گروه اجتماعي
نخستين پروژه مسكن اميد شهر تهران، در زميني بالغ بر ۲ هكتار و با زير بناي ناخالص ۴۷ هزار متر مربع در قالب ۹ بلوك و با تعداد ۳۲۴ واحد مسكوني و ۶۳ واحد تجاري در مجاورت بافتهاي فرسوده منطقه ۱۸ ساخته و در بهار 98 توسط رييسجمهور افتتاح شد. اين در حالي است كه رييسجمهور، 3 ماه قبل و به مناسبت دهه فجر دستور داد تا نرخ تسهيلات مسكن براي ساكنان بافتهاي فرسوده به 6 درصد كاهش يابد. در همين حال زهرا نژادبهرام با بيان اين مطلب كه بافت فرسوده سه مقطع را در كشور طي كرده، به عنوان عضو هيات رييسه شورا گفته بود: «اولين مقطع با دفاتر محلي آغاز شد و پس از آن دفاتر تسهيلگري و در ادامه دفاتر خدمات نوسازي فعال شد. رويكرد دفاتر محلي و تسهيلگري كالبد محوري بود. اولين موضوعي كه به ذهن طراحان در اين خصوص ميرسيد، نوسازي در بافت فرسوده به منزله دوباره ساختن و خراب كردن بود. اصليترين محور گفتوگو تملك صورت گرفته از سمت شهرداري و دولت بود. خراب كردن و دوباره ساختن بدون توجه به ديگر زوايايي كه براي زندگي در شهر لازم است. متاسفانه نگاه ديگري به زندگي در شهر و شهر داشتند. تصورمان از شهر مجموعهاي از كالبدهاي به هم پيوسته بود در صورتي كه اين بُعد تنها يك وجه شهر است. آن چيزي كه شهر را به شهر تبديل ميكند، انسانهايي هستند كه در آن زندگي ميكنند.»
در همين حال موسسه نظر با طراحي و اجراي ميزگردي به موضوع احياي بافت فرسوده و بازآفريني شهري پرداخته و در آن ديدگاههاي كاوه حاجيعلياكبري، رييس سازمان نوسازي شهر تهران، مهران احمدپور دبير كميته مردمي رسيدگي به مشكلات بافت فرسوده و سيدامير منصوري عضو هيات علمي دانشگاه تهران را جويا شده بود. «نسخه بازآفريني شهري براي تهران» به منظور ارزيابي برنامه بازآفريني شهري در بافتهاي فرسوده تهران انجام شده بود.
سيدامير منصوري در توضيح اين مساله گفت: «وزارت راه و شهرسازي و شركت عمران بهسازي در دولت فعلي لايحهاي را تحت عنوان بازآفريني شهري مطرح كردند و شهرداري تهران نيز در پناه گفتمان بازآفريني شهري، امر نوسازي را متوقف كرد اما نهايتا لايحهاي در خصوص بازآفريني تدوين شد كه صرفا يك سند علمي است و قابليت اجرايي ندارد و آنچه تاكنون چرخ نوسازي در تهران را چرخانده است، بستههاي تشويقي و تسهيلات ارايه شده بوده است و عملا تاكنون طرحي تحت عنوان بازآفريني شهري نقش فعالي در كشور نداشته است.»
وي همچنين ادامه داد: «در تهران سطوح گستردهاي از بافتها نيازمند مداخله هستند اما آنچه ما در اولويت مداخله ميدانيم عرصههاي ناپايدار و ناايمن است كه در اين حوزه تا به حال اقدامي كه ناشي از لايحه بازآفريني باشد مشاهده نشده است. سند بازآفريني سندي خوب اما ناقص و مكتوم است؛ ما در اين جلسه ميخواهيم تاثيرات اين لايحه را بررسي كنيم و ببينيم كه آيا در حال حاضر نوسازي مبتني بر برنامههاي بازآفريني در حال انجام است يا خودبهخود و بر حسب تسهيلات صورت ميگيرد؟»
حاجيعلياكبري، رييس سازمان نوسازي شهر تهران با اشاره به تبديل نوسازي به بازآفريني گفت: «من خيلي به اين تغيير واژه اعتقاد ندارم؛ معمولا تغيير رويكرد ابتدا از محتوا شروع ميشود و بعد به تغيير واژهها ميرسد. مرور تطبيقي با آنچه در جهان اتفاق افتاده نشان ميدهد كه حركت از سمت نوسازي به بازآفريني، نتيجهاي جز افزوده شدن بار اقتصادي به مداخله در محدودههاي ناكارآمد نداشته است. همزمان با آغاز دوران نوليبراليسم در ۱۹۸۰ كه بخش عمومي از مداخله در اين حوزه عقبنشيني ميكند و نقش و اختيارات گستردهاي به بخش خصوصي اعطا ميشود، ادبيات بازآفريني شكل ميگيرد، در مقابل اين رويكرد، نوسازي كه از يك مفهوم عميق اجتماعي برخوردار است از ميانه سال ۱۹۶۲ بهكار گرفته شده است. بنابراين من ترجيح ميدهم از واژه «نوسازي» استفاده كنم و آن را براي كاري كه انجام ميدهيم، گوياتر ميدانم.»
