تفاوت دو نوع اعتماد
سخنان رهبري با مردم براساس اعتماد متقابل است و همانطور كه مردم به بنده حقير اعتماد دارند، من هم نسبت به مردم اعتماد كامل دارم... اخيرا يكي از مسوولان صريحا گفت كه «ما به طرف مقابل اعتماد نداريم»، كه اينگونه موضعگيريها خوب است. ايشان با تاكيد بر اينكه نبايد فريب لبخند طرف مقابل را خورد و نبايد به وعدههاي نقد او اعتماد كرد، گفتند: «نمونه بارز اين مساله، مواضع و سخنان رييسجمهور امريكا بعد از بيانيه اخير است». ملاحظه ميشود كه تعبير و برداشت از مفهوم اعتماد در امور داخلي با خارجي كاملا متفاوت است. در حالي كه اعتماد ركن ركين در روابط داخلي است ولي غلبه بياعتمادي در عرصه روابط خارجي، به ويژه در مذاكرات با 1+5 بسيار قابل فهم است. البته طرف مقابل نيز همين نگاه را دارد. اوباما پس از صدور تفاهمنامه اخير، در سخنان خود اعلام كرد كه اين توافق براساس اعتماد ميان طرفين نيست، بلكه براساس راستيآزمايي است. اين ويژگي بايد دو طرفه باشد. بنابراين همه كساني كه گمان ميكنند در روابط خارجي بايد نسبت به طرف مقابل خوشبين يا به تعبير ديگر بااعتماد بود، نه تنها اشتباه ميكنند، بلكه اين نگرش بيشترين ضربه را به اينگونه توافقات ميزند. مثل قرض دادن پول به ديگران است بدون اينكه سند لازم گرفته شود. البته بسياري از افراد مبلغ قرض گرفته را مسترد ميكنند، ولي اگر اسناد لازم گرفته نشود، زمينه لازم براي زير قول زدن احتمالي برخي افراد را فراهم كردهايم و به نوعي بايد خودمان را نيز در اين رويداد مقصر بدانيم. متاسفانه برخي از افراد كه بيشتر در حوزه غيرسياسي فعال هستند، گمان ميكنند بايد به طرف مقابل به ويژه امريكاييها اعتماد داشت در حالي كه بنيان روابط خارجي نه بر اساس اعتماد كه بر اساس قدرت استوار و تنظيم ميگردد.
نكته بسيار مهم ديگري كه در سخنان مقام رهبري بود، اشاره به احتمال ادامه اين گفتوگوها در زمينههاي ديگر مشروط به انجام درست اين تفاهم است: «اگر طرف مقابل از كجتابيهاي خود دست بردارد، اين تجربه را ميتوان در مسائل ديگر ادامه داد اما اگر طرف مقابل به كجتابيهاي خود ادامه دهد، تجربه قبلي ما در بياعتمادي به امريكا تقويت خواهد شد». بنابر اين نبايد روابط را بر اساس اعتماد خيالي شكل داد كه در اين صورت در همين مرحله با شكست مواجه خواهد شد و به امور ديگر ميان دو كشور سرايت نخواهد كرد. روشن است كه اگر توافق روشن و خالي از ابهام منعقد شود، طرفين نميتوانند خلاف آن عمل كنند و همين نكته، زمينهساز حل مشكلات بعدي خواهد شد و حتي ميتواند مبناي اعتمادسازي نسبي شود. ولي اگر توافق را با اما و اگر و... منعقد كنيم، زمينه سوءاستفاده را فراهم كردهايم و در صورت وقوع آن، اختلافات ديگر نيز تشديد ميشود و براي از ميان بردن آنها گامي برداشته نخواهد شد.
ايران نشان داده كه نسبت به توافقات خود پايبند است. براي نمونه پس از موافقت ايران با قطعنامه 598، شايع شد كه ايران به سرعت زير بار اين پذيرش خواهد زد، ولي مرحوم امام به سرعت واكنش نشان داد و در پيام خود كه خطاب به حجاج خانه خدا صادر شده بود، از فرصت استفاده و اعلام كرد كه «ما رسما اعلام ميكنيم كه هدف ما تاكتيك جديد در ادامه جنگ نيست» و در عمل هم ايران همين مسير را رفت، هرچند عراق وارد جنگ با كويت شد و سپس از ائتلاف غربي شكست خورد و در ضعف و سراشيبي فرو رفت ولي ايران بر تعهدش پايدار ماند و اتفاقا همين رفتار زمينهساز نگرش اعتمادآميز به ايران نيز بوده است.