به بهانه حمله جناحي به رييسجمهور از سوي فعال فرهنگي اصولگرا در برنامه اقتصادي «ثريا»
مرزهاي ناپيداي خاكريز رسانهاي
توضيح سردبير: حقيقتا به د نبال آن نيستيم كه از صداوسيما مچ بگيريم و با ذرهبين از برنامهسازان رسانهملي - به خصوص برنامهسازان سياسي رسانه ملي- عيب بگيريم. همه ميدانيم كه اين روزها صداوسيما آن تاثير سابق را ندارد و نميتواند مخاطبان - يعني قاطبه مردم ايران - را با خود همراه سازد. بال اين حال از آنجا كه در شرايط جنگ اقتصادي هستيم، برهمه رسانهها فرض است تا از ايجاد تفرقه بپرهيزند.
محمدصادق كوشكي، يك فعال فرهنگيِ اصولگراست؛ پژوهشگري با چند عنوان درباره «سبك زندگي اسلامي و ديني» كه اگرچه فردي چندان شاخص در فضاي فرهنگي ايراني و فارسيزبان نيست اما به هر حال، چنانچه گفتيم يك فعال فرهنگيِ اصولگراست و به اين اعتبار، از جمله اعضاي باشگاهي كه علاوه بر چندين و چند خبرگزاري و وبسايت خبري-تحليلي وابسته به اصولگرايان، تريبون ثابتي نيز در صداوسيما دارد. يك روز در يك شبكه از اوضاع بهزعم اين گروه خاص، نامساعدِ فرهنگي ميگويد و فردا در شبكه ديگر از مسائل دنياي سياست. روز بعد به شبكه سوم ميرود و درباره مسائل جوانان سخن ميراند و روز بعد به چهارمين شبكه تلويزيوني ميرود تا اگر بحث و موضوعي مانده بود، اشارهاي هم به آن داشته باشد. همزمان هم در چند خبرگزاري و وبسايت اصولگرا به مسائل جناحي و حزبي ورود كرده و مثلا در اين باره ميگويد كه بهتر است «فتنهگران» را «اعدام» كنند يا بگذارند «در همين وضع بمانند.» حالا اما كوشكي به برنامه اقتصادي «ثريا» رفته تا در اين حوزه حرفهاي خود را به گوش مخاطبان برسانداما اينجا هم بهدليل گرايشهاي جناحي و گفتمانياش، بهجاي بحث تخصصي اقتصادي، به رييسجمهور مملكت حمله كرده كه «مقاومت» آن چيزي است كه او ميگويد، نه آنكه اخيرا روحاني بهدليل اينكه «ملت» چنان كرده بود، از آنها تقدير كرد. كوشكي گفته است: «مقاومت قطعا اين نيست كه خانهام، ولنجك باشد، خرجِ روزانهام ميليوني باشد، رييسجمهور هم باشم و بعد به مردم بگويم مقاومت كنيد. آن هم درحالي كه مردم 3 ماه، 4 ماه نتوانند گوشت بخرند، برخي نتوانند خانهاي براي اجاره كردن پيدا كنند و مجبور شوند تا 70 كيلومتر از شهر خارج شوند. اين مقاومت نيست. اين ظلم به مردم است» البته همه ميدانيم آنچه كوشكي به تاكيد گفته «مقاومت نيست»، بهواقع «مقاومت نيست» اما معلوم نيست چه كسي به او گفته كه چنين ميپندارد. اينكه رييسجمهور مملكت پيرو رهبري و همراه با ديگر مسوولان مملكت از ملت بخواهند كه با وجود دشواريها، پشت يكديگر را خالي نكنيد، نگذاريد وحدت و همدليتان تخريب شود و احيانا دشمن احساس كند كه ملت و دولت به يكديگر بياعتمادند، اگر نگوييم امري است طبيعي و احتمالا هر مسوول و دولتي كه در شرايط مشابه اوضاع امروز ايران قرار داشته باشد، چنين خواهد