سردار رشيد در سالروز آزادي خرمشهر:
لو رفتن كربلاي ۴ نتيجه لو رفتن ماجراي مكفارلين بود
محسن رشيد از سرداران بازنشسته سپاه است كه يكي از راويان قرارگاه خاتمالانبيا در دوران جنگ ۸ ساله بوده، معتقد است: «دو جريان اصلاحطلب و اصولگرا هرچند كه مورد انتقاد هستند، اما خودي هستند. ولي آن جريان سوم خودي نيست و اساسش از جنس جاسوسي، نفوذ و براندازي است. اصلاحطلبان از نظر درصد جمعيت، بخش بيشتري از جامعه را نسبت به اصولگرايان تشكيل ميدهند و مردمپسندتر هستند.» به گزارش ايلنا، سردار رشيد در بخش ديگري از سخنانش گفت: «آقاي هاشمي همواره به دنبال اين بود كه جنگ را تمام كند. ابزار پايان بخشيدن به جنگ براي آقاي هاشمي سپاه بود و نقطه مقابلش هم سپاه بود. ايشان براي پايان بخشيدن، به عمليات پيروز نياز داشت. ايشان به سپاه ميگفت شما پيروز شويد من جنگ را تمام ميكنم. زماني كه سپاه پيروز ميشد آن حس انقلابيگري كه وجود داشت مانع آن ميشد كه قبول كند براي ادامه جنگ ناتوان است.» به گفته او، پيروزي در خيبر چشمگير نبود و به جزاير مجنون اكتفا كرديم اما در والفجر ۸ كه پيروزي بزرگي به دست آورديم؛ مكفارلين بعد از اين عمليات آمد. چرا صحبتها به نتيجه نرسيد؟ اين مكفارليني كه آمد امريكا بود؟ خير، امريكا به اضافه اسراييل بود. سردار رشيد گفت: «مكفارلين تير يا مرداد ۶۵ بود كه به ايران آمد، ما آبان ماه اين قصه را افشا كرديم. ۴ ماه سكوت پيشه كرديم چون قرار نبود اين پل را خراب كنيم ما وقتي اين پل را خراب كرديم كه آنها آن را تخريب كردند. اسراييل با امريكا همكاسه بود و اجازه نميداد كه امريكاييها روابط مستقلي با ايران برقرار كنند. اين مساله براي امريكاييها هم بخشي از استراتژيشان بود. اصلا يكي از موضوعاتي كه باعث شده در اين سالها گفتوگوي ما با امريكا شكل نگيرد، همين است كه اسراييل خود را با امريكا همراه ميكرد.» به گفته اين سردار بازنشسته سپاه، آقاي هاشمي ميخواست جنگ را پايان دهد اما عوامل كامل را در دست نداشت. ابزارش سپاه بود كه يك جاهايي موفق و يك جاهايي هم ناموفق بود، آنجايي كه ناموفق بود آقاي هاشمي نميتوانست كاري كند و آنجاهايي هم كه موفق ميشد سپاه تمايلي به پايان سياسي نشان نميداد. به گفته او، يك عامل دوجانبه وجود داشت به نام قربانيفر. او ايراني و يك جاسوس دوجانبه بود هم با اسراييليها و هم با ايران رابطه داشت. اين آدم اطلاعات رسيده را به مهدي هاشمي داد او هم به روزنامههاي الشراع سوريه داد و بدينگونه خبر محرمانه روابط فيمابين علني شد. لذا امام به مرحوم هاشمي گفت شما هم برويد افشا كنيد. اسراييليها آمدند توپ را بندازند در زمين ايران اما امام توپ را در زمين امريكاييها انداخت.