در سال ۱۳۷۲، تعداد ۲۰ گوزن زرد ايراني به محدودهاي محصور به وسعت تقريبي ۱۷۰ هكتار منتقل شد. اين محدوده محصور با عنوان سايت تكثير و پرورش ميانكتل، در منطقه حفاظت شده ارژن و پريشان و زيرنظر اداره كل حفاظت محيط زيست فارس قرار دارد. از نظر قانوني ورود غيرمجاز به منظور شكار و صيد، تعليف احشام، تخريب محيط و از بين بردن رستنيها در سايت ميانكتل ممنوع است. ميانكتل آب و هوايي گرم و نيمهخشك دارد و از نظر ارتفاعي هم ۲۰۰۰ متر بالاي سطح درياست. پوشش گياهي غالب در ميانكتل، بلوط است و بنه هم در آن ديده ميشود. منطقه حفاظت شده، در پاييندست كوهها محصور شده و وقتي از بالادست به آن نگاه ميكنيد، پوشش جنگلي بلوط و بنه آنچه از نظر استتار و چه از نظر رژيم غذايي يكي از مناسبترين زيستگاهها براي گوزن زرد جلوه ميكند.
محمدطاهر جمشيدي با سابقه ۲۷ سال محيطباني كه ۲۵ سال آن در سايت تكثير و پروش گوزن زرد ميانكتل سپري شده، به روزنامه اعتماد ميگويد: «سايت از سال ۱۳۷۲ آغاز به كار كرد و بر اساس سرشماري كه سال گذشته انجام داديم، ۴۶ گوزن زرد اعم از بالغ و نابالغ شمارش كرديم. گوزنهاي زرد ميانكتل، در همان سال اول تاسيس سايت از دشت ناز ساري به اين منطقه منتقل شدند. در آنزمان تعداد گوزنها، ۱۵ رأس بود و طي سالهاي بعد به واسطه زادآوريها تعداد بيشتر شد. اما به هر شكل مواردي از تلفات را هم شاهد بودهايم. ضمن اينكه در سال ۱۳۹۱، حدود ۱۰ الي ۱۱ راس از گوزنهاي زرد ميانكتل به ارسنجان منتقل شدند.» با توجه به توپوگرافي منطقه و پوشش درخت احتمال خطا در روش سرشماري جرگه وجود دارد در نتيجه آمارها قطعيت ۱۰۰ درصد ندارد. امنيت يكي از مهمترين عوامل در طرحهاي تكثير در اسارت است و سايت تكثير در اسارت گوزن زرد ميانكتل هم درست همانند ساير سايتها در كشور فنسكشي شده است. تا به امروز حضور دو گونه گوشتخوار (گربه وحشي و پلنگ) در ميانكتل تاييد شده اما محسن جمشيدي يكي ديگر از محيطبانان باسابقه و بومي اين سايت كه ۵ سال در پارك ملي بمو، ۵ سال در منطقه حفاظت شده ارژن و پريشان و ۲۲ سال هم در سايت تكثير و پرورش گوزن زرد ميانكتل فعاليت مستمر حفاظتي داشته، به« اعتماد» ميگويد: «از سال ۱۳۹۵، نزديك ۲۰۰ هكتار ديگر هم به محدوده تحت حفاظت اضافه شد و الان ما از محدودهاي به وسعت تقريبي ۴۰۰ هكتار حفاظت ميكنيم. حدود ۲ سال پيش يك پلنگ وارد منطقه شد و چندباري هم شكار كرد كه به دليل وسعت جنگل نتوانستيم كار خاصي در اين زمينه انجام دهيم. محوطه فنسكشي بطور مستمر پايش و بخشهايي كه توسط حيوانات وحشي اعم از گراز يا پلنگ آسيب ديده، تعمير ميشود. ما بعد از مدتي متوجه شديم كه اين پلنگ ديگر وارد محوطه نميشود، حال يا دليل آن بسته شدن گذرگاه مربوطه روي حيوان بوده يا به اين دليل بوده كه پلنگ مذكور قلمروش را تغيير داده است.»
بوستان اسفندياري يكي از محيطبانان قديمي در زمان بازديد از آبشخورهاي گوزنهاي زرد به حضور گرازها اشاره ميكند: «مشكل گراز در ميانكتل به اين خاطر است كه گرازها مدام فنسها را تخريب ميكنند و از اين طريق امكان حضور ساير گوشتخواران مهيا ميشود. گرازها به آبشخورها هم ميآيند و به دليل عادت غلتيدن در گل، آبشخورها را كثيف ميكنند. آنها بعد از حمام گل خودشان را به درختان اطراف ميمالند كه به اينكار شلي كردن گفته ميشود. اما در هر صورت همزيستي آنها طبيعي است. كهولت سن و مارگزيدگي از جمله دلايلي است كه ميتواند باعث تلفات گوزنها در ميانكتل شود.»
نقاط قوت و ضعف در سايت تكثير گوزنهاي زرد ميانكتل
ليلا جولايي، كارشناس اداره كل حفاظت محيطزيست فارس به «اعتماد» ميگويد: «تا جايي كه به خاطر دارم مشكل آتشسوزي در سايت وجود نداشته به دليل اينكه ترددي در محدوده سايت صورت نميگيرد. چند نقطه درگير آتشسوزي در منطقه ارژن داريم ولي تاكنون گزارشي از سايت ميانكتل نداشتهايم. اما يكي از مهمترين مسائل كمبود علوفه در فصلهاي خشك است. تغذيه از علوفههاي خشبي هم مشكلاتي را براي گوزنها ايجاد ميكند و به همين دليل در فصول خشك ناچار به تغذيه دستي هستيم. پستي و بلندي و درههاي موجود در سايت هم مشكل ديگري است كه مناسب گوزن زرد نبوده اما با توسعه زيستگاه اوضاع كمي بهتر شده. در هر حال در سايتهاي تكثير بايد ظرفيت برد در نظر گرفته شود و به همين دليل ما در سال جاري مطالعهاي را براي تعيين ظرفيت برد سايت ارسنجان شروع كرديم و در صورت تامين اعتبار سال آينده همين مطالعه براي ميانكتل انجام ميشود.» دكتر حميدرضا رضايي، عضو هيات علمي دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي گرگان به «اعتماد» ميگويد: «با توجه به محصور بودن اين عرصه بهتر است كه يا علوفه آن دستي جمعآوري شود و براي فصل سرما ذخيره شود يا از آتشبر استفاده كنند. پيشنهاد ميكنم كه با يك تراكتور، خطهايي را در محيط به صورت شبكهاي شخم بزنند. به عنوان مثال چندين خط طولي را به فاصله ۱۰ يا ۲۰ متر شخم بزنند و در جهت مخالف نيز همين كار را انجام دهند. اين البته در شرايطي است كه محيط خيلي سنگلاخي نباشد در حالي كه در ميان كتل بعضي جاها سنگلاخ است اما به هر حال كمك ميكند تا آتشسوزي احتمالي در يك مربع ۲۰ متر در ۲۰ متر رخ دهد و بتوان آن را مهار كرد. چنين پيشنهاداتي براي مناطقي است كه در زمان آتشسوزي امكان دسترسي محدودي دارند و در ضمن اين كار به رويش بذرها، تثبيت آنها و نفوذ آب هم كمك ميكند. با شخم زمينها حتي ميتوان بذرهاي خوش خوراك مانند جو را هم براي گوزن زرد كاشت كه در سالهاي آتي به عنوان يك منبع غذايي مورد استفاده قرار گيرند. يك پيشنهاد ديگر هم كاشت بلوطهاي ۴ يا ۵ ساله در يك محوطه محصور است كه بعد از دو يا ۳ سال به عرصه اصلي منتقل شوند. بذر بلوطها بالاخص در فصل پاييز و زمستان يك ماده غذايي خيلي مفيد و تامينكننده انرژي بدن گوزنها است. ضمن اينكه در زيستگاههاي قبلي گوزنها هميشه بلوط بوده است.»
آيا تكثير گوزنها در ميانكتل موفق بوده؟
۴ سال پيش تحقيقي توسط ف. گودرزي و همكارانش انجام و نتايج آن در مجله اكوسفر چاپ شد كه در آن نرخ رشد گوزنهاي زرد در ميان كتل ۰.۰۶ درصد، مرگ و مير گوزنها در اثر جابهجايي ۱۵ درصد و موفقيت جابهجايي متوسط ارزيابي شده است.
آمار اخير زاد و ولد گوزنهاي زرد در ميانكتل بدين شرح است: بر اساس آخرين سرشماري ۴۶ راس گوزن زرد در سايت تكثير و پرورش مذكور وجود دارد كه اين رقم شامل افراد بالغ و نابالغ ميشود. سال گذشته گوزنهاي زرد در ميانكتل تلفاتي نداشتهاند و هر سال هم ۴ الي ۵ راس زايش ثبت ميشود. تعداد نرهاي منطقه ۶ و مادهها هم ۱۲ راس ثبت شده كه ۲۸ راس آنها از نظر جنسيت نامشخص هستند. در سايت ارسنجان نيز ۹ راس نر بالاي ۵ سال، ۷ ماده و ۷ مورد نامشخص ثبت شده ضمن اينكه در سال گذشته سايت ارسنجان تلفاتي نداشته و ۳ مورد هم زايش داشته است. دكتر حميدرضا رضايي، عضو هيات علمي دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي گرگان در اين باره به «اعتماد» ميگويد: «سايت ارسنجان در سالهاي اول مشكلاتي داشت و به دليل نوع خاك منطقه و شرايط توپوگرافي آن سيلاب به راحتي زير فنسها را شسته و امكان ورود گوشتخواران را در محيط بسته فراهم ميكرد، از جمله اينكه من موفق شدم با گوشي موبايل در آنجا از گرگ داخل محوطه عكس بگيرم، حتي خاطرم هست كه در سال اول تلفات ۱۰۰ درصدي در سايت ارسنجان داشتيم اما خوشبختانه در سالهاي اخير با اقدامات انجامشده وضعيت هر دو منطقه (ارسنجان و ميانكتل) خيلي بهتر شده است.»رضايي ميافزايد: «گرچه تعداد زايمان ۴ الي ۵ بره براي يك جمعيت ۴۶تايي عدد كوچكي است اما به ما نشان ميدهد نسبت جنسي اعلام شده و عدد ممكن است درست نباشد. ظاهرا تعداد مادههايي كه توانايي بارور شدن را دارند، زياد نيست يا تعداد نوزاد ثبت شده ممكن است صحيح نباشد و كمتر از ميزان واقعي باشد كه دليل آن شيوه ثبت دادهها و نوع رفتار گوزن زرد هم ميتواند باشد. در مجموع، تعداد زايمانها در ميانكتل نشاندهنده شرايط عالي نيست اما قابل قبول است. از جمعيت ۴۶تايي اگر در وضعيت مناسب باشند و نسبت جنسي آنها متعادل باشد، انتظار ما اين است كه حداقل ۱۰ نوزاد در سال داشته باشند. بدين شكل كه در اين جمعيت با توجه به آمار زايمانها حدود يك سوم بايد نابالغ باشند و جمعيت بالغ هم حدود 8 تا 10 راس بايد نر و بيش از 20 ماده داشته باشيم و اگر نيمي از مادهها در سال بارور شوند بنابراين انتظار بيش از 10 نوزاد منطقي به نظر ميرسد. در مقايسه دو سايت ارسنجان و ميانكتل به نظر وضعيت زادآوري سال جاري ارسنجان بهتر از ميانكتل بوده است. اگر 4 تا 5 نوزاد در سال به دنيا ميآيد كه تقريبا نصف انتظار ما از اين جمعيت است خود بيانگر نامناسب بودن نسبت جنسي يا نادرست بودن آمار جمعيت است. اما از آنجايي كه خوشبختانه تلفاتي در سال گذشته ثبت نشده است، اين رقم ميتواند به رشد جمعيت كمك كند.»اين استاد مديريت حيات وحش ضمنا متذكر ميشود كه اصلاح فنسها در سالهاي اخير در ميانكتل كمك كرده كه مشكل تعارض با گوشتخواران حل شود: «شنيدهها حاكي است كه در فاز سوم اين طرح در ميانكتل مساحت منطقه به ۸۰۰ هكتار افزايش پيدا خواهد كرد. اما همچنان محدودهاي براي آزادسازي نيست و اگر افزايش مساحت صورت گيرد، شرايط كم و بيش به صورت نيمه اسارت خواهد بود. بنابراين اگر مساحت ميان كتل به ۸۰۰ هكتار برسد، از نظر وسعت قابل قبول و از نظر زيستگاهي هم مطلوب خواهد بود هر چند كه امكان رهاسازي را نخواهد داشت.»
چرا تكثير در اسارت گوزنهاي زرد
زير سوال است؟
حميدرضا رضايي، استاد مديريت حيات وحش دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي گرگان با تكثير در اسارت به شيوه تكهتكه و مجزا به هيچوجه موافق نيست و معتقد است كه اگر ۴ سايت خوب تكثير در اسارت مانند ميانكتل و دشت ناز وجود داشته باشد از وضعيت كنوني كه در برخي از سايتها ۲ الي ۳ راس گوزن زرد را شاهد هستيم، بهتر خواهد بود.
رضايي ميگويد: «برخي از سايتهاي تكثير گوزن زرد تنها ۲ يا ۳ راس گوزن زرد دارند و من اصلا با اين كار موافق نيستم چرا كه اولا هزينه زيادي را به سازمان تحميل ميكنند در حالي كه اگر تجميع شوند، به ازاي هر فرد، آن هزينهها خيلي كمتر خواهد بود. دوم اينكه چون همه مراكز تجربه كافي ندارند، احتمال تلفات در آنها هم بعيد نيست از سوي ديگر روابط خويشاوندي آنها هم مطرح است و در سايتهاي كوچك به شدت اين روابط افزايش مييابد و احتمال بقاي آنها را كاهش ميدهد. فضاي نامناسب، نگهداري نامناسب و ابتلا به بيماريهاي ناشناخته همه دغدغه است اما اگر ۳ تا ۴ سايت مانند ميانكتل در وضعيت خوب داشته باشيم، اين امكان هست كه خدمات خيلي بهتري ارايه شود. در ضمن باز هم ميگويم كه تاكيد من اين است كه سازمان بايد يك برنامه بلندمدت براي آزادسازي گوزنهاي زرد داشته باشد.»
اين استاد دانشگاه در عين حال به وضعيت ساير سايتهاي تكثير در اسارت گوزن زرد اشاره كرده و ميگويد: «به عنوان مثال در جزيره اشك و كبودان اگر شرايط درياچه بهبود پيدا كند، اين منطقه يك مركز تقريبا طبيعي خواهد بود و جايگاهش هم مناسب است اما وقتي كه درياچه آبش پايين ميرود، مشكلات خاص خودش هم ايجاد خواهد شد. باغ شادي يزد يك منطقه نسبتا مناسب براي آزادسازي گوزن زرد است اما بايد تعارضها در آن برطرف شود، مستثنيات از آن خارج شوند و رفته رفته به پارك ملي تبديلش كنيم. ممكن است كه مساحت حتي خيلي زياد نباشد اما چيزي در حد ۵ هزار هكتار هم براي رهاسازي اولين جمعيت كافي است كه به مرور بتوانيم دستكم تعداد قابل قبولي را در آنجا رهاسازي كنيم.»
ليلا جولايي، كارشناس اداره كل حفاظت محيطزيست فارس ميگويد: «بعد از گذشت بيش از 3 دهه از راهاندازي سايت تكثير و پرورش گوزن زرد، هنوز موفقيتي در احياي آن در طبيعت حاصل نشده و اين مساله بايد ريشهيابي شود. راهاندازي سايتها به پيشنيازي احتياج دارد كه آن مهيا بودن بستر رهاسازي در طبيعت از نظر اكولوژيكي و اجتماعي است. صرفا فنسكشي يك محدوده بدون داشتن برنامه خاص براي حتي تكثير، گرهي از مشكل انقراض گوزنهاي زرد حل نميكند. همان طور كه دكتر رضايي هم اشاره كردهاند، داشتن تعداد محدود سايت اما با برنامه مديريت و امكانات لازم كارگشاتر خواهد بود.»
رضايي در خاتمه ميگويد: «در مورد رهاسازي گوزن زرد، امنيت زيستگاه و رفع تعارضات مهمترين اولويت است. ضمن اينكه دام اهلي هم بايد در يك دوره زماني قابل قبول حذف شود يعني اگر قرار است ۲۰ سال آينده در يك محدوده رهاسازي انجام شود، از الان بايد دام را از آن منطقه كلا خارج كنند و اين شامل تنها خود سايت تكثير نيست بلكه محوطههاي پيراموني آن را هم شامل ميشود. كارشناسان آييوسيان باغ شادي را نسبت به ساير سايتها براي رهاسازي مناسبتر ارزيابي كردهاند. اما گوزنهاي زرد بايد كمكم با حضور گوشتخواران خو بگيرند در حالي كه در جايي مانند دشت ناز ساري شما اصلا چنين شرايطي نداريد و گوزنها با انسان خو گرفتهاند كه اين خود مشكلساز است. تكثير در اسارت گوزن زرد زماني موفق است كه برنامه بلندمدت رهاسازي براي آن داشته باشيم و براي انجام اين رهاسازي از كارشناسان داخلي و خارجي استفاده شود. من اصرار دارم كه مراكز تكثير در اسارت گوزن زرد در ايران تجميع شود و حداكثر ۴ الي ۵ سايت در كل كشور براي اينكار داشته باشيم تا اگر بيماري نظير دز و كرخه شايع شود، كل جمعيت از دست نرود.»
محسن جمشیدی:از سال ۱۳۹۵، نزديك ۲۰۰ هكتار ديگر هم به محدوده تحت حفاظت اضافه شد و الان ما از محدودهاي به وسعت تقريبي ۴۰۰ هكتار حفاظت ميكنيم. حدود ۲ سال پيش يك پلنگ وارد منطقه شد و چندباري هم شكار كرد كه به دليل وسعت جنگل نتوانستيم كار خاصي در اين زمينه انجام دهيم. محوطه فنسكشي بطور مستمر پايش و بخشهايي كه توسط حيوانات وحشي اعم از گراز يا پلنگ آسيب ديده، تعمير ميشود.
محمد طاهر جمشیدی: سايت از سال ۱۳۷۲ آغاز به كار كرد و بر اساس سرشماري كه سال گذشته انجام داديم، ۴۶ گوزن زرد اعم از بالغ و نابالغ شمارش كرديم. گوزنهاي زرد ميانكتل، در همان سال اول تاسيس سايت از دشت ناز ساري به اين منطقه منتقل شدند. در آن زمان تعداد گوزنها، ۱۵ راس بود و طي سالهاي بعد به واسطه زادآوريها تعداد بيشتر شد. اما به هر شكل مواردي از تلفات را هم شاهد بودهايم.