كشتن شهرهاي زنده با صنايع
نيوشا طبيبي
منابع طبيعي ايران ثروت اصلي و منبع درآمد و كسب و كار ملي ما هستند. نياكان ما از اين منابع به درستي و به اندازه و با كمترين صدمه به طبيعت بهرهبرداري ميكردند. برداشت بيش از حد و مخرب از منابع براي كسب سود مادي، آينده كشور را به مخاطره مياندازد. يافتن راههايي براي توسعه بيآنكه تيشه به ريشه زيست بوم خود بزنيم، كار اصلي و مهم مديران اجرايي كشور است.
درست است كه خارجي و بيگانه اگر بد ما را نخواهد دلسوز ما هم نيست. اما آنها موفق شدهاند كه تا حد زيادي صنايع آلاينده را با وضع قوانين سفت و سخت، محدود و به كشورهاي ديگر مانند چين و پاكستان و هند منتقل كنند. برنامههاي دقيقي تدوين كردهاند تا از محيط زيست و طبيعت كشورشان در برابر توسعه محافظت كنند. تعبير آقاي رييسجمهور روحاني درباره اينكه دغدغههاي محيط زيستي خارجيها براي آن است كه از رشد و توسعه ما جلوگيري كنند، تعبيري نادرست است. مراجعه به فرمايشات و نگرانيها و توصيههاي زيست محيطي مقام معظم رهبري نشان ميدهد كه ايشان ارزيابي درستي از مديريت توسعه و تطبيق آن با ساختار طبيعي و زيست محيطي كشور دارند.
طرح آمايش زمين در ايران از سالهاي گذشته در حال اجراست. براساس اين طرح بايد براي تاسيس پروژههاي صنعتي، مطالعات
همهجانبهاي در خصوص جانمايي آن به عمل آيد تا صدمه و خسارات ناشي از راهاندازي يك واحد صنعتي در يك منطقه به حداقل برسد. اين مطالعات قاعدتا بايد تحقيقاتي همه جانبه و در ابعاد گوناگون باشد. شوربختانه طرح آمايش زمين در اثر فشارهاي برخي نمايندگان مجلس و مسوولان محلي در موارد متعددي به كاغذپارهاي مبدل شده و همه چيز يك منطقه فدا ميشود تا نمايندهاي يا مدير اجرايي چيزي قابل عرضه در كارنامه خود ثبت كند به قصد آنكه چند صباحي بيشتر بر مسند نمايندگي يا مديريت بنشيند.
يعني خسارات غيرقابل جبراني به مناطق مختلف وارد ميشود تا در مقطعي كوتاه عدهاي از اهالي بر سر كار بروند و امكاناتي داشته باشند كه در بلندمدت همانها بلاي جان و موجب تنگي رزق آنها خواهند شد. نمونههاي فراواني از اين دست را ميتوان در كشور پيدا كرد.
اين داستان شنيدني است: آب پخش در استان بوشهر، شهري است با نخلستانهاي انبوه و كشاورزي شكوفا و آب شيرين و مردمي كه رزق خود از زمين به دست ميآورند و بيكاري در اين شهر در پايينترين سطح است. احداث پتروشيمي در اين شهر در دستور كار قرار ميگيرد. شهري كشاورزي و باغداري با چند صد هزار نخل پر بارده خرما كه به اقصا نقاط دنيا محصولش صادر ميشود و كارخانه پتروشيمي؟! مجريان ساخت اين كارخانه به طمع منابع آب شيرين و ارزان شهر به آنجا آمده بودند. روشن است كه در مدتي كوتاه منابع آب شهر را مصرف ميكردند، آلودگيهاي كارخانه، نخلستانها را نابود ميكرد و شهري مرفه كه مردم رزقشان را از زمين و نخل به دست ميآوردند، تبديل به شهري مرده و صنعتي و آلوده ميشد اما هوشياري و مقاومت شهروندان طرح ساخت پتروشيمي را لغو و از ضايعهاي بزرگ جلوگيري كرد. شهري كه ظرفيت بالقوهاي براي توسعه صنايع تبديلي و بستهبندي محصولات كشاورزي خود را دارد چه نيازي به پتروشيمي دارد؟