رد ادعاهاي امريكا
مشخصا امريكاييها تلاش ميكردند با اظهارات و موضعگيريهاي خود در كنار تحريكات ميداني و درياييشان، خوراك رسانهاي براي اين قبيل افراد و اظهارنظرها فراهم كنند. اين اقدامات امريكاييها نه براي جنگ نظامي بلكه براي ايجاد فضاي «جنگ رواني» بين تهران و واشنگتن بود.
گذشته از اين موضوع بايد اذعان كرد كه امكان جنگ و درگيري نظامي بين ايران و امريكا عملا وجود ندارد چرا كه براساس راهبر امنيت ملي واشنگتن، امريكاييها در قرن حاضر اجازه ورود به هيچ نوع جنگ مديريت نشدهاي را ندارند و از آنجا كه جنگ با جمهوري اسلامي و كشوري به بزرگي ايران، مشخصا بدون برنده و صرفا همراه با بازندههايي خواهد بود، از اينرو امكان جنگ با ايران براي امريكا وجود ندارد ولي تلاش امريكاييها براي حفظ فضاي جنگ رواني كه به عقيده من در حال حاضر انرژي آن نيز به صورت كامل از بين رفته است، موجب اتفاقات نگرانكنندهاي در سطح جهاني نظير جنگ نفتكشها شد اما بازهم واشنگتن به اهداف خود نرسيد چراكه جهان بيشتر اين اقدامات را از چشم امريكا و متحدانش ميداند.
بنابراين و با تمام اين تفاسير، سناريوي نخست امريكاييها يعني ايجاد فضاي جنگ رواني از بين رفته چراكه از اساس باب جنگ بين دو كشور بسته است؛ از اينرو آنها به سناريوي دوم خود روي آوردند.
سناريوي دوم واشنگتن حفظ وضع موجود است حال آنكه از اساس حفظ اين شرايط براي هيچيك از طرفهاي درگير امري شدني و ممكن محسوب نميشود. يكي از دلايل عدم امكان ادامه اين شرايط يا همان حفظ وضع موجود، ضربالاجل جمهوري اسلامي براي كشورهاي اروپايي در قالب برجام و NPT است؛ ضربالاجلي كه باتوجه به تحريم صنعت هستهاي ايران از سوي امريكا، اقدامي حقطلبانه است و ايران ميتواند مثال آنچه 7 سال قبل انجام داد و رو به غنيسازي بيشتر آورد، اقداماتي را به صورت كاملا مسالمتآميز و صلحجويانه انجام دهد.
يكي ديگر از ابزارهايي كه امريكاييها براي پيشبرد برنامه و سناريوهاي خود از آن استفاده ميكنند، موضوع فشار بر ايران است؛ حال آنكه براساس گزارشات بانك جهاني و صندوق بينالمللي پول، دوران همسازي ايران با تحريمها آغاز شده است. علاوه بر گزارشات رسمي نهادهاي بينالمللي مذكور، نشانه ديگر اين مهم نيز، عدم همراهي كشورهاي جهان در تحريم ايران همانطور كه باب ميل امريكا بود، است و از اينرو امريكا ميكوشد با تمام توان به حفظ وضع موجود بپردازد ولي اين موضوع و حفظ وضع مردابگونه كنوني قابليت تحقق ندارد.
با توجه به عدم امكان اجراي دو سناريوي مذكور (تداوم فضاي جنگ رواني و حفظ وضع موجود) سناريوي سومي به نام بازگشت از تحريمها وجود دارد. در شرايط كنوني كشورهاي اروپايي به ويژه تروئيكا (فرانسه، انگلستان و آلمان) بايد به جاي سفرهاي پرتكرار به تهران، به واشنگتن رفته و امريكا را وادار به تغيير موضع و بازگشت از تحريمها كند. موضع ايران در شرايط كنوني ديگر صرفا اجراي قانون انسداد و اينستكس نيست و مواضعي كاملا مشخص با خواستههايي روشن در برابر كشورهاي اروپايي و امريكا اتخاذ كرده است. اروپا در شرايط كنوني بايد با امريكا وارد مذاكره شده و مقامات كاخ سفيد را به بازگشت از تحريمها وادار كند.
با اين حال نميتوان اين نكته را انكار كرد كه مجموعه آمدوشدهاي اخير، حاكي از غلبه ديپلماسي بر فضاي جنگ رواني مدنظر امريكاييها است ولي به عقيده نگارنده، در شرايط كنوني جمهوري اسلامي بايد به منظور جلوگيري از پيشرفت اهداف امريكاييهايي كه در ماجراي خليج خوكها براي حفظ فضاي جنگ رواني حاضر به قتل سربازان خود شدند، به صورت فعال در راستاي كشف حقيقت پنهان در ماجراي نفتكشها و حتي تحريكات اخير صورت گرفته در عراق، حضور يافته و به عنوان پيشقراول كشف حقيقت، معترض اصلي اين اقدامات هم باشند چراكه روشن شدن حقيقت و حفظ امنيت آبراههاي جهاني، موضوعي مهم و خواسته اكثريت كشورهاي منطقه و جهان است.
هرچند كه جهان امروز بيشتر به گونهاي است كه به جاي پذيرفتن اظهارات امريكاييها و اتهامات آنان به ايران، تحليل مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا و معاونان او را قبول دارد ولي با اين حال ايران بايد براي كشف حقيقت بيش از سايرين تلاش كند. فدريكا موگريني و معاونانش پيشتر گفته بودند كه امريكا مسوول وضع كنوني است و با شرايط ناامني و بيثباتي كه ايجاد كرده، امكان ورود كشورها و افراد مختلف با انگيزههاي متفاوت را فراهم كرده است.
با تمام اين تفاسير رصد كلي مواضع امروز و ديروز امريكاييها، حاكي از عقبنشيني واشنگتن در قبال ايران است و به عقيده نگارنده اين كشور در ماههاي آينده مواضع به مراتب عمليتري براي مذاكره با تهران اتخاذ خواهد كرد بنابراين نبايد تصور شود كه اظهارات امروز و فرداي واشنگتن براي حفظ فضاي جنگ رواني است چرا كه چنين نيست و نشانه آن نيز ميتواند علاقه جهان به كشف عوامل رواني شكلدهنده اقداماتي نظير انفجار نفتكشها باشد بهطوريكه امروز اغلب كشورهاي جهان معتقدند كه در شرايط كنوني نهتنها طرح اتهامات بياساس به ساير كشورها كمكي به بهبود شرايط نميكند، بلكه اوضاع را به مراتب بدتر از گذشته نيز خواهد كرد بنابراين امريكا بايد با بازگشت از تحريمها و اتخاذ مواضع عملي براي مذاكره با تهران، به بهبود فضاي بيثباتي كه خود عامل ايجادش بوده، كمك كند.