دلايل سفر ظريف به تركيه
جعفر حقپناه
روز گذشته محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه كشورمان در سفر خود به سوريه تاكيد كرد كه نگران وضعيت ادلب است و در سفر خود به تركيه با مقامهاي اين كشور در خصوص وضعيت و آينده اين منطقه صحبت خواهد كرد. اگر بخواهيم دلايل اين سخنان از سوي آقاي ظريف را بيان كنيم بايد به سابقه شكلگيري بحران در ادلب توجه كرد. ادلب در واقع آخرين منطقهاي است كه كماكان بخش مهمي از بقاياي طيفهاي متعددي از مخالفان آقاي بشار اسد در آنجا جمع شدهاند و ويژگي همه آنها اين بود كه به نوعي تحت حمايت آقاي اردوغان هستند. اين گروهها شامل مردم عرب و تركمن هستند و به لحاظ عقيدتي نيز شامل گروههاي مذهبي و سكولار نيز ميشوند. به همين دليل بافت پيچيدهاي از مردم در منطقه ادلب حضور دارد. ويژگي دومي كه ادلب از آن برخوردار است به لحاظ جغرافيايي است. ادلب مهمترين شهري است كه به مرزهاي تركيه نزديك است و در عين حال در كنار بخشي كه آن را ميتوان سوريه مفيد نام نهاد، قرار داد. يعني در منطقه غرب سوريه واقع شده و در نزديكي استانهاي مهمي مانند حلب، لاذقيه و نزديك به درياي مديترانه واقع شده است. از همين رو ادلب اهميت ويژهاي پيدا كرده است. به نوعي ميتوان گفت پيچيدگيهايي كه ادلب با آن مواجه شده، كاملا مشابه بحران در مناطق اطراف دمشق و همچنين حلب است.
شايد به اين دليل بود كه وضعيت خاصي پيدا كرد. علاوه بر اينكه همه بقاياي گروههاي مخالف بشار اسد اينجا جمع شدند و شرايط خاصي پيدا كردند. در اين شرايط تركيه تلاش ميكند با كارت نيروهاي مخالف با بشار اسد بازي كند و در واقع تنها كارت بازي تركيه روي زمين سوريه در ادلب است. از همين رو منطقه ادلب از اهميت ويژهاي براي تركيه برخوردار است كه از اين طريق بتواند با كردها، دولت سوريه و هم با بازيگران صحنه سوريه از جمله ايران و روسيه موازنه برقرار كند. از طرفي ديگر براي روسيه، ادلب از آن جهت مهم است كه هر برنامهاي براي آينده سوريه در راستاي تثبيت دولت بشار اسد داشته باشد، اين منطقه از اهميت ويژهاي برخوردار است. حتي اگر بخواهد يك موازنهسازي ميان تركيه و ايران و همچنين گروههاي سكولار و اصولگراي ديني و حتي كردها ايجاد كند ادلب نقطه حساس و مهمي خواهد بود. ادلب براي ايران نيز از آن جهت مهم است كه بالاخره براي اينكه حاكميت آقاي بشار اسد بر كل سوريه برقرار باشد و همچنين براي تنظيم مناسبات خود با همه اين گروهها در داخل سوريه و همچنين با تركيه اهميت پيدا ميكند. به اين دليل اساسا هر هياتي كه از ايران به تركيه ميرود و بخواهد در خصوص مسائل منطقه صحبت كند موضوع ادلب بسيار اهميت دارد و آنجا تنها جايي است كه تاكنون به نوعي صورت مساله آن پاك شده كه ميان طرفين باعث اختلاف جدي نشده است. زيرا توافق شده فعلا وضعيت موجود حفظ شود. اما اگر بخواهد به سمت تعيين تكليف براي آينده سوريه در هر مدل آن پيش برود، قطعا آن منطقه نميتواند حالتي كه در آن قرار دارد را پيدا كند و ما رفته رفته به آن مرحله نزديك ميشويم. در حال حاضر سوريه به سمت يك ساختارسازي پيش ميرود و موضوعاتي مانند بازگشت چارچوب توافقهاي ژنو، قانون اساسي، نقش آفريني كشورهاي عربي در تحولات سوريه و ارتباط جديد آنها با اپوزيسيون و دولت اين كشور و بازگشايي سفارتخانههاي آنها و مساله بازسازي سوريه همه اينها ما را به سمتي سوق ميدهد كه نبايد انتظار داشته باشيم كه وضعيت بلاتكليفي ادلب ادامه پيدا كند.
البته سفر آقاي ظريف به تركيه دلايل ديگري نيز دارد. طبيعي است وقتي كه يك انتخابات مهم در تركيه برگزار ميشود و تغييري در موازنه قوا در اين كشور صورت ميگيرد، بايد دو كشور همسايه مذاكراتي با يكديگر داشته باشند و اكنون اين بحث در خصوص مسائل داخلي تركيه و هم در مورد مسائل منطقهاي نيز وجود دارد. از جمله مسائل ديگري كه دو كشور با يكديگر بايد به بحث و تبادل نظر بپردازند اختلافات ميان ايران و امريكا است. ماجراجويي امريكا در قرار دادن نام سپاه پاسداران در ليست گروههاي تروريستي يكي از اين موضوعات خواهد بود. همچنين با يك سالگي خروج امريكا از برجام و احتمال تحريمهاي جديد نيز قطعا اين موضوع مورد بحث قرار خواهد گرفت. همچنين مساله معافيت دوباره كشورهايي كه قصد خريد نفت از ايران را دارند كه تركيه يكي از اين كشورهاست از ديگر موضوعات گفتوگوها است. همچنين بحثهاي كلي در خاورميانه هم كم اهميت نخواهند بود. چرا كه براي اولين بار تركيه نيز در اجلاس اخير اتحاديه عرب از جانب كشورهاي عربستان، امارات، مصر و... به عنوان يكي از مداخله گران در امور داخلي كشورهاي عربي معرفي شد و اين اتفاق ميتواند تركيه را به مواضع ايران نزديكتر كند. همچنين مساله فلسطين و انتخاب مجدد نتانياهو به عنوان نخستوزير رژيم صهيونيستي و اعلام سياست جديد امريكا مبني بر پذيرفتن حاكميت اسراييل بر بلنديهاي جولان ميتواند از ديگر موضوعات مورد بحث ميان وزراي خارجه تركيه و ايران باشد. از طرفي ديگر طبيعي است كه دو كشور همسايه به تناوب با يكديگر رفت و آمد ديپلماتيك داشته باشند.