كوتاه درباره انتشار بعضي ازكتابهاي بيكيفيت موجود در بازار كتاب
ديوار كوتاه كتابهاي كودكان
رسولآباديان
يكي از مواردي كه سالهاست ذهنيت نويسندگان و شاعران حوزه كودك و نوجوان را به خود مشغولكرده، كيفيتپايين بعضي از آثار دراين زمينه است. عدم نظارت حرفهاي و كافي در اين حوزه و همچنين ايجاد نگاهي بازاري و نازل باعث شده است كه بسياري از ناشران با ايجاد رنگ و لعاب كاذب و توجه به نامگذاريهاي نامناسب براي كودكان، اين حوزه حساس را به وسيلهاي براي كسب پول بيشتر تبديل كنند و در خلأ ساز و كارهاي مناسب و غيبت كارشناسان ادبيات كودك و نوجوان براي تشخيص سره از ناسره، همچنان به كار خود ادامه دهند. امروزه در بازار كتابهاي كودكان به كارهايي برميخوريم كه كمترين اصول و قواعد مربوط به اين حوزه را دارا نيستند. كتابهايي كه صرفا در حد رنگآميزيهاي سطحي و مطالب كارشناسي نشده باقي ماندهاند. عدم باور واقعي به حدود درك و دريافت يك مخاطب كودك و همچنين به رسميت نشناختن توليدات فني و حرفهاي در اين زمينه بيش از آنكه به دانش چنين مخاطباني لطمه وارد كند، ذهنيت آنها را با مسائلي پيش پا افتاده درگير ميكند كه خواندن و نخواندنشان آنچنان كه بايد و شايد دردي را دوا نميكند. سالهاست كه نويسندگان واقعي و دلسوزان توليد آثار براي كودكان و نوجوانان از مقامهاي فرهنگي كشور درخواست ميكنند كه تدبيري براي سامان بخشيدن به اين وضعيت اتخاذ كنند اما هر ساله در فضايي مانند نمايشگاه كتاب، شاهد رونمايي از كارهايي هستيم كه همان روش گذشته را با جديت بيشتر دنبال ميكنند. نكته قابل توجه در زمينه توليد آثار سخيف براي كودكان اين است كه چارچوب ذهني آنها را به سويي ديگر سوق ميدهد و قدرت تفكر و تعقل را سلب ميكند. بر هيچكس پوشيده نيست كه يكي از موارد جذاب در كتابهاي كودكان، شيوه رنگآميزي و طراحي شاد صفحات است به شرط آنكه محتواي كتاب هم تا همين اندازه به اين جذابيت بيفزايد. وجود كتابهايي با محوريترونويسي ناشيانه ازآثار ديگران كه نشاندهنده شناخت ناصحيح چارچوبهاي توليد آثار براي كودكان است، نشان ميدهد كه نظارتي فني در اين رابطه وجود ندارد و هر كسي از ظن خود يار اين مساله شده و مشغول كاسبي است. نويسندگان جدي ادبيات كودك و نوجوان در ايران، چهرههايي شناخته شده در اين زمينه هستند و چند تن از آنها حتي در سطح جهاني حرفهايي براي گفتن دارند، چهرههايي كه بارها از وضعيت نامناسب توليد چنين كتابهايي اظهار نارضايتي كردهاند و آمادگي خود را جهت رفع و رجوع كردن اين وضعيت اعلام كردهاند. به نظر ميرسد كه مساله توليد كتاب براي كودكان با تمام حساسيتهايي كه دارد، آنچنان كه بايد و شايد از صافي كارشناسيهاي افراد حرفهاي عبور نميكند و مسوولان فرهنگي بنا بر باوري سنتي، كودك و نوجوان را زياد در رديف افرادي با ذهنيت بالغ و جستوجوگر قرار نميدهند. «ژانپياژه» يكي از كارشناسان بزرگ روانشناسي كودك بر اين باور است كه بزرگترين جفا به يك انسان، دامن زدن به تنبلي ذهن و نگاه او در دوران كودكي است. او ميگويد كه كودك مانند يك موم در دستان ما است و هر گونه كه بخواهيم ميتوانيم او را به هر سو كه دلمان خواست هدايت كنيم اما اين نكته را نبايد از ياد برد كه يك كودك تا ابد كودك نميماند و يك روز بدون شك اين كاهلي ما در امر تربيتي خود را داوري خواهد كرد.