وي در اين باره تصريح كرد: «من معتقدم اين موضوع به طور گسترده از دوران بعد از جنگ هشتساله و از زمان برنامه دوم توسعه شروع ميشود. ما وقتي به قبل از ۸۴ نگاه ميكنيم ميبينيم كه رويكرد مداخله در بافتهاي ناكارآمد تماما يك شكل و با رويكرد مركزگرا و اقتدارگراي از بالا به پايين و مبتني بر شناسايي و اجراي پروژههاي بزرگ مقياس به كار گرفته شده است اما بعد از اينكه تحققپذيري اين رويكرد با ترديدهاي جدي مواجه شد، كمكم اين اتفاق نظر در تمام دستاندركاران به وجود ميآيد كه بايد يك چارچوب جديد تعريف شود. اين چارچوب، حركت به سمت برنامهريزي مشاركتمحور و پايين به بالا و خردكردن و كوچككردن مقياس مداخله است.»
وي با بيان اينكه ما دريافتيم كه اين مداخله بايد همهجانبهنگر باشد و از اين رهگذر به مفهوم توسعه رسيديم، اظهار داشت: «بنابراين بايد با چارچوب توسعه با اين محدودهها برخورد كنيم. نكته ديگر اينكه مداخله بايد زمينهمحور باشد، يعني رويارويي با مشكل وابستگي مستقيم دارد با جنس و ويژگيهاي جايي كه قرار است مورد مداخله قرار گيرد. ويژگيهاي تمام بافتهاي فرسوده شبيه به هم نيست.»
رييس سازمان نوسازي شهر تهران با بيان اينكه از نظر من نوسازياي كه تا بهحال اتفاق افتاده وابستگي زيادي به بسته تشويقي ندارد و عوامل ديگري در آن دخيل هستند، گفت: «آنچه به عنوان بسته تشويقي ارايه ميشود الزاما يك موضوع منفي نيست؛ در همان اواسط دهه ۸۰ وقتي شرايط ساخت و ساز در بافت فرسوده بررسي ميشد يكي از مشكلات نوسازي در بافت فرسوده، نداشتن صرفه اقتصادي بود كه جريان سرمايه را به اين محلات هدايت نميكرد بنابراين يكي از راهحلها، كاهش هزينه ساخت و ساز در اين محدودهها و كاهش هزينه تمامشده بود. بخش عمدهاي از ساخت و سازها در بافت فرسوده بر اساس تجميع است و تجميع نياز به كاتاليزور اجتماعي دارد كه زمينهساز اين جريان باشد به همين دليل وجود پشتوانه اجتماعي ضرورت دارد.»
حاجيعلياكبري با اشاره به ركن دوم اقدامات نوسازي افزود: «ركن دوم مداخله در محدودههاي ناكارآمد و فرسوده غيرسكونتگاهي متروك است. اين موضوع در برنامههاي بالادست يعني طرح جامع به نام اراضي ذخيره نوسازي مورد توجه قرار گرفته است كه براي سه كاركرد تامين خدمات مورد نياز شهر، فراهم كردن بستر سرريز جمعيتي و نوسازي بافت فرسوده مدنظر قرار گرفته است.»
احمدپور، دبير كميته مردمي رسيدگي به مشكلات بافت فرسوده نيز در ادامه اين نشست گفت: «مجلس در سال ۸۴ تصويب كرد كه سالانه ۱۰ درصد از بافت فرسوده بايد نوسازي شود. با توجه به اين مصوبه تا به حال بايد نوسازي بافتها به اتمام رسيده بود، اما نشد؛ بنابراين كاري انجام نشده است. اگر با همين روند بخواهيم ادامه دهيم بايد ۲۰ سال ديگر صبر كنيم و در اين زمان ساختمانهايي كه ۱۰ سال پيش نوسازي شدهاند نيز مجددا فرسوده ميشوند.»
