• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4366 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۴ ارديبهشت

مختار كلانتري، آخرين فرمانده كميته انقلاب اسلامي در تحليل اثرگذاري عدم مبارزه با ترانزيت موادمخدر:

6ماه بيشتر طول نخواهد كشيد

سينا قنبرپور

 

 

آخرين فرمانده كميته انقلاب اسلامي و دبير ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال‌هاي 1367 و 68 مي‌گويد: «حداكثر 6 ماه ديگر. به نظر من در فاصله 6ماه كاملا اثر عدم مبارزه ايران با ترانزيت موادمخدر براي اروپاييان محسوس خواهد شد.»

«مختار كلانتري» پس از ادغام كميته‌هاي انقلاب اسلامي با شهرباني و ژاندارمري مدتي در وزارت راه و ترابري مشغول كار شد و اينك عضو هيات امنا و رييس هيات‌مديره خيريه صاحب‌كوثر است از خاطراتش در مبارزه با مواد مخدر هم مي‌گويد و اينكه دبير ستاد مبارزه با مواد مخدر خود دوربيني از خارج از كشور تهيه كرد و در اختيار كارگرداني قرار داد و در نتيجه سريال «آينه عبرت» ساخته شد.

كلانتري همچنين مي‌گويد: «در سال‌هاي 67 و 68 كه تقريبا اوج اقدام‌هاي ما بود، آمارهاي دقيق آن زمان نشان داد كه 80 درصد هم توزيع و هم مصرف مواد مخدر كاهش پيدا كرد؛ حتي براي نخستين بار من پيشنهاد دادم كه معتادان كار اجرايي انجام دهند. طرح حرم تا حرم را مطرح كردم كه كنار جاده‌ها درخت بكارند و ما به آنان در ازاي اين كار پول پرداخت كنيم.» او همزمان با مسووليتش به عنوان دبير ستاد مواد مخدر در اواخر دهه 60 و دوران نخست‌وزيري ميرحسين موسوي، قائم مقام فرمانده كل كميته‌هاي انقلاب اسلامي بود. كلانتري در سال 1369 به پيشنهاد حجت‌الاسلام نوري، وزير كشور و موافقت رهبر معظم انقلاب به عنوان فرمانده كل كميته انقلاب اسلامي منصوب شد. آنچه پيش رو داريد تحليل او درباره آثاري است كه اگر تحريم‌ها ادامه پيدا كرده و ايران نتواند با ترانزيت موادمخدر مبارزه كند چه اتفاقي براي اروپاييان خواهد افتاد.

 

شما در سال‌هاي جنگ تحميلي مسووليت مبارزه با مواد مخدر داشتيد. اگر بخواهيد زمان جنگ تحميلي و عصر حاضر را مقايسه كنيد چه مشابهت‌ها و تفاوت‌هايي را در مبارزه با مواد مخدر شاهد هستيد و كدام دوره اوضاع سخت‌تر بوده است؟ وضعيت دوره حاضر به سبب تحريم‌هاي ظالمانه امريكا عليه ايران است كه عملا اقتصاد ما را هدف قرار داده است يا آن زمان؟

به دليل موقعيت سوق‌الجيشي منطقه‌ ما و جغرافياي قرارگرفتن كشورمان در اين منطقه همواره مساله موادمخدر، ترانزيت و عرضه آن به همراه اعتياد و مبارزه با مواد مخدر مطرح بوده است. بنابراين به تبع آن اعتياد جوانان سبب شده اين معضل از دغدغه‌هاي مهم مسوولان جمهوري اسلامي ايران باشد. البته اين مهم به بعد از پيروزي انقلاب اسلامي اختصاص نداشته است و قبل از انقلاب اسلامي هم مبارزه با موادمخدر مساله كشور بوده است. اما در زمان جنگ تحميلي هم كه تمامي هم و غم مسوولان رسيدگي به جنگ بود و اولويت تمامي ارگان‌ها به جبهه‌هاي جنگ معطوف بود هم در مبارزه با مواد مخدر غافل نشديم و سعي كرديم كه اين مساله را دنبال بكنيم و مي‌توان گفت اولويت بعد از جنگ مبارزه با موادمخدر بود. در هر صورت موادمخدر به دليل گرفتاري‌اي كه براي جوانان رقم مي‌زند و تاثيري كه بر خانواده‌ها مي‌گذاشت و مي‌گذارد مسوولان را به فكر وا مي‌داشت كه بتوانند با اين معضل اجتماعي به نحو احسن برخورد كنند. نتيجه آنكه چه آن زمان كه بنده مسووليت داشتم و چه بعد از آن تا الان يكي از دغدغه‌هاي اصلي كشور و به ويژه نيروي انتظامي مبارزه مطلوب با مواد مخدر است. حتما مي‌دانيد كه بيشترين تعداد زندانيان‌مان هم مربوط به موادمخدر يا متاثر از آن است.

