ادامه از صفحه اول
بعد از زمستان 65
سيل بهار 98 نشان داد كه «مقاومت» در بچهها و مردم اين سرزمين به ويژه خوزستان ريشه دوانده است. مردم ما خوب ميدانند چطور دندان به جگر بگذارند و اميدوارانه، روزهاي سخت را سپري كنند. همان طور كه مردم خوزستان و ايلام و كرمانشاه در سالهاي گذشته از ريزگردها نفسشان به شماره افتاد مردم سيستان هم از خشكسالي و تشديد توفانهاي محلي سختي كشيدند ولي تاب آوردند. مردم اصفهان از خشك شدن زايندهرود و مردم آذربايجانهاي شرقي و غربي هم از آب رفتن درياچه اروميه غمگين بودند ولي تاب آوردند. اما مردم به اميدي تاب آوردند.
به اميد آنكه اگر خودشان روزهاي خوبي را سپري نكردند فرزندانشان و فرزند فرزندانشان در اين مرز و بوم به خوبي زندگي كنند. از زمستان 65 روزهاي زيادي سپري شد و آن انتظار كه روزهاي بهتر، بهاران پرثمرتر برسد آنچنان كه ما توقع داشتيم، برآورده نشد. دستكم خوزستانيها كه سالهاي جنگ را پشت سرگذاشته بودند به ويژه در «آبادان» و «خرمشهر» آنچنان كه سهمشان بود ميوه شيرين صبر را نچشيدند.
همين تابستان گذشته بود كه تلخي آب كام همه آنها و ديگر خوزستانيها را تلخ كرد. اما خوب ديديم كه همان خوزستانيها و همان بچههايي كه اتفاقا سالها پس از جنگ به دنيا آمده بودند چگونه با دست خالي گونيها را پر از خاك كردند و مقابل سيل ويرانگر روي هم چيدند. پس حالا و هر زمان ديگري كه امثال «صدام» سربرآورند و زبان به تهديد و ارعاب بگشايند ميتوانيم آنها را به زمستان 65 و آنچه پس از آن اتفاق افتاد، ارجاع دهيم و برايشان مرور كنيم كه تمام اين تهديدها و ارعابها ميگذرد اما مردم، مقاوم ميمانند و براي رسيدن روزهاي خوش مقاومت ميكنند. اما اين وسط مسوولان و حاكمان ما بايد قدردان مردمي باشند كه در همه سختيهاي گذشته و حال تاب آوردند و از پا ننشستند بلكه حتي خم به ابرو نياوردند. قدرداني هم آداب و اصولي دارد. فقط قرار نيست نام آن عزيزاني كه براي حفاظت از خاك و آرمانهاي ما در جنگ تحميلي خون دادند را بر اين خيابان و آن كوچه و برزن بگذاريم و تمام. آنها كه مقاومت كردند براي بهتر شدن اوضاع مقاومت كردند.
حق اين است كه امروز با انرژي مضاعف و از جانگذشتگي بيشتر، مديران ظرافتهايي را به جا آورند تا دوره مقاومت در برابر زيادهخواهيهاي مردي بدتر و خبيثتر از صدام كه به هيچ قيد، بند و اصولي پايبند نيست به خوبي پشت سر گذاشته شود. آنچه مسلم است اينكه ما بچههاي همان زمستان 65 هستيم ولي نياز به دلگرمي بيشتر داريم به خصوص از سوي بزرگانمان؛ همين.
ملزومات بازار متشكل ارزي
مساله ديگر، انجام اين معاملات در شهرستانها است و خريداران چگونه و چه زماني ميتوانند اين ارزها را دريافت كنند. در نگاهي كلانتر ميتوان ترديدهايي به كارايي اين بازار داشت. كارايي اطلاعاتي به اين معني كه فعالان بازار متناسب با اطلاعات موجود در اين بازار به واكنش دست بزنند و كارايي تخصيصي بدين معني كه مكانيزم عرضه و تقاضا به بهترين شكل موجود طراحي شود و كارايي تخصيصي بدين معني است كه به عنوان مثال شركتي با عملكرد بهتر با كمترين هزينه ممكن تامين سرمايه شود.
در اين شرايط اين مساله طرح ميشود كه آيا صراف با نام مشتري يا نام خود ثبت سفارش ميكند يا در صورت بالا رفتن قيمت تضميني براي خريد براي مشتري خود دارد يا خير. مزيت يكسان شدن قيمتها در اين بازار در حالي است كه تفاوت قيمت خريد و فروش در صرافيها چندان بالا نيست و تقريبا همه به يك قيمت دسترسي دارند. كاركردهاي موفق يك بازار، كشف قيمت و فراهم كردن نقدشوندگي و پايين آوردن هزينه معاملات است. بر اين اساس شايد نتوان اين بازار را گرهگشاي مشكلات بازار ارز دانست. شايد بتوان گفت مهمترين كاركرد اين بازار حراج ارز توسط بانك مركزي است.
اين موضوع موجب ميشود رانت در زمينه توزيع ارز را برطرف كند. اما همانطور كه اشاره شد شيوه اجراي اين طرح از اهميت اساسي برخوردار است زيرا ممكن است فعالان بازار ارز شكلگيري بازار متشكل ارزي را تهديدي براي ارز به حساب آورند. نظارتهاي بانك مركزي در بازار يك ضرورت است اما ممكن است برخي شكل اين بازار را به عنوان مداخله بيشتر بانك مركزي در بازار به حساب آورند.