بازي در زمين اشتباه
رضا گلجاني
كارشناسان منابع آب ميتوانند ارتباط بين ملاحظه نكردنهاي نظرات كارشناس جنگل و وقوع سيلاب را به شكل كمي درآورند. اما وقتي پدران و مادران محيط زيست صبح روز بعد سيل تمام علل را از روي جام جهاننما ميخوانند، آيا جايي هم براي كار كارشناسي باقي ميماند؟ متاسفانه شاهديم با وقوع سيل فيلمهاي حماسي و پاراگرافهايي از كتابهاي اكولوژي عمومي جاي خود را به ارايه نتايج تحقيقات منسجم علمي حاصل از مطالعات موردي كه بهطور كمي نشان دهد تا چه ميزان بين بهرهبرداري از پوشش گياهي و سيلهاي اخير رابطه وجود دارد، دادهاند. از سويي ميگوييم چرا طرفداران سدسازي قبل از گزارش ملي سيل نتيجهگيري ميكنند و از سوي ديگر مخالفان نيز قبل از اعلام نتايج آن گزارش، نتيجهگيري كردهاند. چه فرقي بين دو جبهه است وقتي هر دو قضاوت بدون پشتوانه ميكنند؟ اينكه چقدر تخريب پوشش گياهي ميتواند به سيلاب منتهي شود، سوالي است كه از هر دو سمت بيپاسخ مانده است: افراطيهاي اين طرف ميگويند حتي يك علف هم كنده شود، سيل رخ ميدهد و افراطيهاي آن طرف ميگويند اگر همه جا را سيمان كنيم هم سيل رخ نميدهد. اگر كسي هم به دنبال حد ميانه باشد از دو طرف محكوم به طرفداري از طرف مقابل ميشود! در واقع ادعاي بدون پشتوانه اثباتي تنها و تنها فرضيه است نه حقيقت. حال چه پدران و مادران محيط زيست بگويند چه پدران و مادران سدسازي. در چنين شرايطي كه دو طرف ادعاي نامعتبر بياورند آن كسي برنده است كه صدايش بلندتر است. اينگونه يك بحث علمي به چاله ميدان و ميدان زورآزمايي تبديل ميشود و چون زور محيط زيست كمتر است عموما طرف مقابل برنده خواهد بود. از اين روست كه داشتن يك محيط زيست ضعيف و كمتر علمي، دلخواه توسعه ناپايدارطلبان است، زيرا اگر محيط زيست به پيدا كردن حقيقت روي بياورد، ديگر داشتن زور بيشتر حلال مشكلات نخواهد بود. بنابراين ياد بگيريم با بيپشتوانه حرف زدن در زمين رقيب بازي نكنيم.