خب شما به اين موضوع اشاره كرديد كه اولويت بعد از جنگ مبارزه با موادمخدر بود. الان شرايط با توجه به فشارهاي امريكا چه تغييراتي داشته است. آيا شرايط مشابه همان سال‌هاي جنگ است يا وضعيت نسبت به آن زمان بهتر يا بدتر است؟

در موضوع موادمخدر ما با تغييراتي در نوع آن مواجه بوده‌ايم. در آن زمان كه مسووليت و ماموريت ما مبارزه با مواد مخدر بود عمدتا با موادي چون ترياك، هرويين و حشيش مواجه بوديم. الان شرايط از نظر تنوع موادمخدر تغيير كرده است و علاوه بر اين نوع مواد شاهد شيوع موادشيميايي هم هستيم؛ موادي كه با تركيبات شيميايي توليد مي‌شود. اين وضعيت سبب تغيير در نوع مبارزه شده است. مسيرهاي توليد، توزيع و مصرف تغييراتي كرده است. بنابراين ما الان به تناسب نوع مواد دو مبارزه در دستور كار داريم. نخست مبارزه با مواد شيميايي كه امكان توليد آن هر جايي حتي در يك خانه وجود دارد و پليس مجبور است در هر جايي دنبال مواد شيميايي كه عمدتا روانگردان‌ها هستند بگردد و با عوامل آن مبارزه كند. نوع ديگر همان مواد سنتي شامل ترياك، هرويين و حشيش است. در زمينه مبارزه با موادمخدر سنتي موضوع فرق مي‌كند زيرا در جاي خاصي بايد كشت شود و پس از برداشت و استحصال براي تبديل به هرويين نيازمند ملزومات و تجهيزات خاص است.

