درباره ابوتراب خسروي و كارهايش
اندوختهاي غني از واژگان
ناتاشا اميري
كافي است كتابهاي ابوتراب خسروي را تصادفي باز كنيد و چند سطر بخوانيد تا متوجه شويد با نويسندهاي مواجهيد كه اندوختهاي غني از واژگان دارد؛ از داستان (اسفار كاتبان) با زباني آركاييك و فاخر و تاريخنگارانه گرفته تا داستان (حضور) در كتاب ديوان سومنات و نثري روان و ساده. او كلمات را ميشناسد و بهتر از آن، بازي با كلمات را اما اين امر به معني قرباني شدن محتوايي
در خور يا ناپديد شدن موضوع نوشتار درميان كولاژهاي زباني، نيست. گرچه بازشناسي موضوع داستان شايد اندكي پيچيده شود ولي كشف خط روايتي كه زيرسايه زباني قدرتمند شكل گرفته، خود لذتي عميق براي خواننده دارد چراكه او هم در بازسازي مجدد داستان اينچنين، نقشي بازي ميكند.
در كتاب اسفار كاتبان در برخي قسمتها نويسنده با زباني كهن و كلماتي بعضا نامأنوس، ماجراي تاريخي را روايتگونه پيش ميبرد و بعد به زباني روانتر و مأنوس، براي بيان اتفاقات معاصر نقب ميزند. اينطور تاريخ مجوز نفوذ در زمان حال را مييابد. شخصيتهاي تاريخي به «اكنون» ميآيند و با اين كار حتي مفهوم زمان نيز از كار ميافتد. فضاي روايي معلقي بين تاريخ گذشته و لحظه حال خلق ميشود و اين تفاوت با زبان داستان است كه ايجاد ميشود، سپس همه يك انگاره ميشوند. اين امر نشان از قابليت نويسنده در شناخت عملكرد متفاوت زبان دارد و اينكه واژگان چه بسيار ارزشمندند. در ص13 كتاب اسفار كاتبان خود اذعان ميكند: «از محاسن كلمات يك هم اين است كه وقتي به عين واقعه مجموع ميشوند همان واقعه را حمل ميكنند و عين همان واقعه را ميسازند.»
و به راستي كه گاهي واژگان خود واقعهاند. نويسنده با تشبيهات بديع و استعارهها جهاني زيبا ميسازد تا آنچه را كه ديگران با چشمان خود نگاه ميكنند و نميبينند، يادآوري كند. خواننده از عدسي چشم او و جملات تو در تو شاهد آفرينش واقعيتي تخيلي است، شبيه جهان بيرون اما عميقتر و در عين حال غريب.
نكته بارز ديگر در آثار خسروي، كشف فنوني است براي آشناييزدايي از نقش مايههاي عادي و از اين جمله در اسفار كاتبان، الحاق شدن عمل نوشتن در لابهلاي روايت داستان است؛ افزودن يك لايه انتزاعي با معنايي ديگر و رويدادي در خلأ كه ارتباطي با جهان خارج ندارد و صرفا ساخته و پرداخته نويسندهاي است كه ميخواهد خود نوشته و متن را هم برجسته كند و به ماجرا بيفزايد. اين مشاركت امر نوشتن در خود نوشته است. ماهيت نگارش به صورت باوري ازلي و ابدي اين تحول را نشان ميدهد كه به ياد داشته باشيم: نويسندهاي است كه مينويسد.
اينچنين در جهان بيزمان و مكان آثار ابوتراب خسروي خود روند نوشتن همراه زباني خاص به مثابه اموري جادويي، در كنار ديگر رويدادهاي قصه جلوه ميكنند. داستان ديگر فقط ماجرا نيست بلكه هنرنمايي نويسنده نيز هست.