حديث غمبار و رازآلود محمدعلي نجفي، شهردار سابق تهران، وزير آموزش و پرورش اسبق و شاگرد اول دانشگاه شريف و موسسه فناوري ماساچوست سالهاي دور در شهر همهگير بود. روايت روزهاي تلخ مردي كه در مقام سرپرستي وزارت علوم و تحقيقات از بورسيههاي غيرقانوني گفت و در مقام رييس دستگاه مديريت شهري از تخلفات ميلياردي پرده برداشت، نقل محافل اجتماعي بود و ميترا استاد، دختري كه حالا هزار و يك سوال بيجواب به نامش گره خورده، هشتگ محبوب كاربران فارسيزبان توييتر. اما در همان لحظاتي كه گويا زمان براي نجفي و دنبالكنندگان اخبار او به سرعت ميگذشت، قتل ديگري در گوشه ديگري از ايران خبرساز شد.
كازرون، شهري كوچك در استان فارس با جمعيت كمتر از 300 هزار نفر واقع در 900 كيلومتري پايتخت، مبدأ خبري بود كه شايد اگر موضوع نجفي و عكسهاي تلخ و فيلمهاي تلخترش نبود، تيتر نخست رسانههاي داخل و خارج از ايران را به خود اختصاص ميداد. «امام جمعه كازرون كشته شد»، تيتر خبري بود كه درست به اندازه بهت تهرانيها براي نجفي احتمالا براي كازروننشينان شوكآور بوده است. «محمد خرسند» نام امام جمعهاي است كه از دهه 80 در كازرون مشغول فعاليت بود ولي سحرگاه چهارشنبه بعد از خروج از منزل به قصد شركت در مراسم احيا، هرگز به خانه برنگشت تا دومين طلبهاي باشد كه ظرف 1 ماه و 2 روز اخير به قتل ميرسد.
امام جمعه كازرون، تحصيلات دوره ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در شهرستان كازرون گذراند و مهر ماه 64 وارد حوزه علميه شد. او دروس سطح را در حوزه علميه كازرون در محضر حضرات آيات ايماني و بنيادي گذراند و بعد از عزيمت به قم، درس كفايه را نزد اساتيدي چون آيات محمدجواد فاضللنكراني و مرحوم فاضل هرندي خواند. در مقطع درس خارج از محضر حضرت آيات مكارمشيرازي، جعفر سبحاني، نوريهمداني و محسن فقيهي استفاده كرد. او كه به واسطه حضور در جبهه 20 درصد مجروحيت را به يادگار با خود داشت ازجمله ائمه جماعاتي بود كه علنا به فعاليتهاي حزبي و تشكيلاتي مشغول بود به طوري كه در سال 91 مجددا به عنوان عضو شوراي مركزي حزب اصولگراي موتلفه مشغول فعاليت شد.
تكرار تاريخ؟!
اگر انتشار تصاوير عاشقانه يك سياستمدار جمهوري اسلامي نامتعارف بود، اگر اعلام رسمي ازدواج دوم يك مسوول با سابقه ايراني كمسابقه بود، اگر قتل همسر و اعتراف به آن در حافظه ايرانيان بيگانه بود ولي قتل يك روحاني حداقل در سال 98 نه تنها بيسابقه نبود؛ بلكه دومين رخداد است. نخستين بار هفتم ارديبهشت ماه بود كه خبري به سرعت در شبكههاي اجتماعي دست به دست ميشد. «يك طلبه همداني به ضرب گلوله مقابل حوزه عليمه به قتل رسيد.»
