برخيز و اول بكش (219)
فصل بيستم
بخت نصر-
عمليات جنگي عليه راكتورها
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
در راس اسراييل اختلافاتي وجود داشت. برخي مقامات اطلاعاتي هشدار داده بودند كه بمباران راكتور عراق آن هم قبل از آنكه به اندازه كافي سوخت براي توليد يك بمب درست كند، پيامدهاي وخيم بينالمللي خواهد داشت و تخريب آن صدام را وادار خواهد كرد تا يك حركت جايگزين انجام دهد و اينبار بسيار محرمانهتر كه جمعآوري اطلاعات درباره آن بسيار سختتر خواهد بود. در آنجا آنقدر تنش بود كه در يك مرحله بگين دعوت از سرپرست كميسيون انرژي اتمي، يوزي عيلام را كه مخالف حمله بود، متوقف كرد. يكي از كاركنان عيلام، پروفسور يوزي ايون كه ميترسيد تخريب راكتور فقط منجر به آن شود كه پروژه هستهاي عراق محرمانه شود بهطوري كه اسراييل قادر نخواهد بود آن را تحت نظر بگيرد، نقشه حمله احتمالي را به رييس حزب مخالف، شيمون پرز، لو داد. او هم به نوبه خود يك يادداشتي به دستخط خودش براي بگين نوشت و به او هشدار داد كه اگر اسراييل حمله كند، از لحاظ بينالمللي منزوي خواهد شد و با استفاده از استعاره پيامبر ارميا كه اگر خداوند اسراييل را ترك كند آن قوم چقدر تنها خواهد ماند، نوشت: «درست مانند يك خاربن در كوير.»
اما نخستوزير بگين، آريل شارون كه به تازگي به وزير دفاع منصوب شده بود و رافائل ايتن سرپرست ايدياف، هر بحثي عليه اين ماموريت را رد ميكردند. آنها به اين ديدگاه آدموني و ديگر مقامات ارشد اطلاعاتي چسبيده بودند كه راكتور را بايد هر چه زودتر پيش از آنكه «داغ» بشود، نابود كرد تا از بلاياي وحشتناك انساني كه در موقع نشت راديويي هستهاي بروز پيدا ميكند، جلوگيري شود. در نشست «عصر جديد»، دكتر اوفك، فيزيكدان و افسر، بهطور مكرر پافشاري ميكرد كه براي اطمينان از تخريب كامل راكتور، بايد به يك هدف دست يافت. «بايد آن قدر مواد منفجره داشت تا استخر داخلي كه در آن ميلههاي اورانيوم غرق ميشود را نابود كرد.»
در 7 ژوئن و در ساعت چهار بعدازظهر، هشت هواپيماي اف–16 از پايگاه اتزيون واقع در صحراي اشغالي سينا به قصد حمله با راكتور اوسيراك، بلند شدند. شش هواپيماي اف-15 آنها را اسكورت ميكردند و شصت هواپيما هم براي پشتيباني از اين عمليات آماده بودند كه برخي از آنها در آسمان ميچرخيدند در حالي كه بقيه روي زمين به حالت آمادهباش درآمده بودند. آنها شامل بويينگهايي بودند كه براي سوختگيري در هوا و براي فرماندهي و كنترل هوايي در نظر گرفته شده بودند. هواپيماهاي هايك براي تهيه اطلاعات و هليكوپترها هم در موقعي كه هواپيمايي سقوط ميكرد و نياز به عمليات نجات بود، حضور داشتند. اف-15ها ميتوانستند از عهده هر هواپيماي ميگ عراقي كه شايد با هواپيماهاي اسراييلي به نبرد برخيزد، بربيايند. درضمن آنها هم سيستمهاي پيشرفته جنگ الكترونيكي را با خود داشتند كه ميتوانستند باتريهاي رادارهاي موشكي ضدهوايي روي زمين را از كار بيندازند.
هواپيماها براي طي مسافت 600 مايل بايد از شمال عربستان سعودي و جنوب اردن بگذرند. خلبانها در ارتفاع خيلي پايين، كمتر از 300 فوت بالاي زمين پرواز ميكردند تا از رادارهاي اردن، عربستان سعودي و عراق پنهان بمانند.
هواپيماها در ساعت 5:30 بعدازظهر و در سمت غروب به هدف رسيدند. هشت اف-16 به ارتفاع 1000 پايي رفتند و يك مانور چرخشي كردند و در زاويه 35 درجه بمبها را رها ساختند. يكي پس از ديگري دو بمب يك تني را بر گنبد بتني راكتور انداختند. قرار بود نيمي از بمبها پس از اصابت به هدف و نيمي ديگر پس از آنكه به اندازه كافي به عمق ساختمان رفتند، منفجر شوند. هفت تا از هشت تا خلبان به هدف زدند و دوازده تا از شانزده تا بمب به گنبد نفوذ كردند. 10 سرباز عراقي و يك تكنيسين فرانسوي هم كشته شدند.
عراقيها در كل غافلگير شدند. حتي يك موشك به هواپيماهاي حملهكننده شليك نشد و فقط در موقع برگشت آتش ضدهواييها كه به هيچ يك هم اصابت نكرد به سمت آنها شليك ميشد. تمام هواپيماها سالم به وطن برگشتند. آنها تا به امروز همراه با چرخشهايي كه در نبرد نشاندهنده سقوط هواپيماست، تصوير راكتور را به خاطر دارند.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه
اعتماد: فصل بيستم كتاب «برخيز و اول بكش» به موضوع هستهاي شدن عراق در دوران صدام ميپردازد. روزنامه اعتماد فقط با قصد نشان دادن خباثت اسراييل، به انتشار اين فصل ميپردازد.