بنابراين پليس و دستگاه‌هاي مسوول علاوه بر مبارزه سخت‌افزاري بايد مبارزه نرم‌افزاري را هم در دستور كار داشته باشند و به لحاظ فرهنگي روي مردم كار كنند كه مصرف نكنند و مديريت تقاضا صورت گيرد. پس شرايط نسبت به دوره جنگ تحميلي به مراتب سخت‌تر هم شده است زيرا از يك سو ما در همسايگي توليدكننده اصلي مواد مخدر سنتي هستيم و در مسير ترانزيت و اين خود هزينه گزافي براي ما در پي دارد و ديگر مبارزه با موادصنعتي كه در هر جايي ممكن است توليد شود. آنچه از گذشته بوده و الان هم هست موقعيت جغرافيايي ما در كنار توليدكننده اصلي و آنچه از قديم به «هلال طلايي» مشهور بوده است. مرور اين موضوع خالي از لطف نيست كه مواد مخدر نوع اول از قديم در مراكز مشخصي توليد مي‌شده است. «مثلث طلايي» و «هلال طلايي» و «امريكاي لاتين و جنوبي». عمده توليد امريكاي لاتين و جنوبي كوكايين بوده كه بيشتر در امريكا مصرف مي‌شد و كمتر به اروپا راه ‌مي‌يافت. عمده جوانان در اروپا به هرويين و حشيش اعتياد داشته و دارند. از آنجا كه در «مثلث طلايي» و «هلال طلايي» كشت خشخاش و به تبع آن توليد ترياك و هرويين انجام مي‌شده و مي‌شود مصرف اروپا عمدتا از طريق ترانزيت مواد از مسير ايران تامين مي‌شد. به دليل همين ترانزيت موادمخدر ايران از قديم ناچار بوده با سوداگران مرگ مبارزه كند و هم هزينه اقتصادي بپردازد و هم هزينه‌هاي ديگر از جمله تلفات انساني كه غيرقابل جبران است. ما مجبور بوديم همواره هزينه بدهيم تا مواد مخدر به اروپا نرود بدون اينكه هزينه‌اي از اروپاييان مطالبه كرده باشيم. در آن زمان كه فرمانده كميته‌هاي انقلاب اسلامي بودم خاطرم هست بابت مسووليتي كه داشتم در مجامع بين‌المللي روي اين موضوع كار كردم و تقريبا موفق شدم آنها را متقاعد كنم كه هزينه‌هاي مبارزه را پرداخت كنند اما آنها تا اين لحظه و تا امروز هزينه‌اي پرداخت نكرده‌اند. ما در حالي داريم با ترانزيت مواد مخدر مبارزه مي‌كنيم كه هيچ لزومي و هيچ‌اجباري نداشته‌ايم و حتي در قوانين هم وظيفه‌اي براي ما تبيين نشده است كه خودمان را فدا كنيم تا جوانان اروپايي معتاد نشوند. يا موادمخدر به اروپا منتقل نشود. ولي به لحاظ انساني و اخلاقي اين كار را كرديم. بازهم خاطرم هست وقتي مسووليت داشتم در ستاد چندبار اين مساله مطرح شد كه چرا ما بايد جلوي انتقال مواد مخدر به اروپا را بگيريم و صرفا كافي است نگذاريم در داخل ايران توزيع شود. اما مسوولان عالي كشور گفتند نه؛ به لحاظ انساني و اسلامي نبايد اجازه دهيم مواد مخدر ترانزيت شود و حتي جوانان اروپا را هم گرفتار كند. من از چند كشور اروپايي در همين راستا بازديد كردم و از نزديك آلمان و هلند را ديدم و ديدم كه موادمخدر چه در ايران و چه در هرجاي ديگري چه وضع رقت‌انگيزي را رقم مي‌زند. بنابراين ما تاكنون با لحاظ اين نكته كه هر انساني انسان است خواه مسلمان باشد خواه مسلمان نباشد با تزانزيت موادمخدر مبارزه كرديم. اما الان اين پرسش جدي شده است كه آيا اساسا ما در شرايط تحريم و در حالي كه نمي‌توانيم هيچ‌درآمدي داشته باشيم مي‌توانيم به اين مبارزه ادامه دهيم؟ تحريم‌ها مانع از حصول درآمدهاي ما شده‌اند و اگر درآمدي نداشته باشيم نيروي انتظامي نمي‌تواند مبارزه كند. اعتباري ندارد تا مبارزه كند. براي مبارزه بودجه و اعتبار لازم است. من فكر مي‌كنم جمهوري اسلامي ايران در آينده نزديك قادر نباشد اصلا جلوي ترانزيت مواد مخدر را بگيرد.

اتفاقا چند روز قبل بحثي در مورد مهاجران مطرح شد كه حاشيه‌هاي بسياري رقم زد در حالي كه به نظر مي‌رسد شرايط به گونه‌اي پيش برود كه ما قادر نباشيم؟

