درباره ابوتراب خسروي و كارهايش
داستان مدرن با چاشني ادبيات كهن
عليالله سليمي
ظرفيتها و ظرافتهاي فراوان زبان فارسي و ادبيات كهن بر كسي پوشيده نيست و در اين ميان كمتر نويسندهاي در سالهاي اخير توانسته از حداكثر اين ظرفيتها و ظرافتها براي خلق آثار داستاني استفاده كند. يكي از نويسندگاني كه در اين زمينه تا حدودي موفق بوده و آثار متعددي هم در اين زمينه خلق و منتشر كرده، ابوتراب خسروي، داستاننويس معاصر شيرازي است كه در اغلب آثارش تلاش براي استفاده حداكثري از ظرفيتها و ظرافتهاي زبان فارسي و ادبيات كهن ديده ميشود. به بيان ديگر بهرهگيري از ظرفيتهاي غني زبان فارسي و ادبيات كهن براي خلق آثار داستاني معاصر از ويژگيهاي آثار اين نويسنده است كه باعث شده بيشتر داستانهاي منتشر شده به قلم او با استقبال مخاطبان خاص و حتي عمومي و كارشناسان و منتقدان ادبي مواجه شود. رويكرد اصلي ابوتراب خسروي در داستاننويسي، خلق آثار مدرن با چاشني امكانات زباني همچنين توجه به پيشينه فرهنگي غني است كه در نهايت مجموع اين نگاههاي تاملبرانگيز، هويت ويژه و مستقلي به نوشتههاي داستاني او داده است. نگاه رو به جلو با تاملي در گذشته به داستانهاي خسروي رنگ و بوي خاص و متفاوتي داده كه رد پاي متون كهن در جاي جاي داستانهاي مدرن اين نويسنده ايراني را به شدت پررنگ كرده است. اين مساله در نگاه اول، خوانش آثار ابوتراب خسروي براي مخاطبان عمومي و فراگير را تا حدودي سخت و دشوار كرده است. مخاطباني كه به نثر ساده روايي در اكثر داستانهاي منتشره در سالهاي اخير عادت كردهاند به سختي ميتوانند با داستانهاي خسروي كه وامدار ظرافتهاي زباني در متون كهن هستند، ارتباط موثر برقرار كنند. شايد براي همين است كه از همان سالهاي اوليه انتشار آثار اين نويسنده، مخاطبان اصلي آثارش همواره گروه نخبگان جامعه و كارشناسان و منتقدان ادبي بودند و بيشترين نمود آثار خسروي در جشنوارههاي ادبي و انتخاب كتاب سال بوده و جوايز متعددي هم براي او به ارمغان آورده است. البته همين توجه نخبگان جامعه و منتقدان ادبي به آثار ابوتراب خسروي و كسب جوايز متعدد از جشنوارههاي مختلف باعث شده در سالهاي اخير گروههايي از مخاطبان عمومي ادبيات داستاني هم به سراغ آثار اين نويسنده بروند و اتفاق قابل توجه در اين زمينه، گذار از سنتي و ديد سنتي به مدرنيته در حوزه ادبيات داستاني به نوعي محقق شود. نكته كليدي ديگر درباره آثار خسروي، وسواس اين نويسنده در استفاده بهينه از كلمه در داستان است. او مانند يك معمار خبره در چينش كلمات وسواس به خرج ميدهد و طبعا حاصل اين دقت و گزينش وسواسگونه در ساحت كلمات، نثر پخته و پرطمطراق است كه ويژگي نسبتا منحصر بهفردي به نثر و زبان اين نويسنده داده است.