نگران زبان فارسيام
- «زبان بيهويت»
زبان، فقط مجموعه كلمات و جملات نيست. لغتها و تركيبها و كنايهها و اصطلاحات هر زبان، به پشتوانه فرهنگي و نظام معنايي شكل گرفته در گذار زمان تكيه دارند. زبان بيهويت، از اين پشتوانه ارزشمند، بيبهره است. مانند زبان برخي ترانههاي نوظهور شبهعرفاني كه پر است از جان و جانان و اين نه منم و يار و دلدار، بيآنكه اين كلمات هيچ نسبتي با پيشينه فرهنگي و معنايشان برقرار كنند.
- «تعابير غلط»
تعابير غلط زباني، حاصل فقر مطالعه است همراه با تظاهر به دانايي و فرهيختگي، براي متمايز شدن زبان از زبان طبيعي مردم.
تعابيري مانندِ: ويژه برنامه، هر از چندگاهي، گهگاه، خواهشا، ورود پيدا كردن و... هزاران غلط ديگر از اين دست.
- «ترويج لغات فرنگي از تلويزيون»
مجريان، نويسندگان و گزارشگران تلويزيون، براي ايجاد تشخص سبكي و جلبتوجه، به جاي گسترش دامنه مطالعاتشان، به استفاده از لغات بيگانه روي آوردهاند. از لوكيشن و ديالوگ و سكانس كه قديميتر است تا سورپرايز و هتتريك و كاتبك و سيو و سمي فاينال كه نوبرانههاي رسانه ملي است در آلودن زبان فارسي به لغات بيگانه.
- «ولنگاري زباني و ساخت لفظي بسيار نازل برخي ترانهها و بيمبالاتي ترانهسراهاي بيهنر»
در ماجراي ترانه و به ويژه ترانه تيتراژ سريالهاي تلويزيوني، چون پاي پولهاي درشت در ميان است، سخن گفتن از هنر و زبان فارسي و ارزش معنايي ترانههاي جايي ندارد. براي ترانهسرا و خواننده، شهرت ناگهاني و كنسرت و آلبوم اولويت دارد؛ پس حاضر است كه بدون دستمزد و حتي گاهي با چرب كردن سبيل اين و آن ترانه بسازد و بخواند و به مدد پخش مكرر اثرش از تلويزيون، سر زبانها بيفتد.
براي تهيهكننده نيز، زبان فارسي و ارزش هنري و معنايي ترانه اولويتي ندارد. ترانه تيتراژ يكي از منابع درآمدي است. كمترين حد آن اين است كه از ترانهسراي بيهنر و خواننده بيتجربه استفاده ميكند تا دستمزد كمتري بدهد يا حتي اگر تيغش بريد، چيزي هم بگيرد و از آن طرف، امتياز ترانه تيتراژ را به اين و آن بفروشد. اينها فقط بخشي از عوامل و دلايل آسيب زدن به زبان فارسي است. اين آسيبها غالبا ناشي از ناشيگري و بيمبالاتي و بياعتنايي نسبت به ارزش و اهميت زبان فارسي است. بخش ديگري از آسيبها از جانب رقيبان و دشمنان زبان فارسي و پيشينه فرهنگي و هويتي آن است. بخش مهم اين ويرانگري طراحي شده، بازي با خط فارسي است كه خود داستاني مفصل دارد.