سردار رشيد درباره حواشي پيرامون عمليات كربلاي 4 توضيح داد: «صرف احتمال لو رفتن و حتي صرف اعتقاد يكي يا برخي از فرماندهان به لو رفتن عمليات، نميتواند ملاك تصميمگيري باشد. در ثاني زمان به قطعيت رسيدن هم خيلي مهم است. اگر فرماندهي قبل از آغاز عمليات به قطعيت برسد كه عمليات لو رفته، مسلما دست به چنين عملياتي نميزند. اما هنگامي كه نيروها حركت كردهاند، بهويژه وقتي مثل والفجر ۸ و كربلاي ۴ كه نيروهاي موج اول وسط آب هستند كه نميشود با فرض شواهد لو رفتن، تصميم به بازگشت نيروها گرفت. ضمن اينكه اخبار بهدستآمده از وضع ميدان نبرد كه يكسان نبوده، در برخي محورها عمليات با موفقيت در حال انجام بوده و تنها در يك محور كه از قضا همان اصليترين محور بوده، خبرها بر هشياري دشمن دلالت داشت.» او ادامه داد: «ما نبايد فراموش كنيم؛ كسي كه در نقطه ثقل عمليات نشسته و در راس هرم تصميمگيري نشسته اجازه ندارد كه خود را متزلزل نشان دهد و تا زماني كه به قطعيت نرسيده نميتواند تصميمي اتخاذ كند يا تصميمي را ملغي كند.»او گفت: «حرف آقاي رضايي كه ميگويد اين عمليات فريب بوده است نكته تازهاي نيست در گذشته هم در يك جمع خصوصي گفته بود ولي حاضران در جمع نپذيرفتند. هرچند كه با توضيحات ايشان در صدا و سيما مشخص شد كه مقصودشان چيزي غير از نظر ساير دستاندركاران تاريخ جنگ نيست. يعني موضوع فريب بودن كربلاي ۴ كاملا منتفي است ولي واقعا نتيجه كربلاي ۴ به فريب دشمن منجر شد. فريبي كه نتيجهاش در كربلاي ۵ به ثمر رسيد. يعني قصد ما فريب نبود اما نتيجهاش فريب دشمن شد.»
به گفته او، در اين عمليات قرار بود زنگ پايان جنگ به صدا درآيد. برنامهريزي براي اين عمليات از قبل از عمليات والفجر ۸ آغاز شده بود. والفجر ۸ در فاو انجام شد، ما فاو را گرفته بوديم آدمهاي مكفارلين آمده بودند ما قصد داشتيم شبهجزيره فاو را كه ديوار به ديوار بصره بود بگيريم و جنگ را تمام كنيم. سردار رشيد گفت: «از اول فروردين سال ۶۵ سران سه قوه در خطبههاي نماز جمعه خبر از سال سرنوشت جنگ ميدهند يعني مردم آمادگي ذهني داشته باشيد كه امسال جنگ تمام خواهد شد. بدينترتيب ۲۴۰ گردان بسيجي در عمليات كربلاي ۴ آمده است كه جنگ را تمام كند، اما ماجراي لو رفتن سفر مكفارلين صحنه معادلات را عوض ميكند. مكفارلين كه لو ميرود امريكا تحت فشار كشورهاي عربي قرار ميگيرد و براي اعاده حيثيت منطقهاي خود ناچار به همكاري مضاعف با عراق شده و نتيجه همكاري عراق و امريكا، باخبر شدن عراق از اصليترين محور عملياتي ما و حتي زمان تقريبا دقيق اجراي عمليات ميشود. در واقع لو رفتن ماجراي مكفارلين نتيجهاش لو رفتن كربلاي ۴ است.»او ادامه داد: «در كربلاي ۴ با ۲۴۰ گردان آماده كربلاي ۴ شده بوديم، ۴۰ گردان آن آسيب ديد اما با عقبنشيني فرداي عمليات ۲۰۰ گردان دستنخورده برايمان باقي ماند. عراقيها هم كه ما را شكست داده بودند و به نظرشان كار ما تمام شده بود. گفتند كه برويم جشن بگيريم دو روز ديگر فاو را هم پس خواهيم گرفت. اين فريبي كه دشمن از غرور خود خورد همه مساله نبود. فريب دشمن ابعاد ديگري هم داشت كه منجر به پيروزي بزرگ كربلاي ۵ شد و قطعنامه ۵۹۸ را درپيآورد.»