برآوردهاي اشتباه ترامپ
سعيد عابدپور
ترامپ اميدوار است با بيرون رفتن از برجام، فشار و تحريمهاي اقتصادي سخت عليه ايران و تهديد جنگي به نتايج دلخواه خود برسد. ولي اين برآوردها اشتباه است و اين تنها مختص ايران نيست. اين اشتباه برآورد در رابطه با چين، كره شمالي و ونزوئلا نيز ديده ميشود. رفتارهاي دولت امريكا موجب واكنشهايي متفاوت از انتظار دولتمردان امريكايي شده است؛ واكنشهايي كه ترامپ فكر آن را نميكرد. ترامپ نخستين و آخرين رييسجمهوري نيست كه چنين خامانديشانه درباره ايران و ساير كشورها فكر ميكند. رييسجمهور پيشين اوباما نيز ميراثي از بدفهمي و عملكرد نادرست نسبت به تغيير در منطقه را بر دوش ميكشيد. بهار عربي، پروژه امريكا براي تغيير منطقه موجب سردرگمي اوباما شد. از يك سو اين پروژه متوجه ليبي و سوريه، سومالي، سودان و الجزاير بود ولي از سوي ديگر پاي همپيمانان امريكا، مصر و بحرين و حتي عربستان را به ميان كشيد. امريكا به دنبال تضعيف همپيمانان خود نبود. امريكا در سوريه دخالت كرد و با اين كار موجي از خشونت و خونريزي را در منطقه به راه انداخت. مشخص هم نشد چرا امريكا در سوريه دست به حمايت از «تروريستهاي خوب» زد و چرا ژئوپولتيك تروريسم را آنچنان گسترش داد تا بالاخره ناگزير شود با آن دربيفتد و به روسيه و ايران ميدان بدهد؟ آيا براي امريكا ايجاد روابط بهتر با حكومت سوريه مطلوب نبود؟ اشتباه محاسباتي در سياست امريكا موج ميزند. از زماني كه سياستمداران امريكايي چون ترامپ و بولتون كشور را اداره و عقل خود را دست چند ناراضي و چند سازمان تروريستي چون منافقين، النصره و... دادهاند، طبيعي است كه در برآورد خود نسبت به سوريه، ايران، چين، روسيه و... دچار اشتباه شوند. اين اشتباهات براي سياست خارجي امريكا چنان است كه بايد حقيقتا و اما با زبان طنز و تسخر، جورج بوش را عامل گسترش قدرت ايران در عراق و اوباما را مسوول بازگشت روسيه به خاورميانه دانست. درباره ايران ترامپ نيز چنين نقشي را ايفا ميكند. عملكرد ترامپ و همكارانش به تقويت سياست خارجي و قدرت دفاعي ايران منجر ميشود و اين تنها ايران نيست. جنگ اقتصادي ترامپ با چين، يك نمونه از چنين برآورد اشتباهي است. ترامپ وقتي حق تعرفه گمركي را بر 50 ميليارد دلار كالاهاي صادراتي چين اعمال كرد، تصور ميكرد با اين اقدام چينيها كوتاه ميآيند ولي چين مقابله به مثل كرد. اكنون دولت امريكا در تلاش براي افزايش تعرفه بر تمامي 450 ميليارد دلار كالاهاي صادراتي چين به امريكاست؛ عملي كه موجب افزايش نرخ هزينههاي توليدكنندگان و كشاورزان امريكايي و ...
بالا رفتن هزينههاي سبد خانوار خواهد شد و اين يعني پايان بهشت موعود ترامپ براي شهروندان امريكايي. اعلام قطع همكاري گوگل با هواوي نيز از جمله اين تحريمهاست ولي در عمل چه ميشود؟ چين به توسعه پلتفرم اينترنتي خود پرداخته و متقابلا بر كالاهاي امريكايي تعرفه ايجاد كرده و به سمت ابرقدرت سياسي و نظامي حركت ميكند. ترامپ با اين سياست، چينيها را تشويق به اتخاذ سياستهاي بزرگ ميكند. در اين جنگ اقتصادي چين مطمئن به بازار كشورهايي چون هند، خاورميانه و افريقاست و امريكا در مقابل كالاي ارزان قيمت چين شكست اقتصادي خواهد خورد. به نظر ميرسد، امريكاييها با اين سوال اساسي روبرو هستند كه «آيا ما با واكنش ايرانيها مواجه هستيم يا اينكه ما پيشدستي كنيم و نسبت به ايرانيها واكنش نشان دهيم؟» مساله براي امريكاييها پيچيده است چون نگاه وارونه به مسائل دارند. آنها ميگويند ايران با قرار دادن چند موشك در قايقهاي تندرو در آبهاي ساحلي خود عامل تهديد امريكاست؟ چنين وارونه نگريستن به موضوعات، امريكاييها را از درك واقعيت بازميدارد. امريكا با ناو هواپيمابر و دهها ناو جنگي ديگر در درياي عمان نزديك مرزهاي ما ايستادهاند و تمامي لوله توپهايشان به سمت ماست، آيا اين تهديد نيست؟ آنها نه در خانه خود هستند و نه دور از ايران. تداوم شرايط فعلي بدترين حالت ممكن است و هر آن يك اتفاق ناخواسته يا طراحي شده از طرف اسراييل و عربستان سعودي ميتواند دو كشور را به حالت جنگ سوق بدهد. امريكا آغازگر تحريم اقتصادي به ويژه تحريم نفت و محاصره دريايي نظامي است. هر آنچه ايران انجام ميدهد، واكنشي به اين تهديدات است. ايران آغازگر نيست.