تحريم تنباكو؛ تولد مكتب سامرا
رضا مختارياصفهاني
فتواي فقيه شيعي مقيم سامرا، ميرزاحسن شيرازي كه با عنوان حجتالاسلام نيز شناخته ميشود، در تحريم استعمال توتون و تنباكو «بأي نحو كان» تنها جنبشي بزرگ عليه سلطنت قاجاري را رقم نزد، بلكه او با اين فتوا از مكتب جديد فقهي – سياسي شيعه رونمايي كرد. اين مكتب را كه با مكتب اصفهان و نجف و بعدها قم تفاوت داشت، ميتوان در دورههاي پس از او نيز در ميان برخي فقيهان شيعه رديابي كرد. مكتب سامرا را ميتوان به تقدم و ترجيح مسائل خارجي بر مسائل داخلي بازشناخت. آنگاه كه ميرزايشيرازي نسبت به واگذاري امتياز توتون و تنباكو به يك شركت بريتانيايي واكنش نشان داد، بيشتر دغدغهاي از جنس تسلط كفار بر امور مسلمين داشت.
چنانكه روايت شده، او از آنچه بعد از فتوايش در ايران رخ داد و فتوايش به جنبشي عليه نهاد سلطنت تبديل شد، رضايت نداشت. مكاتباتش با ناصرالدينشاه قاجار نيز دلالت بر چنين معنايي دارد. در كنار اينها ميتوان نپذيرفتن سيدجمالالدين اسدآبادي توسط او پس از وقايع تحريم تنباكو را قرار داد كه نشان از سيره و روش سياسي ميرزايشيرازي دارد. شايد بتوان احتراز مكتب سامرا از مسائل داخلي را حاصل نگراني از ايجاد اختلاف در جامعه اسلامي و تضعيف مقام پادشاه شيعه دانست. به ويژه مملكت شيعه را كه در ميانه خلافت سني عثماني و دولتهاي مسيحي روسيه و بريتانيا آسيبپذير ميكرد. همچنين مسائل داخلي ميتوانست فقيهان را از امور ديني بازدارد. آنچه در اين باره لازم بود گفته شود، از باب نصيحت ائمه مسلمين و موضع ارشادي بود.
شايد بر مبناي همين سيره بود كه ميرزايشيرازي حوزه نجف را وانهاده و در سامرا، شهري با اكثريت سني، حوزه علميه شيعي را بنا نهاده بود. مكتب سامرا اما بيعقبه بود. ميرزامحمدتقي شيرازي به راه ميرزاي بزرگ رفت. او در هنگامه نزاع مشروطه و مشروعه سكوت پيشه كرد. او نه جانب سيدمحمدكاظم طباطبايي يزدي، مخالف مشروطه را گرفت و نه از مراجع ثلاث نجف، خراساني، مازندراني و طهراني كه هوادار مشروطه بودند، حمايت كرد. او در اين ميانه در سامرا به دور از جنجالها به تربيت شاگردان مبرز همت گماشت. در ماجراي اولتيماتوم روس و انگليس براي اخراج مورگان شوستر اما از موضع آخوند خراساني در مقابله با اين اقدام پشتيباني كرد. ميرزاي دوم چنين موضعي را در هنگامه اشغال عراق توسط بريتانيا نيز اتخاذ كرد.
او با صدور فتواي جهاد عليه بريتانياييها بزرگترين انقلاب عراق را كه به انقلاب 1920 معروف است، رقم زد. ميراثدار دو ميرزاي شيرازي اما نه مقيم سامرا و نجف كه مقيم مشهدالرضا بود. حاجآقا حسين طباطباييقمي به عنوان برجستهترين شاگرد ميرزامحمدتقي شيرازي سيره سياسي استادش را دنبال كرد. او در دوره سلطنت رضاشاه موضعي ارشادي داشت و اعتراض او به تبديل كلاه پهلوي به شاپو از باب تشبه مسلمين به كفار بود.
نكته آنكه قمي پيش از اين نهتنها با سياست اتحاد لباس مخالفت نكرده بود كه به روايت سيدمحسن امين، فقيه شيعي و صاحب كتاب اعيانالشيعه، اقدامات رضاشاه را در جهت تنظيم مملكت ميدانست. اعتراض آيتالله قمي به رضاشاه نيز ملايم بود و با اعلام ممنوعيت بازگشت به مشهد، تن به اقامت اجباري در عراق داد. آنچه در مسجد گوهرشاد رخ داد، اگرچه بخشي از آن در اعتراض به رفتار حكومت با قمي بود، اما او خود موضعي در اين باره نداشت. جالب اينكه او در عراق نه در نجف كه در كربلا اقامت گزيد كه شايد ميخواست همچون اسلافش دور از مسائل سياسي و ادامه دهنده مكتب سامرا باشد. قمي اما در دوره اقامت در كربلا در هنگامه جنگ جهاني دوم فتوايي براي مقابله با بريتانياييها در عراق صادر كرد. در اين فتوا بر وحدت مسلمين و احتراز از تفرقه در ميان «اخوان مومنين» تاكيد شده بود.
در واقع ميرزايشيرازي با فتواي تحريم تنباكو سنگ بناي يك مكتب فقهي- سياسي را نهاد كه اخلافي مهم چون ميرزاي دوم و طباطباييقمي داشت. آنان نيز اين ميراث را در حوزههاي علميه پادار كردند. هر چند برخي ميراثداران در همه موارد از مكتب سامرا پيروي نكردند، اما چارچوب اصلي همان بود كه ميرزاي بزرگ با سيره عملي خود بنيان گذاشت. شايد بر مبناي همين سيره بود كه سيدحسن تقيزاده در نظريات متقدم خود جنبش تحريم تنباكو را نه يك جنبش پيشرو كه جنبشي فناتيك ميدانست.