با افقهاي باز نسبت دارد
مرتضي بيكبياتي
طبيعت سرشت دهباشي و تولدش را چقدر شاعرانه و البته درست رقم زده است؛ او از سويي در اولين روز از سال متولد شده و نشان داده كه در بسياري از جنبهها و وجوه شخصيتي و كارياش همانند بهار و سال همواره اولين و نو است.
دهباشي به تنهايي ِخاص و شاخص و منحصر به فرد خود وجودي چند ساحتي و چند ساختي و متكثر دارد؛ از ادبيات كلاسيك فارسي گرفته تا عرفان و تا اشراق اسلامي در قرون مختلف گرفته تا مكاتب و مشرب فلاسفه مختلف در ادوار و سرزمينهاي مختلف آن در نظر بگيريد تا ادبيات كودكان و نوجوانان و تاريخ هنر و اساطير و فرهنگ و تمدن و شاهنامه و فردوسيپژوهي و ادبيات حماسي و نقالي و سبكهاي نقاشان و هنر و معماري ايران و جهان و از فعاليتهاي هنر تجسمي ايران در چند دهه اخير و پژوهشهاي فرهنگ عامه و زبانشناسي و گونههايش و دستور زبان فارسي تا بررسي كتابهاي مرجع مانند فرهنگها و دانشنامهها و علوم قرآني و نيز رويدادهاي ملي و باستاني شناخت متون فرهنگ و زبانهاي باستاني مختلف از سغدي و مانوي و پهلوي و اوستايي تا ميراث مكتوب و نسخ خطي و چاپهاي عكسي هر يك و تصحيح اين متون و تا معرفي شعر و سبكشناسي و نقد ادبي و طنز و چاپ و نشر و نشريات و تهرانشناسي و جامعهشناسي و تاريخ و تمدن ايران و پرداختن به نويسندگان و شاعران موثر ادبيات جهان و تئاتر و سينماي ايران و ساير نقاط دنيا، راهآهن و پست و اوتيسم و انواع موسيقيهاي مختلف دنيا از كلاسيك و ملل گرفته تا موسيقي نواحي و مقامي ميهني كه در اينجا حتي نميتوانم بر اين شعاع فكري و فرهنگي و شاخهها، نحلهها، رشتهها و آثار و شخصيتهاي مربوطه هر يك متمركز شوم و فقط ميتوان گفت كه به قول سهراب: علي دهباشي «با افقهاي باز نسبت دارد» و البته افقهايش هم مانند صفحات و تصاوير و نمايشگرهاي چند وجهي و چند بعدي است. كافي است خود خوانندگان به سايت مجله بخارا مراجعه نمايند و به كارهاي آن پي ببرند و ببينند كه چگونه نسبت به تبادل فكري و فرهنگي دو طرفه بين ايران و ساير كشورهاي جهان با عزمي جزم و راسخ كارهاي تحسينبرانگيز زيادي كرده است.
به هر حال موارد و نمونههايي كه گفته شد؛ شاخهها و برگهاي بسياري است كه همواره در جان اين بهار ايراني ريشه كرده و ميوه داده است. معجون و آميزهاي دلنشين از سنت و مدرنيته كه با اندك تاملي درمييابيم كه از اين حيث تقريبا قرن معاصر ما كمتر شخصيت جهان شمولِ نادر و در عين حال گسترده و متنوعي چون دهباشي به خود ديده است. او چونان بهار و كاملا بهارانه آثار و جلوههاي زيبا از هر نظر فرم و محتوا را برگزيده و چون نسيم و هواي بهاري به جان و جهان روح ايراني وزيده و دميده و تا توانسته، معرفي كرده است. هر اثر موثر و هر كسي كه در توليد اين اثر عمومي نقش و سهمي داشته است، صرف نظر از ديدگاهها و عقايد و آرا و موقعيت شخصي پديد آورنده آن اثر ايشان كار كرده و به تببين و تشريح آنها متمركز شده است. ناگفته نماند كه مشي و منش آزادگي برايش اهميت فوقالعادهاي داشته و در عين حال اساس كار را بر مردمداري و مردممداري قرار داده و تنها برايش مردم ملاك عمل بوده است و سعي داشته تا ديدگاههاي طيف و طبقات مختلف و روحيات و سبك و سليقههاي تمام جامعه را در بر بگيرد و از همين رهگذر به نيازهاي هر كدام مرجعي پاسخگو باشد.