من هم مي‌خواستم به فرمايشات برادر گرامي‌ام آقاي عراقچي اشاره كنم و مطلب ايشان را با اين كيفيت اصلاح كنم كه ما دنبال اين نيستيم و همانطور كه در ملاقات مقام معظم رهبري هم مشهود بود، مسوولان جمهوري اسلامي به هيچ عنوان بر اين نيستند كه برادران افغاني را بيرون بريزند. ما جمعيتي حدود 3 ميليون مهاجر افغان را ميزبانيم كه مسلمانند و انسان‌هاي دوست‌داشتني و وفاداري هستند. يكي از افتخارات ايران اين بوده كه ميزبان اين عده باشند اما شرايط به سمتي پيش مي‌رود كه به دو دليل آنها خود بيرون خواهند رفت. اگر نگاه كنيم مي‌بينيم اولا ارزش ريال پايين آمده است و ديگر براي اين برادران ارزش ندارد با اين رقم كار كنند. دوم اينكه خيلي از اينها كارگرند و عده كمي خودشان كسب و كاري دارند. كارگرند و روزمزد هستند وقتي ديگر كاري وجود نداشته باشد كه آنها كارگري كنند با پايين آمدن ارزش ريال و با اين دستمزدها آنها قادر نخواهند بود در ايران بمانند. بنابراين اگر ما اجازه خروج به آنها ندهيم به آنها ظلم كرده‌ايم زيرا شايد آنها بتوانند به اروپا بروند و براي خود كار بهتري پيدا كنند و خانواده خود را سامان دهند. اصلا بحث بيرون كردن مطرح نيست. آنها مهمان ما هستند، عزيز ما هستند، دوست‌شان داريم ولي شرايط مناسب ماندن آنها نخواهد بود و طبيعي است اروپاييان هم بايد تاوان اين وضعيت را بدهند. جالب است كه امريكا كه به هيچ عنوان هزينه‌ها را تقبل نمي‌كند در همين جنگ سوريه چند نفر به امريكا مهاجرت كردند؟ همه به سمت اروپا مهاجرت كردند. واقعيت اين است كه همه بدبختي‌ها را امريكا ايجاد مي‌كند ولي هزينه‌ها را كشورهاي آسيايي يا خاورميانه يا نهايتا كشورهاي اروپايي پرداخت مي‌كنند. پس اگر به جد اروپايي‌ها در اين كار بي‌تفاوت باشند و نخواهند در برابر تحريم‌هاي ايران واكنشي نشان دهند دود اين قضيه به چشم اروپايي‌ها هم خواهد رفت. اروپايي‌ها تصور مي‌كنند تحريم‌ها تاثيري بر آنها نخواهد داشت اما هم مقوله مهاجرت و هم مقوله موادمخدر مي‌تواند اروپا را تحت‌تاثير قرار دهد. باز هم تاكيد مي‌كنم جمهوري اسلامي ايران راهي نخواهد داشت نه اينكه نخواهد بلكه راهي برايش باقي نخواهد ماند و نمي‌تواند با موادمخدر مبارزه كند و طبيعي است كه تزانزيت دامن اروپاييان را آلوده خواهد كرد.

فرض كنيم ديگر قادر نباشيم با مواد مخدر و ترانزيت آن مبارزه كنيم. اگر جلوي مرز را نگيريم اين ترانزيت چقدر براي خودمان آسيب‌زاست؟ به عبارت ديگر اگر نتوانيم مبارزه كنيم تا چه اندازه خودمان آسيب‌ مي‌بينيم.

اتفاقا برعكس است. اگر ما با ترانزيت موادمخدر مبارزه نكنيم نه تنها خطري ندارد كه هزينه‌هاي ما را كاهش مي‌دهد. آن بخش كه در ايران مي‌خواهد مواد توزيع كند مشخص است و با منابع مشخصي بايد مبارزه كنيم و ديگر لازم نيست با همه سوداگران مرگ مبارزه كنيم. بنابراين آنها كه مي‌خواهند مواد مخدر را ببرند تركيه مي‌توانند آن را ببرند تركيه. واقعيت اين است كه ما چنان سد و مانع ترانزيت موادمخدر شده‌ايم كه سوداگران مرگ راه انتقال از دريا و ترانزيت به آفريقا را انتخاب كرده‌اند.