اين خبر كوتاه مثال آنچه بر نجفي گذشت و خواهد گذشت، سرآغاز جرياني بود كه در ادامه پاي مهناز افشار، بازيگر پرحاشيه سينماي ايران و همسر محمدياسين رامين، متهم پرونده مربوط به هلالاحمر و فرزند محمدعلي رامين، معاون مطبوعاتي وزير ارشاد دولت محمود احمدينژاد كه اخيرا به 7 سال حبس قطعي و رد مال از 1 تا 2 ميليون يورو در دادگاه بدوي محكوم شد را نيز وسط كشيد و تا چند روز خط خبري نخست رسانههاي نزديك به جريان اصولگراي ايران بود. قتل مصطفي قاسمي، طلبه 46 ساله همداني و امام جماعت مسجد «حاج كربعلي» به دست بهروز حاجيلو، شروري با سابقه كه بدون مزاحمت در صفحه شخصي خود در اينستاگرام به تبليغ سلاحهاي گرمش ميپرداخت، دولت را بينصيب نگذاشت تا جايي كه روزنامه كيهان در شمارههاي مختلف به انتقاد از عملكرد دولت پرداخت.
وجه شباهات اين دو قتل كه حالا ديگر ميتوان قتلهاي سياسي خواندشان با چشمپوشي از روند رسيدگي و قوانين حاكم بر آنها، روحاني بودن مقتولان است و وجه اختلاف در قاتلان خلاصه ميشود. در قتل طلبه همداني، قاتل شروري بود كه پيشتر سابقه شرارت داشت ولي در قتل امام جمعه كازرون، قاتل عكاسي است كه با اتكا به ادعاي مطالب منتشر شده در كانالهاي خبري متعدد، صبح روز ارتكاب به قتل(سهشنبه 7خرداد) با لباسي سفيد و سوار بر اسب و شمايلي نظير نقشهاي تعزيه در شهر گشته است.
يك قتل و 3 روايت
پيش از اعلام رسمي دلايل يك جنايت از سوي نهادها و افراد مسوول، آنچه خريدار دارد، شايعه است و بس. قتل امام جمعه كازرون نيز از اين مهم مستثنا نبود با اين تفاوت كه آنچه درباره قاتل او گفته ميشود بيش از آنكه شايعه باشد تكههاي حقيقتي است كه مثال قطعههاي يك پازل جدا از هم قرار گرفته است. خبرگزاري ايلنا به عنوان يكي از چند صد راوي قتل امام جمعه 52 ساله كازرون درباره چگونگي رخداد اين واقعه نوشت كه قاتل «قصد سلفي انداختن با امام جمعه را داشته است». اين خبرگزاري همچنين تاكيد كرد كه «ح- د» قاتل 42 سالهاي كه ساعت 12 ظهر روز گذشته و حدود 8 ساعت بعد از ارتكاب قتل بازداشت شد «لباس تعزيه به تن داشته است».
روايت ايلنا از آن جهت نميتواند خلاف منطق باشد كه فيلمهاي منتشر شده كه كانالهاي خبري محلي كازرون از آن به عنوان «آخرين فيلم قاتل امام جمعه» نام بردهاند، لباسي مثال آنچه كه در مراسم مذهبي استفاده ميشود به تن دارد. اما سوال اينجاست چرا لباس تعزيه؟ محمود صحرايي، مدير حوزه علميه كازرون از جمله افرادي است كه در جريان اظهاراتي كه خبرگزاري حوزه آن را منتشر كرده به اين سوال پاسخ داده است. او گفته كه «قاتل امام جمعه جزو گروههاي انحرافي بوده است.» اظهارنظري كه بيش از پيش وجه تفاوت قاتلان امام جمعه كازرون و طلبه همداني و نوع نگرش آنان به دين را مشخص ميكند.
عكاس سابق و قاتل فعلي به بيان مدير حوزه علميه كازرون «مدتي بوده جزو گروههاي انحرافي مهدويت شده و با روحانيون مشاجره و بيان ميكرده كه روحانيون مانع ظهور امام عصر(عج) شدهاند.» با اين تفاسير و تا اينجاي كار آنچه مشخص است، اين است كه قاتل لباس تعزيه به تن داشته و با كينه قبلي نسبت به روحانيت اقدام به قتل امام جمعه كازرون با ضربات چاقو يكي به قلب و ديگري به بالاي ران او كرده است. مدير حوزه علميه كازرون همچنين گفته كه «قاتل پس از به قتل رساندن حجتالاسلام خرسند به سر چهارراهي رفته و فرياد ميزند كه من امام جمعه را كشتهام». موضوعي كه حميدرضا ترقي نيز آن را به نوع ديگري تاييد كرده است. او گفته كه «قاتل بعد از قتل خود شعار داده كه...».
