بنفشه سامگيس
950 كيلومتر مرز زميني مشترك با بزرگترين توليدكننده ترياك و هرويين جهان، مسوولان جمهوري اسلامي ايران را وادار ميكند كه هر حركت سياسي و اجتماعي همسايه شرقي را از بابت جزييترين تاثيرات بر كشور زير ذره بين ببرند . اقتصاد زيرزميني افغانستان كه بيش از سه دهه، از تجارت ترياك و مورفين تغذيه شده، عرصه مساعدي براي تجمع گروهكهاي تروريستي و مشاركت در سود تجارت سياه به ازاي تامين امنيت كشتكاران خشخاش و دلالان بينالمللي ترياك و هرويين بوده كه اين همدستي، امنيت همسايه غربي را از نقطه صفر مرزي تا مركز پايتخت به خطر انداخته است . نگراني از بابت قدرتمندي بازوهاي متعدد حمايت از تجارت ترياك در كشور افغانستان و مسيرهاي بينالمللي در حدي رو به افزايش است كه طي 10 سال گذشته، تمام بيانيههاي سالانه محافل بينالمللي كنترل مواد مخدر و مقابله با قاچاق و جرايم سازمان يافته، حول برنامهريزي و سياستگذاريهاي منجر به كاهش كشت خشخاش و توليد ترياك و زمينگير كردن شبكه قاچاق داخلي و بينالمللي مولود بازار رو به رشد مواد مخدر افغانستان، تنظيم ميشود. به گفته برخي فعالان مدني و هيات آكادميك افغانستان، دولت اين كشور جنگزده، در سومين رده فساد اداري جهان؛ پس از سومالي و سوريه قرار گرفته و در حالي كه كمتر از سه ماه تا برگزاري سومين انتخابات رياستجمهوري افغانستان باقي مانده، هيچ يك از 18 نامزد ورود به ارگ رياستجمهوري، تا امروز برنامهاي براي توسعه كشت جايگزين، افزايش مقابله و مبارزه با توليد و قاچاق مواد مخدر، مقابله با فساد اداري و دولتي، كاهش فقر و عمل به وعدههاي بر زمين مانده درباره توسعه اقتصادي و كاهش عوامل مساعد و مشوق در روي آوردن كشاورزان در مناطق جنوب و غرب افغانستان به كشت خشخاش ارايه ندادهاند. در حالي كه كابل، خود را براي استقبال از سومين رييسجمهوري بعد از پايان حكومت طالبان آماده ميكند، ريشههاي خشكسالي كه از ابتداي سال 2018، رشد كرده و حالا به قطورترين حد در جنوب، شمال و غرب افغانستان رسيده هم، ضمانت قابل اطميناني براي ماندگاري كشتكاران كوكنار در جوار مرزهاي شرقي ايران فراهم آورده؛ مناطقي كه از دو دهه قبل، تحت سلطه طالبان و مخالفان دولت افغانستان اداره ميشود. در حالي كه اخبار رسمي 2018، از كاهش قابل توجه توليد ترياك به دليل وسعت مناطق درگير خشكسالي در افغانستان خبر ميدهد، اين خطر بالقوه در كمين همسايه شرقي است كه آينده بدون ترياك، آينده بدون فقر و آينده بدون جنگ، براي مردم افغانستان، به يك آرزوي محال تبديل شده باشد. اگر يكي از اهداف نامگذاري 26 ژوئن به نام روز جهاني مبارزه با مواد مخدر، يكپارچگي قواي جهاني براي شكست شبكه قاچاق و خشكاندن ريشههاي تجارت سياه در افغانستان بوده، محمد عظيمي؛ استاد دانشگاه كابل و سرپرست تيم تحقيقاتي بررسي شرايط كشت جايگزين در استان فراه در گفتوگو با «اعتماد» از بياثر بودن اين هدف در ذهنيت دولتمرداني ميگويد كه در اين سالهاي بدنامي اين كشور آشوب چشيده، جز رسيدن به كرسي قدرت و رياست، دغدغه ديگري نداشتهاند.
