبهها قبل از شروع نماز است و در اين خطبهها بايد مسائل اجتماعي و مردمي مطرح شود، در حقيقت يك تريبون هفتگي است براي همه مسلماناني كه
به مناسبت نماز جمعه در مكاني اجتماع ميكنند. مطلب سوم اينكه واقعا بايد نماز جمعه، امامجمعه و هيات امنا و نوع برگزاري آن چنان جاذبه داشته باشد كه بتواند همه را جذب كند و مسلمانان بتوانند در نماز جمعه خودشان را تغذيه كنند و به مسائل اجتماعي مسلط شوند.