وي ادامه داد: «بازآفريني مانند يك تسبيح است و نميتوان يك دانه آن را جدا كرد، تمام دانهها بايد در كنار هم باشند. متاسفانه در نوسازي بافتهاي فرسوده فقط ساخت بنا در نظر گرفته شده است، در حالي كه در كنار ساخت و ساز بايد بستههاي اجتماعي و فرهنگي نيز در نظر گرفته شود و اين موضوع جزيي جدانشدني از نوسازي است. من اين موضوع را كه نبايد آرمانگرايانه نگاه كرد قبول ندارم و معتقدم بايد آرمانگرايانه نگاه كنيم. در بازآفريني ابتدا بايد مردم آنجا ديده شوند نه فقط آهن و سنگ. اگر مديري ميخواهد بازآفريني كند بايد از منظر چشمهاي مردم آن محله نگاه كند و نظرات آنها را بخواهد. اگر اين عملي نشود، بازآفريني بيشتر يك شوخي است.» سيدامير منصوري با تاكيد بر اينكه بحث امروز ما بر اين موضوع متمركز است كه نسخه بازآفريني در شهر تهران چيست و ما وقتي در مورد نوسازي صحبت ميكنيم، منظورمان نوسازي بافتهاي ناايمن است، اظهار داشت: «در اين جلسه ميخواهيم بگوييم كه در تهران براي بافتهايي كه در برابر زلزله دفاعي ندارند و براي ساكنين خطرآفرين هستند چه اقداماتي ميخواهيم انجام دهيم.» حاجيعلياكبري در ادامه با بيان اينكه شكلگيري محدودههاي فرسوده يا ناايمن تابع يك سري عوامل اقتصادي و اجتماعي فراتر از شهر است، گفت: «ما امروز هر چقدر هم در مورد كاهش فرسودگي و بازآفريني صحبت كنيم در آن طرف ديوارهاي تهران فرسوده شدن با سرعت بيشتري در حال وقوع است. ما فكر ميكنيم يكي از مشكلات محدودههاي فرسوده مساله فقدان خدمات و زيرساختهاي شهري است و از آنجا كه در گذشته بيشترين تمركز بر نوسازي مسكن بود، اكنون بايد تمركز اقداماتمان به سمت قلمروي عمومي و مجموعهاي از خدمات پشتيبان سكونت باشد كه كيفيت زندگي را در اين محلات ارتقا ميدهد. به همين دليل امسال در شهرداري تهران سهم عمدهاي از اين اقدامات براي اين موضوع در نظر گرفته شده و بودجههايي براي آن پيشبيني شده است و حدود ۳۵ پروژه بهسازي محيطي عمومي را آغاز كرديم.»
وي ادامه داد: «براي بافتهاي تاريخي بسته تشويقي ويژهاي را در نظر گرفتيم كه لايحه آن در حال ارسال به شوراي شهر است و براي مقاومسازي در حال برنامهريزي هستيم و يك طرح مطالعاتي را در دستور كار داريم. براي مشوقهاي نوسازي فكر ميكنيم آن روندي كه در ۱۰ سال گذشته در جريان بوده نميتواند ادامه پيدا كند. در توزيع مشوقها و اعطاي يارانهها براي ساخت و ساز در بافتهاي فرسوده دو اصل را مدنظر قرار داديم يكي اصل عدالت يعني مشوقها بهصورت عادلانه توزيع شود و دوم اصل كيفيت است يعني هر مشوقي كه داده ميشود بايد در مقابل ارتقا كيفيتي مطالبه شود. بر اين اساس بسته تشويقي را بازنگري كرديم و به تصويب ستاد بازآفريني تهران رسانديم و اكنون در حال اجراست و اين نسخهاي است كه ما براي نوسازي بافتهاي ناايمن داريم.» در ادامه احمدپور در پاسخ به اين سوال كه تاثير برنامههاي فعلي نوسازي براي رونق نوسازي چيست؟ گفت: «اعطاي مشوقها در نوسازي بافت فرسوده تاثيرگذار است، مخصوصا در محلات پايينشهر؛ چون مردم توانايي مالي ندارند فقط مشوقها باعث ميشود سرمايهگذاران براي نوسازي در اين محلات ورود كنند.» وي ادامه داد: «يك ركن نوسازي بافت فرسوده، سازمان نوسازي است و ۳۳ دستگاه ديگر نيز بايد در اين حوزه كار كنند كه متاسفانه همه آنها خواب هستند.
حاجيعلياكبري: مداخله بايد زمينهمحور باشد، يعني رويارويي با مشكل وابستگي مستقيم دارد با جنس و ويژگيهاي جايي كه قرار است مورد مداخله قرار گيرد.
احمدپور: اعطاي مشوقها در نوسازي بافت فرسوده تاثيرگذار است، مخصوصا در محلات پايينشهر؛ چون مردم توانايي مالي ندارند
سيدامير منصوري: در تهران سطوح گستردهاي از بافتها نيازمند مداخله هستند اما آنچه ما در اولويت مداخله ميدانيم عرصههاي ناپايدار و ناايمن است.