نقشه كشت خشخاش در افغانستان نشان ميدهد كه بيشتر مزارع كشت خشخاش و مراكز توليد ترياك و حتي لابراتوارهاي هرويين در شمال و جنوب و غرب افغانستان واقع شده. چه بخشي از اين مناطق، تحت تسلط نيروهاي طالبان است؟
اغلب مزارع كشت خشخاش در اختيار نيروهاي طالبان است. ولايات هلمند و قندهار بيشترين كشت خشخاش و توليد ترياك را دارند و سالهاست كه اين ولايات، تحت سلطه طالبان است. در ولايت فراه هم، ولسوالي (شهرستان) بكواه كه بيشترين مزارع كشت خشخاش را دارد، به طور كامل در اختيار طالبان است. فلسفه حضور طالبان در هر نقطه از افغانستان، كشت خشخاش و توليد و تجارت و قاچاق مواد مخدر است و نيمي از جنگ و بحران امروز در افغانستان، جنگ ترياك است. كل مزارع كشت خشخاش و كارگاههاي توليد ترياك و هرويين و شيشه در مناطق استقرار مخالفان داير است؛ مناطقي كه دولت افغانستان نميتواند در آنها هيچ قدرتنمايي كند.
امكان دارد كه در افغانستان، كشاورزي مشغول به كشت خشخاش باشد ولي آن مزرعه و آن منطقه، تحت سلطه طالبان نباشد؟
اين موارد بسيار كم است و 95 درصد مزارع كشت خشخاش تحت اختيار طالبان است.
در مورد همان 5 درصد مزارع مستقل، كشاورزان چطور ميتوانند خشخاش برداشت شده را به ترياك تبديل كرده و به قاچاقچيان بفروشند؟
آنها فقط خشخاش ميكارند و باندهاي مافيايي، محصول برداشت شده را سرِ زمين و با پرداخت نقد، از كشاورز ميخرند و به مناطق توليد ترياك منتقل ميكنند.
يعني محصول خام را به مافيا ميفروشند؟
محصول خام را ميفروشند و مراحل تبديل و توليد ترياك توسط مافيا انجام ميشود چون مافيا، متشكل از قاچاقچيان بينالمللي و همكار با بعضي دولتهاي منطقه و جهان است.
سازمان ملل متحد طي دهه اخير چند بار در مورد افزايش كشت خشخاش در افغانستان هشدار داده است؛ سالهاي ٢٠١٣، ٢٠١٤ و ٢٠١٦ كه وسعت زمينهاي زير كشت خشخاش در افغانستان از 200 هزار هكتار بيشتر شد و سال 2017 كه 328 هزار هكتار زمين، زير كشت خشخاش رفت، سازمان ملل متحد طي اين هشدارها اعلام كرد كه به دنبال افزايش وسعت زمينهاي زير كشت، بايد در انتظار توليد ترياك بيشتر هم باشيم. تحليل شما از افزايش كشت خشخاش در افغانستان چيست؟
علت اساسي، فقري است كه در مناطق تحت كشت خشخاش دامن مردم را گرفته است. از طرفي، دولت افغانستان هم در اين سالها، علاوه بر آنكه در حل بحران ناامني گرفتار شده، برنامهاي براي توسعه پايدار و فقرزدايي نداشته و فساد اداري دولت هم شهره آفاق است چنانكه امروز افغانستان، بعد از سومالي و سوريه سومين كشور فاسد دنياست. در هيچ دورهاي، فساد در افغانستان تا اين حد حاد نبوده كه حالا، افغانها سالانه 3 ميليارد دلار رشوه پرداخت ميكنند. علاوه بر اين، سازمان ملل متحد هم تاكنون براي عملياتي شدن راهكارهاي محققان و كارشناسان درباره جايگزيني كشت در برخي ولايات از جمله فراه، كوچكترين گامي برنداشته است. اين عوامل در مجموع، باعث شده دهقانهاي بدبخت به كشت خشخاش رو بياورند در حالي كه اگر دولت، برنامههاي توسعه و فقرزدايي را اجرا كند و راههاي مواصلاتي و سردخانه نگهداري محصولات كشاورزي ايجاد شود و اشتغالزايي هم رونق بگيرد، اطمينان دارم كه 90 درصد كشاورزان از كشت خشخاش دست ميكشند؛ البته شايد توجيه ملل متحد اين است كه به دليل ناامني در افغانستان، نميتواند برنامهاي براي كشت جايگزين اجرا كند اما دولت ما هم هيچ برنامهاي براي محو كشت خشخاش ندارد. از طرفي، برخي عناصر دولتي هم با باندهاي مواد مخدر همكار هستند. امروز در افغانستان، باندهاي مافيايي قومي، گمرك و مواد مخدر، بسيار فعال و قدرتمند هستند و حاصل كار و همدستي اين سه گروه مافيايي عامل اصلي توسعه مزارع كشت خشخاش در افغانستان است. امروز يك چهارم درآمد گمركات افغانستان به خزانه دولت واريز ميشود و سه چهارم آن به جيب باندهاي مافيايي قدرتمند ميرود.
