مرشد و مارگاريتا
مرتضي ميرحسيني
تولد ميخاييل بولگاكف: سال 1891 ميلادي در چنين روزي، ميخاييل بولگاكف در كيف اكراين كه آن زمان بخشي از امپراتوري روسيه بود متولد شد. نويسندگي را با نوشتن گزارش براي برخي روزنامههاي مسكو آغاز كرد و از آنجا كه دلبسته داستاننويسي و خلق روايتهاي تخيلي بود بعدها از اين دوره نه چندان طولاني به «شكنجهاي مستمر كه انگار به پايان نميرسيد» ياد ميكرد كه براي گذران زندگي ناچار به تحملش بود. چندي بعد فرصتي به وي دست داد و او تعدادي داستان و رمان و شماري نمايشنامه نوشت. اداره سانسور شوروي مانع انتشار برخي رمانهاي او شد اما بيشتر نمايشنامههايش با كمي دستكاري و تغيير به روي صحنه رفتند و از اينرو وي تا مدتها يك روزنامهنگار كه به نمايشنامهنويسي روي آورده شناخته ميشد. اما دو، سه دهه بعد كه سختگيريها كمتر شد و چند اثر از آثار منتشرنشده او، البته بعد از مرگش منتشر شدند جهان چهره واقعي اين نويسنده بزرگ را شناخت. دو رمان از ميان آثار او بسيار مشهورند و به زبان فارسي هم ترجمه و منتشر شدهاند؛ يكي مرشد و مارگاريتا است كه به قول مايكل گلني «بولگاكف در آن نظريهپردازي عميق فلسفي را با خيالپردازي و هجو گزنده درهم ميآميزد» و با الهيات و تاريخ صدر مسيحيت كلنجار ميرود؛ گويا كار نوشتن اين رمان پيچيده حدود ده سال طول كشيد و تقريبا سراسر دهه 1930 بزرگترين دلمشغولي و دغدغه او بود، اما سال 1966 يعني بيست و شش سال بعد از مرگ نويسنده منتشر شد. اثر مهم ديگر بولگاكف، دل سگ، داستان تمثيلي جذابي است درباره انقلاب روسيه و نتايج و پيامدهايي به زعم نويسنده تلخ و حتي فاجعهبار آن براي اين كشور و شكست «كار محالي» كه روشنفكران شوروي در آن زمان براي تحققش ميكوشيدند. عمر بولگاكف طولاني نشد و او مارس 1940 در چهل و هشت سالگي از دنيا رفت.
همچنين: امضاي معاهده دفاعي ميان هفت كشور اروپاي شرقي و شوروي؛ اين عهدنامه ابتدا «پيمان همياري كشورهاي اروپاي شرقي» خوانده ميشد اما به اعتبار شهري كه سند اين پيمان در آن امضا شد (ورشو پايتخت لهستان)، به معاهده ورشو شهرت يافت. امضاي معاهده ورشو، يكي از فصلهاي تاريخ جنگ سرد و واكنش بلوك شرق به تاسيس ناتو محسوب ميشد (1955)؛ مرگ فرانك سيناترا، خواننده امريكايي؛ فروش چند ده ميليوني آثار سيناترا، او را در فهرست پولسازترين هنرمندان همه اعصار جاي ميدهد؛ گويا او در دهه 1350 خورشيدي سفري هم به ايران داشت (1998).