الان ايران همانطور كه شما گفتيد سد و مانع مستحكمي در برابر تزانزيت موادمخدر به اروپا است. اگر به هر دليل نتوانيم يا نخواهيم با تزانزيت موادمخدر مبارزه كنيم چه مدت طول خواهد كشيد تا اروپاييان يا ساير كشورها آثار آن را تجربه كنند و بفهمند ايران براي‌شان چه نعمتي بوده است؟

حداكثر 6 ماه ديگر. به نظر من در فاصله 6ماه كاملا اثر عدم مبارزه ايران براي اروپاييان محسوس خواهد شد. به محض اينكه جمهوري اسلامي ايران نتواند سخت‌گيري‌هاي لازم را اعمال كند يا نخواهد اين كار را بكند و باندها و سوداگران مرگ متوجه شوند قطعا مسير ايران را براي ترانزيت انتخاب مي‌كنند. توجه داشته باشيد كه ما با گروه‌هايي سرو كار داشته و داريم كه همواره سلاح‌ها و امكانات نظامي كامل و به روزي داشته و دارند. بنابراين آنها به محض اينكه بفهمند مشكلات كمتري در ايران دارند به سراغ اين مسير خواهند آمد.

خب آيا خودمان هم بايد نگران باشيم كه تحريم‌ها توان مالي‌مان را كاهش مي‌دهد و بعد نتوانيم در برابر قاچاقچيان مواد مخدر مبارزه كنيم خودمان هم آسيب مي‌بينيم.

ببينيد، اگر تحريم‌ها نبود ما جلوي ترانزيت موادمخدر را مي‌گرفتيم. اما اگر تحريم ادامه پيدا كند و ما نتوانيم نفت بفروشيم پولي هم نداريم كه به همان كيفيت با سوداگران مرگ مبارزه كنيم. قطعا در آن صورت تزانزيت به اروپا از راه ايران محسوس مي‌شود.

فكر مي‌كنيد بيشتر كدام مواد به سمت اروپا ترانزيت شود؟

حشيش و هرويين بيشتر خواهد بود.

كدام كشورهاي اروپايي بيشتر آسيب‌خواهند ديد؟

آلمان و هلند. در مجموع بازار تغيير خواهد كرد و چه بسا خيلي ديگر از كشورهاي اروپايي هم تحت تاثير قرار بگيرند.

وظيفه ستاد مبارزه با مواد مخدر ما يك نهاد هماهنگ‌كننده در مبارزه با مواد مخدر بوده است. اما الان به نظر مي‌رسد ستاد مبارزه با مواد مخدر و نيروي انتظامي مي‌توانند به عنوان بازوهاي ديپلماتيك عمل كنند و با تشريح وضعيت اروپاييان را متوجه وضعيت نابساماني كه در حال وقوع است، بكنند.

براي اينكه بتوانيم يك ديپلماسي جديدي را ايجاد كنيم بايد با كشورهاي اروپايي تعامل كرده و خطر را گوشزد كنيم، بايد نيروهاي ما شرايط خود را اعلام كنند. حتي موضوع را مشخص كنند كه حتي اگر بخواهيم مبارزه كنيم هم با اين وضعيت ديگر نخواهيم نتوانست و آن تصميمات امريكا گريبان اروپاييان را خواهد گرفت.

پس دو انتظار جديد بايد از ستاد مبارزه با موادمخدر داشته باشيم كه كشورهاي اروپايي را متوجه وضعيت ايران پس از تحريم‌ها بكند؟

هم بايد با بخش موادمخدر سازمان ملل وارد تعامل شويم و هم با كشورهاي اروپايي در اين ‌زمينه به طور مشخص صحبت كنيم. ما تاكنون نظير يك سد در برابر سيل براي اروپا عمل كرده‌ايم. حالا اين سد به خطر افتاده است.


اگر نگاه كنيم مي‌بينيم اولا ارزش ريال پايين آمده است و ديگر براي اين برادران ارزش ندارد با اين رقم كار كنند. دوم اينكه خيلي از اينها كارگرند و عده كمي خودشان كسب و كاري دارند. كارگرند و روزمزد هستند وقتي ديگر كاري وجود نداشته باشد كه آنها كارگري كنند با پايين آمدن ارزش ريال و با اين دستمزدها آنها قادر نخواهند بود در ايران بمانند. بنابراين اگر ما اجازه خروج به آنها ندهيم به آنها ظلم كرده‌ايم زيرا شايد آنها بتوانند به اروپا بروند و براي خود كار بهتري پيدا كنند و خانواده خود را سامان دهند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون