حسين مرعشي درباره تكرار پايداريها در «خانه ملت» به اصلاحطلبان هشدار داد
هشداري براي اصلاحات
«بازگشت به عقب ممنوع» اين مهمترين شعاري بود كه از سال 92 در اردوگاه اصلاحطلبي مطرح شد و اتفاقا اين شعار تنها موضوعي بود كه منتهي عليه هر دو طيف اصلاحطلب را متقاعد كرد تا با يكديگر يك حلقه واحد را تشكيل بدهند؛ همين شعار شش سال پيش در جريان انتخابات 92 تبديل به گام اول شد و گام دومش مجلس دهم را در انتخابات سال 94 رقم زد. هر چند از سال 95 سايه انتقادات سنگين شد اما گامها متوقف نشد و نهايتا گام سوم هم در سال 96 با پيروزي در دوازدهمين انتخابات رياستجمهوري و پنجمين شوراهاي شهر تكرار شد؛ حالا اصلاحات در نقطه 98 ايستاده، جايي كه قرار است شروع گام چهارم باشد اما اينكه گام چهارم چطور برداشته شود همان نقطهاي است كه اختلاف «آمدن يا نيامدن» را رقم ميزند. در اين ميان يكي، تنها شرط شركت در انتخابات را حضور پرقدرت ميداند و ديگري معتقد است عدم مشاركت خالي كردن ميدان است كه نتيجهاي جز بازگشت به عقب ندارد و. براي تحقق آن هم راهكارهايي معرفي ميكنند. حسين مرعشي، فعال سياسي اصلاحطلب و سخنگوي حزب كارگزاران يكي از حاميان اين نظر است كه ميگويد اصلاحطلبان بايد هر طور شده در انتخابات شركت كنند. او در واكنش به چگونگي شرايط حضور اصلاحطلبان در فضاي بيرمقي و ركود سياسي جامعه و سودي كه طيف مقابل جريان اصلاحطلبي از اين شرايط ميبرد به ايلنا ميگويد: «مرجع و محور همه مسائل انتخاباتي در جريان اصلاحات شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان بوده و اين شورا نماد جبهه تازه تاسيس جبهه اصلاحطلبان ايران اسلامي و بالاترين ركن آن هم هست.» او ادامه ميدهد: «با وجود شرايط سخت موجود براي كل سياستورزان به طور عام و براي اصلاحطلبان به طور خاص، اين شرايط به اين معني نيست كه اصلاحطلبان نسبت به سرنوشت كشور بيتفاوت باشند.»
خطر دهه 80 و تكرار پايداري
خاطره ماههاي منتهي به سال 84 هنوز از ذهن بسياري از اصلاحطلبان و فعالان سياسي پاك نشده است و هرگاه دامنه اختلافات شدت ميگيرد تابلوي ايست دهه 80 بالا گرفته ميشود. اين روزها كه از يك سو جوسازيهاي جريان رقيب و از سوي ديگر حرف و حديثها جسته و گريخته در موضوعات مختلف افزايش پيدا كرده بار ديگر اين زنگ خطر به صدا در ميآيد كه ممكن است تاريخ بار ديگر دهه 80 را براي جريان چپ تكرار كند. البته حسين مرعشي با وجود آنكه اين خطر را به طور كامل رد نميكند اما با بيان اينكه شرايط فعلي شباهتي به دهه 80 ندارد، ميگويد: «هر انتخاباتي شرايط خاص خودش را دارد و با توجه به ضعفهايي كه در نهادهاي مسوول وجود دارد، مردم ايران شرايط سختي را تجربه و تمرين ميكنند و در اين شرايط سخت در حال مقاومت هستند كه عزت ايران و عزت ملي ما از بين نرود. در اين شرايط خيلي سخت است كه كسي بيايد در موضع مجلس قولي را به مردم بدهد كه بتواند فشار عمدهاي را از روي مردم بردارد. از طرف ديگر خطراتي هم ايران را تهديد ميكند و دشمنان خوابهايي را براي ايران ديدهاند هر چند كه آمادگي شروع جنگ را ندارند اما تهديد به جنگ ميكنند و با اينكه احتمال وقوع آن خيلي كم است اما چون خطر خيلي مهمي است، مجلس ايران در كنار ديگر نهادها بايد نقشآفريني مهمي داشته باشد.» مرعشي ميگويد: «اصلاحطلبان راهي جز شركت و حضور فعال در انتخابات در حد مقدوراتشان ندارند. ما نميتوانيم كشور را به راحتي به جبهه پايداري كه اشتباهاتشان را به خوبي ميدانيم بسپاريم؛ سياستهاي غلطشان را ميشناسيم كه چه بر سر كشور خواهد آورد و از سوي ديگر هم نميتوانيم مردم را از كل نظام سياسي موجود نااميد كنيم و مردم را ارجاع بدهيم به نيروهايي كه دستشان در دست دشمن بوده و نان دشمن را ميخورند و نام ايران را بر زبان ميرانند. حتما كشور را نميشود به آنها سپرد.» او به مخالفان حضور در انتخابات هم هشدار ميدهد و ميگويد: «كساني كه اصلاحطلبان را تشويق به شركت نكردن در انتخابات ميكنند يا فكر ميكنند اصلاحطلبان نبايد در اين دوره فعال شوند چون شرايط سخت است، بايد بدانند اگر اين سياست اعمال شود، آنها بايد حاكميت مطلق جبهه پايداري در مجلس را بپذيرند و آنهايي كه اصلاحطلبان را از حضور در انتخابات بر حذر ميكنند، بايد بپذيرند كه جليلي رييس مجلس شود. اگر اين مطلوب است بايد به اين سمت حركت كرد و اگر نيست بايد در انتخابات شركت كنند.»
راه خاكي ندا در مقابل اولين پلان وحدت
يكي، دو هفته پيش بود كه در جريان ماجراي نجفي و ديالوگهايي كه ميان برخي اعضاي حزب كارگزاران و اتحاد ملت رخ داد، جريان رقيب بر طبل شادانه ميكوبيد كه آتش اختلاف به جان اصلاحطلبان افتاده است. درست در ميان شادي آنها خبر تشكيل جبهه اصلاحات با مجوز وزارت كشور شادي آنها را ناكام گذاشت و اصولگراياني كه حتي در شرايطي جز خود رقيب ديگري در انتخابات نداشتند باز هم از آفت اختلاف رهايي پيدا نكردند و تمام دلخوشيشان به بيشتر شدن اختلافات ميان اصلاحطلبان بود؛ موضوعي كه با كنار آمدن آنها در يك تشكل واحد برايشان در حد يك خواب باقي ماند. در همين زمان است كه مرعشي، سخنگوي حزب كارگزاران همسو با اعضاي حزب اتحاد ملت از رسيدن به يك نقطه اشتراك با همه طيفهاي اصلاحطلب سخن به ميان ميآورد و ميگويد: «شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان براي نحوه ورود به انتخابات مجلس تصميم نهايي را از جانب كل اصلاحطلبان خواهد گرفت.» حال در شرايطي كه يك هدف مهمتر در ميان اصلاحطلبان محور قرار ميگيرد و درست در سالگرد پيروزي ليست اميد در انتخابات شوراي شهر حزب ندا با بيانيهاي سعي ميكند تا بر اختلاف نظرها درباره انتخاب نجفي از سوي شوراي شهر مانور دهد و آن را دوباره زنده كند؛ بيانيهاي كه رسانههاي جريان رقيب به انتشار آن پرداختند. تنها كافي است نگاهي به اظهارنظرها حداقل در يك سال اخير داشته باشيم تا به خوبي اين موضوع برداشت شود كه اصلاحطلبان برخلاف رقيبشان انتقاداتشان را درباره جريان منتسب به خود بيپروا به زبان ميآورند، چرا كه رسيدن به راهكار درست را در بيان نقد ميدانند؛ موضوعي كه ميتوان در اظهارات سعيد حجاريان، محمدرضا تاجيك، مصطفي تاجزاده و ... به خوبي مشاهده كرد و از اين نظر نميتوان اصلاحطلبان را مخالف نقد دروني دانست اما اينكه درست در شرايطي كه قرار است اختلافنظرها به يك نقطه اشتراك بدل شود يك طيف با وجود عضويت در شوراي عالي سياستگذاري و جبهه اصلاحات كه اتفاقا به منظور هماهنگي و پيگيري دغدغههاي جريان اصلاحات تعريف شده است، بيانيهاي صادر ميكند كه شايد با هدف پرهيز از اختلاف منتشر شده است اما اقدامش قطعا چنين دستاوردي را نخواهد داشت. در بخشي از اين بيانيه آمده است: «حزب نداي ايرانيان معتقد است نه تنها بايد مسائل منجر به تغيير و تحولات مكرر شهردار تهران آسيبشناسي شود بلكه يك گام عقبتر رفت و مكانيزم تعيين ليست انتخاباتي و فرآيند طي شده در شوراي عالي سياستگذاري مورد ارزيابي قرار گيرد، چرا كه بيترديد آنچه امروز در مديريت شهري مشكلساز شده است نتيجه فرآيند ابهامبرانگيز و غيرشفافي است كه در شوراي عالي سياستگذاري طي شد و در نهايت هيچكسي مسووليت ليست منتشرشده را بر عهده نگرفت و جاي بررسي آن همچنان وجود دارد؛ اما از همه احزاب، صاحبنظران و فعالان سياسي و اجتماعي انتظار ميرود انتقادات، ابهامات و پيشنهادهاي خود را در ابتداي امر به جلسات سياسي و كارشناسي آورده و فضاي رسانهاي كشور را درگير اختلافات و اتهام زنيهاي سياسي نكنند.» اين درست همان بخشي است كه به نظر ميرسد ندا به خوبي واقف است كه بايد مطالباتش را از طريق تشكيلات جبههاي دنبال كند اما دانسته يا نادانسته در زميني بازي ميكند كه خودي شناخته نميشود.