شب من، شب تو
سيد احمد بطحايي
خداوند در سراسر قرآن با رسولش مثل دردانه سخن ميگويد. ستايشش ميكند. إِنّالله و ملائِكتهُ يصلُّون على النّبِي. ميگويد بگو كه براي منِ خدا تكي.
أنا اوّلُ الْمُسْلِمين. ولي همين خداي دلسوز و پرعطوفت كه ريز و درشت قربان صدقه پيامبرش ميرود و روي دست حلوا حلوايش ميكند، جايي همين رسول و احمد و حبيب را خطاب قرار ميدهد كه اصلا ميداني شب قدر چيست؟ وما أدْراك ما ليْلةُ الْقدْرِ. چه چيزي است كه ربِ احمد او را با استفهام انكاري چنين ناآگاه خطاب ميكند. مگر شب قدر چه جلال و جبروتي دارد كه حتي رسول خاتم هم نميداندش. او كه مدينه علم است و نداند، كه بداند؟ شبِ چه كسي است و قدرِ چه چيزي؟
يكي از اعمال شبهاي قدر خواندن دعاي ابوحمزه ثمالي است. مناجاتي عجيب و غريب از امام زينالعابدين عليهالسلام. شگفتانگيز است. شروعش چنان ضربدار است كه مخاطب را در اولين سطر ميخكوب ميكند. إِلهِي لا تُودِّبْنِي بِعُقُوبتِك. اما چيزي كه اين دعا را لااقل براي من تك و بيهمتا ميكند كيفيت ديالكتيكي است كه بين بندهاي گرفتار با خداي خودش به تصوير ميكشد. انگاري بنده از توي سلول يك، در دوي تاريك و دمكردهاي نشسته و چشمش را دوخته به پنجره اتاق كه شعاعهاي ضعيف نوري ميپاشد به داخل سلول. فضايي كدر و سرد. محو بين اميد و نااميدي. در ابتدا رگه نااميدي پر و فربهتر است. أدْعُوك يا سيِّدِي بِلِسانٍ قدْ أخْرسهُ ذنْبُهُ. ولي هر چه ميگذرد و اين ديالوگ شور ميسازد، ساقه اميد قد و قامت ميگيرند. فأعْطِنِي مِنْ عفْوِك بِمِقْدارِ أملِي. نا و توان ميريزد به ريشههايش و نااميدي رنگ ميبازد. نكته مبهوتكننده اين تقابل و ديالوگ اما در نوع خطابهاست. ظاهر دعا طوري است كه انگاري فقط بنده سخن ميگويد و ندايي از طرف مقابل نميآيد. چيزي شبيه واگويههاي ذهني و تكگوييهاي دروني و نمايشي. اما نكته دقيق ماجرا اين است كه همه خطابها در حقيقت از همان وجود مقابل صادر ميشود. بنده ميگويد مهربانتر از تو نيافتم وگرنه ميرفتم و در واقع خداي اوست كه ميگويد بيا اينجا كه مهربانترين اينجاست. شاهد اين نكته هم غلبه بيحدِ ضماير خطاب در سراسر دعاست.
با اين نكته ميتوان جوابي براي استفهام انكاري خداي احمد از احمد پيدا كنيم. شبِ قدر نه از آن بنده كه در واقع از آن خداست. عظمتي هم كه براي ما دارد از بابِ شراكتمان در شب خداست؛ شبي كه قدر است و مثل صاحبش بيقدر است، شبي كه مثل هيچ شبي نيست و حتي روز. شب من. شب تو.