درباره «تفريحات حرفهاي» موسيقي پاپ
هم طبيب و هم حبيب
طاها افشين
نخست: پيوند موسيقي با علم فيزيك و رياضي بسيار عميقتر است تا با علم طبابت. اما در رسته علم قرار گرفتن موسيقي سبب شد تا دانشمندان ايراني نظير ابنسينا درباره موسيقي نيز پژوهش داشته باشند و تاليف كنند. آنچه از ابنسيناي پزشك باقي مانده رويكردي علمي و نظري به موسيقي است و نگاه متفاوتي به هنر موسيقي كه امروز دستخوش تغيير شده است.
دو: «تفريحات حرفهاي» از آن تركيبات تازه است كه شايد تفسير نزديك به حقيقت آن، اين باشد كه فرد جدا از تخصص و پيشهاي كه از آن كسب درآمد ميكند، حرفهاي عمدتا از شاخه هنر يا ورزش را انتخاب ميكند و آن را با كيفيتي نزديك به حرفهايها انجام ميدهد؛ بيآنكه انتظار كسب درآمد داشته باشد.
سه: سيستم آموزشي رشته پزشكي سخت و طولاني و بسيار سنگين است و افراد پس از گذراندن هفت سال به مرحلهاي ميرسند كه يك پزشك عمومي باشند اما افق ديد و سقف آرزوهايشان مدارج بالاتر است و در نتيجه پايان اين هفت سال، تازه شروع راه است براي تحقق روياهايشان. برخي از اين دانشجويان براي گذراندن اين مراحل طولاني، به يك هنر رو ميآوردند.
چهار: ورود پزشكان به عرصه موسيقي نه تنها ايرادي نداشته كه در مواردي، اثري داراي ارزش بر موسيقي گذاشته است از منتظمالحكما كه از شاگردان ميرزاعبدالله بوده است و روايتي از رديف موسيقي دارد، گرفته تا نورعليخان برومند كه پزشكي را نيمهكاره رها كرد و تا امروز كه پزشكان هنرمندي نظير دكتر آرشام قادري و دكتر فرخزاد لايق را داريم. در مورد آرشام قادري نكته قابل توجه، همكاري او در گردآوري روايت منتظم الحكما از رديف موسيقي است و در مورد فرخزاد لايق نيز دو اثر ارزشمند او كه صحبت از ارزشهاي هنري اين آثار («سفر عسرت» و «هفتگاه معلق») فرصت و جايگاه مناسبتري را ميطلبد. اما در كنار اين دو پزشك فرهيخته كه مخاطب خاص دارند در حوزه پاپ هم دو پزشك صاحبنام وجود دارند كه نسبت به كار خودآگاهي قابل قبولي دارند. محمد اصفهاني به عنوان يك خواننده پاپ كه به رديف موسيقي ايراني كاملا آشناست و مرحوم افشين يداللهي كه ترانههاي مشهور و قابل تاملي در كارنامه خود داشت. يادآوري اين نكته مهم است كه سختگيريهاي ارشاد در ميانه دهه 70 براي موسيقي اين حسن را داشت كه ارايهدهندگان اثر در اين دوره از يك معيار استاندارد برخوردار بودند؛ چه در ساخت و تنظيم و چه در محتواي كلام اين سختگيري و استاندارد حاصل از آن، ملموس بود و به چشم ميآمد.
پس: از آنجا كه موسيقي پاپ تبديل به يك صنعت پولساز شده است، «تفريحات حرفهاي» نيز ميتواند جاي پيشه افراد را بگيرد اما امروز نه آن سختگيري ميانه دهه 70 از سمت ارشاد وجود دارد، نه برگزاري كنسرتها آنقدر سخت و بيرونق است كه هر كسي به سراغ آن نرود. امروز فرق نميكند كه پزشك باشي يا آهنفروش يا از هر صنف محترم ديگري؛ امروز، تنها كافي است كه سرمايه داشته باشي و ميل به ديده شدن و به جاي آنكه سرمايهات را خرج ساختوساز كني دست به جيب شوي و رسانه را دريابي تا يك شبه خود را روي صحنه برج ميلاد ببيني و روياهايت را بدون زحمت به واقعيت تبديل كني. وجود سواد در موسيقي هم كمترين ارزش را دارد و به لطف تكنولوژي، همهچيز قابل حل است.