روايت سوم، روايت فردي است كه خود ميگويد، سابقه دوستي و همكارياش با امام جمعه مرحوم كازرون به «40 سال قبل» بازميگردد. اسدالله بادامچيان، دبيركل حزب موتلفه اسلامي قتل امام جمعه كازرون را قتل عادي ندانسته و صراحتا آن را «ترور» خوانده و در جريان اظهارات خود به قتلهاي دهه 60 اشاره ميكند. او در اظهاراتي كه فارس آن را منتشر كرده در همين زمينه گفته: «اين همان خط تروري است كه استكبار بعد از تمام فشارهاي اقتصادي و سياسي و تحريمها كه محقق نشده است آنها دوباره به حربه گذشته خود در سال ۶۰ يعني ترور برگشتهاند بنابراين بايد همه عزيزاني كه در كشور مسووليت حفاظت برعهدهشان است، مراقبتهاي ويژه كنند و اين توطئه استكبار را هم در نطفه خفه كنند.»
از تهران تا كازرون؛ واكنشها به يك قتل
طبيعتا قتل يك امام جمعه در جمهوري اسلامي واكنشهاي جامعه مذهبي ايران را بيش از ساير اقشار برخواهد انگيخت. قتل امام جمعه كازرون نيز از اين قاعده كلي مستثنا نبود و واكنشهاي متقاوتي در اين زمينه ايجاد شد. فارغ از درخواست حزب موتلفه براي شناسايي و بازداشت سريع قاتل امام جمعه كه جامه حقيقت نيز به تن كرد، آيتالله دژكام، نماينده وليفقيه و امام جمعه شيراز نيز در واكنش به اين موضوع قتل امام جمعه كازرون را «اوج خباثت دشمنان» دانسته است.او طي بيانيهاي كه بعد از اين قتل صادر كرده، آورده است:«شهادت اين مبارز انقلابي و عالم جليلالقدر در ليلهالقدر نشان از اوج خباثت دشمنان دين و ديانت و رذالت گروههاي التقاطي و برنامههاي هدفمند آنان است.»
شوراي سياستگذاري ائمه جماعات نيز در بيانيهاي با «محكوم كردن شهادت مظلومانه امام جمعه كازرون» از نهادهاي امنيتي و مسوول «در حوزه ملي و استاني انتظار دارد در محاكمه و اعمال اشد مجازات براي عوامل اصلي و فرعي با قاطعيت عمل كنند تا شاهد تكرار چنين حوادث تاسفآوري نباشيم». آيتالله مكارمشيرازي نيز در بيانيه خويش در واكنش به قتل امام جمعه كازرون با انتقاد از برخي بيتوجهيها آورده است: «آن فقيد سعيد در ملاقاتي كه با اينجانب داشت، ميگفت منطقه ناآرام است و مسوولان هم توجهي ندارند.»
اين مرجع تقليد عاليقدر شيعيان همچنين ابراز اميدواري ميكند كه «هر چه زودتر اين حادثه غمانگيز ريشهيابي شود و مجرمان به سزاي اعمالشان برسند تا كسي به خود اجازه ندهد به آساني يك امام جمعه معروف را اينچنين به قتل برساند.»
در اين ميان شايد بازخواني اظهارات ديروز شهيندخت مولاوردي، دستيار رييسجمهوري و فعال سياسي امروز قابل تامل باشد او در واكنش به قتل طلبه همداني در اينستاگرام خود نوشته بود:«تا ديرتر از اين نشده بايد كاري كرد كارستان؛ هر كسي ميتواند و بايد از خود شروع كند و براي رسيدن به صلح درون، خود را به آب و آتش بزند تا مقدمات صلح بيرون فراهم شود. مهمتر از همه اينكه تريبونهاي رسمي به خود آيند و با تغيير اولويت ترويج خشونت را متوقف كنند. به خاطر خدا دست از اين همه نفرتپراكني و قضاوت و نيتخواني و ايراد بهتان و رواج خصومت برداريد.»