اين برهه واقعا حساس
قرار گرفتهاند كه مشكل ميتوان تصويري از سير امور مربوطه در مراحل بعدي داشت. طي دو هفته گذشته استراتژيهاي ايران و امريكا دچار تحولاتي شد. اقدامات تحريكآميز و غيرمسوولانه امريكا ازجمله اعزام يك ناو هواپيمابر به منطقه و متعاقبا اعلام اعزام بمبافكنهاي استراتژيك و موشكهاي پاتريوت به معني ايجاد بعدي جديد در استراتژي «فشار حداكثري» دولت ترامپ بود. در مقابل، ايران نيز كه طي يك سال گذشته با اين سوال مواجه بود كه آيا نبايد اقدامي عملي در برابر تحريكات امريكا انجام دهد، نهايتا تعليق تدريجي پايبندي به اجراي تعهدات خود ذيل برجام را اعلام كرد. تعليق تعهدات اگر با ازسرگيري غنيسازي دنبال شود، ميتواند دولت ترامپ را تحت فشار قرار دهد. هدف امريكا در مذاكرات برجام اين بود كه برجام به نحوي تنظيم شود كه «زمان گريز هستهاي» ايران هيچگاه از يك سال كمتر نباشد. غنيسازي در ايران كه مساوي با كاهش اين زمان خواهد بود، ترامپ را با يك مشكل سياسي بزرگ در داخل امريكا مواجه خواهد كرد و نشان خواهد داد كه سياست ترامپ نتيجهاي معكوس در پي داشته است. اينكه امريكا چگونه ميتواند مانع ادامه غنيسازي در ايران شود، سوال بزرگي است.
همزمان، برخي محافل غيررسمي و رسمي غربي و عربي كوشيدهاند تا برخي اتفاقات مانند حمله به 4 نفتكش در فجيره، يك حمله با كاتيوشا به نزديكي سفارت امريكا در بغداد و حمله حوثيها به يك خط لوله سعودي را مستقيم يا غيرمستقيم به ايران نسبت دهند. ادعاي پمپئو مبني بر اينكه «كاملا محتمل است» كه حمله در فجيره كار ايران باشد تاكنون صريحترين ادعا توسط يك مقام رسمي در اين مورد بوده است. اين اظهارات غيرمسوولانه در حالي است كه پمپئو خود گفت كه تحقيقات در اين مورد جريان دارد و هنوز تكميل نشده است. صرفنظر از اين اتهامات بياساس اما صرف اعلام توقف تدريجي پايبندي به برجام، حاكي از آن است كه ايران به اين نتيجه رسيده كه از حمايتهاي سياسي اروپا، روسيه و چين نتيجهاي حاصل نخواهد شد و تصميم به انجام اقداماتي در پاسخ به ««فشار حداكثري» امريكا با اين اميد گرفته شده كه اين اقدامات، ترامپ را كه مايل به اجتناب از درگير شدن در جنگي جديد در منطقه است، وادار به عقبنشيني و توقف فشارها كند. تيم ترامپ همزمان مدعي است كه «بازدارندگي» را به عنوان مكمل استراتژي فشار حداكثري وارد معادله كرده است. آنها طي يكي دو هفته گذشته كرارا گفتهاند كه هدفشان از اعزام نيرو و تجهيزات به منطقه، ترسيم خط قرمزي براي ايران و فرصت دادن به تحريمهاست. آنها تصور ميكنند كه از اين طريق امكان تحقق يك «معامله جديد و بهتر» وجود خواهد داشت.
اگرچه ايران نميتوانست دست روي دست بگذارد و شاهد اثر كردن تحريمها باشد اما چون ضمن اميد داشتن به كسب بهترين نتايج بايد آماده بدترين اتفاقات نيز باشيم، توجه به چند نكته ضروري است:
1- به دليل موانع قانوني، ترامپ ابتدا به ساكن نميتواند دست به تجاوزي عليه ايران بزند. اما اگر او بتواند با صحنهسازي مدعي شود كه ايران دست به اقدام عليه «منافع امريكا در منطقه» زده در آن صورت در مقام «دفاع» نيازي به مجوز كنگره نخواهد داشت. تاكنون مقامات با نام و بينام امريكا در مورد اقدام «عليه منافع امريكا در منطقه» هشدار دادهاند اما مشخص نكردهاند كه اقدام عليه متحدان امريكا را نيز اقدام عليه خود تلقي خواهند كرد يا خير.
2- امريكا و عربستان تلاشهاي زيادي براي پروندهسازي عليه ما در شوراي امنيت دارند. اظهارات هفته پيش پوتين در مورد «نداشتن تيم آتشنشاني» و عملكرد مسكو در 15 سال گذشته در شوراي امنيت حداقل موجب ابهام در سياست مسكو شده است. از طرفي عربستان، امارات و نروژ در 15 مه طي نامهاي به رييس شوراي امنيت از يك «حادثه جدي در فجيره مرتبط با صلح و امنيت بينالمللي» و اعلام نتيجه تحقيقات در اين مورد به شورا در آينده سخن گفتند. امريكا و انگليس در دهه 1990 از ظرفيتهاي شوراي امنيت عليه عراق سوءاستفاده حداكثري كردند و اين كشور را طي حدود 20 سال به پرداخت خسارت ناشي از جنگ كويت واداشتند.
3- دشواري ديگر وضعيت لبه پرتگاه كنوني ناشي از امكان اشتباه محاسبه است. براي اجتناب از اين گونه اشتباهات، اوباما آماده ايجاد كانال ارتباطي غيرعلني بود. اما روشن نيست كه ترامپ براي اين منظور آمادگي دارد يا خير. ناهماهنگي و تشتت در تيم امنيتي ترامپ ميتواند بيش از پيش كار را مشكل كند. در چنين شرايطي ميانجيگرها هم مشكل ميتوانند كار كنند.
4- تجربه ديگر كشورها نشان داده كه در چنين شرايطي تقويت انسجام ملي و بسيج عمومي براي تسهيل مقاومت بايد در دستور كار باشد.