كرد، لااقل چندان هم دور از ذهن نيست. اما بعيد است تلويزيون ملي كشوري با اوضاع و احوالي شبيه به حال و روز امروز ايران كه زير شديدترين تحريمها و فشارهاي خارجي قرار گرفته است، عملا به كسي تريبون بدهد كه اينچنين عليه رييسجمهور رسمي مملكت بتازد و او را به «ظلم» و «نامردي» متهم كرده، فراتر از آن، تهمتهاي اثباتنشده رسانههاي زرد مخالف دولت را از اين تريبون ملي بازگو كند. بگذاريد پيش از ادامه، نگاهي بيندازيم به بخش ديگري از نطق جناحيِ كوشكي در برنامه اقتصادي «ثريا»: «اين خيلي نامردي است. ميدانيد چه كساني كلمه «مقاومت» را خراب كردند و وقتي اسم مقاومت ميآيد، پشت مردم ميلرزد؟! همان مسوولانِ نامردمي كه خودشان با بيتالمال مسلمين همهچيز را فراهم كردند، عرضه كار كردن براي مردم را هم ندارند، برايشان هم مهم نيست، بعد مينشينند ميگويند كه مردم سختيها را تحمل كنند.» اين فعال اصولگرا در پايان گفته است: «پس «مقاومت» به هيچ عنوان اينكه يك نفر در بهترين جاي تهران زندگي كند و روزانه ميليونميليون خرج كند، بعد به مردم دستور بدهد كه بنشينيد مقاومت كنيد، مثلا با ماهي يك يا دو ميليون يا اصلا بدون حقوق (زندگي كنند). مثل كارگراني كه اخراج شدند. اين «مقاومت» نيست؛ اين «نامردي» و «ظلم» است.»البته اين نخستينبار نيست كه شاهد اين سطح از جناحيگري در صداوسيما هستيم. چنانچه بعضا كارشناسان حوزه رسانه، شبكههاي تلويزيوني و بهويژه دو خبرگزاري عمده وابسته به اين سازمان را در زمره رسانههاي جناحي وابسته به جريان اصولگرا طبقهبندي ميكنند. راديو و تلويزيون هم كه ديگر نياز به توضيح ندارد. . در اين شرايط اما انتقاد امروز از «صداوسيما» و رويكردهاي جناحياش، كمي با آنچه همواره عنوان شده و گوشي شنوا نيز برايش پيدا نشده، متفاوت است؛ تفاوتي اساسي، ناشي از تغيير در شرايط و اوضاع مملكت. اوضاعي كه بعضي از فعالترين سياستمداران در عرصههاي جناحي را نيز به اين نتيجه رسانده كه لااقل امروز وقت جناحيگري و بازيهايي از اين دست نيست كه حالا، زمان، زمان وحدت است و نميتوان با همان دستفرماني كه مثلا در روزهاي منتهي به انتخابات از سياست حرف ميزديم، صحبت كنيم. حالا ماهها از انتخابات گذشته، ملت با راي خود به همين رييسجمهوري كه انگار كوشكي و صداوسيما چندان با او همراه نيستند، راي داده است. حالا ماهها از آن روزها گذشته و رهبري، حكم رييسجمهور را تنفيذ كردهاند. دولت تشكيل شده و از مجلسِ منتخبِ ملت راي اعتماد گرفته و مشغول كار است. بودجه سالانه كشور را تدوين كرده و از قضا سهمي هنگفت نيز به همين تشكيلات عريض و طويل صداوسيما اختصاص داده، لابد با اين تحليل كه در روزگاري كه صحبت از «جنگ رواني» است و «جنگ رسانهاي»، بايد تمركزي جديتر بر اين سنگر داشته باشيم اما چه سود كه انگار، در اين روزها نميتوان بهدقت حد و حدودِ خاكريز رسانهاي خودي و غيرخودي را مشخص كرد.