سالها قبل قرار بود زعفران به عنوان كشت جايگزين انتخاب شود. امروز كشت زعفران در چه مرحلهاي است و آيا درآمد اين محصول ميتواند جايگزين سود حاصل از تجارت ترياك باشد؟
در استان هرات، كشت زعفران بسيار پيش رفته و زعفران افغانستان در بازارهاي اروپا رتبه اول را دارد. توسعه كشت در استانهاي فراه و نيمروز هم در مراحل ابتدايي است اما زمين اين استانها هم شرايط بسيار مساعدي براي كشت زعفران دارد. اگر دولت به كشاورزان كمك كند و زيرساختهاي كشت جايگزين فراهم شود، 99 درصد كشاورزان راضي به كشت خشخاش نخواهند بود ولي شرط توقف كشت خشخاش، حمايت دولت، ايجاد سردخانه، تامين برق، ايجاد و ترميم راههاي مواصلاتي و خريد تضميني محصولات كشاورزي توسط دولت است. زيان اصلي براي كشاورزان ما اين است كه همزمان با برداشت محصول، به دليل نبود سردخانه براي نگهداري محصول و به دليل واردات محصولات مشابه از كشورهاي همسايه، مجبور ميشوند محصول خود را به قيمت مال مرده بفروشند. در حالي كه اگر دولت براي جلوگيري از واردات توليد مشابه خارجي، تدابير خاص اتخاذ كند، كشاورزان ما هم به تدريج تشويق ميشوند كه به كشت محصولات حلال و مجاز روي بياورند و از كشت خشخاش كه از نظر دين اسلام حرام قطعي است و براي منافع ملي افغانستان هم بسيار مضر است، دست بردارند. هيچ ملتي در هيچ كشوري به اندازه افغانها از كشت خشخاش متضرر نشده است. از نظر سياسي، وجود مزارع كشت خشخاش و مواد افيوني خانمان برانداز، باعث شده كه اعتبار افغانستان در دنيا پايمال شود. از نظر اجتماعي، وقتي ملل متحد و ساير رسانهها اعلام ميكنند كه افغانستان سالانه 70 درصد مواد مخدر دنيا را توليد ميكند، مخاطبان نسبت به مردمان اين كشور احساس منفي پيدا ميكنند و اعتبار ملت افغانستان، بهشدت از ناحيه توليد ترياك خدشهدار ميشود. از نظر امنيتي هم، بيش از 50 درصد هزينههاي جنگ و ناامني و ترور و انتحار در افغانستان، از مزارع كشت خشخاش و توليد و قاچاق و ترانزيت مواد مخدر تامين ميشود. اگر ميخواهيم صلح به افغانستان برگردد، بدانيم كه 50 درصد جنگ در افغانستان، جنگ ترياك است و براي به دست آوردن ثبات و آرامش، ناگزيريم كشت بديل را جايگزين كنيم تا حداقل، 50 درصد صلح، خودبهخود محقق شود. 30 سال قبل، حتي يك معتاد در افغانستان نداشتيم، حالا 11 درصد جمعيت كشور؛ 3 ميليون نفر از جمعيتمان معتاد هستند. ملت افغانستان، قرباني سه پديده شوم است؛ تروريسم، مواد مخدر و فساد دولتي كه هر سه، وارداتي است و متعلق به فرهنگ افغانها نيست. تروريسم توسط عربهاي خاورميانه وارد افغانستان و پاكستان شد. در تاريخ و فرهنگ افغانستان، ترور هميشه ناجوانمردانهترين كار به شمار ميآمده، مواد مخدر هم پروژه سازمانيافته آيساي پاكستان و متحدان امريكايي آن دولت است كه به افغانستان رسيد و ما را غرق در مشكلات كرد. (مثلث حاكميت در پاكستان متشكل از ارتش، آيساي و دولت است كه قدرت و اختيارات بين اين سه مرجع تقسيم شده. آيساي، دستگاه تحت قدرت دولت امريكا و اروپاست و ارتش پاكستان هم از امريكا فرمانبري دارد) ما قرباني اين پديدههاي وارداتي هستيم و دولت افغانستان اگر ميخواهد از منافع ملي افغانستان دفاع كند، بايد همزمان با تلاش براي برقراري امنيت، با كشت و توليد و قاچاق و ترانزيت مواد مخدر هم مبارزه كند.
وضعيت منابع آبي در افغانستان تا چه حد ميتواند بر كاهش كشت خشخاش تاثيرگذار باشد؟
خشخاش هم مثل زعفران، آب كم ميخواهد و حتي در زمان برداشت هم آبياري نميشود. محصول قانعي است و ميتواند خودش را با خشكسالي وفق دهد. افغانستان هم از نظر منابع آبي بسيار غني است. ما حدود 75 تا 80 ميليارد متر مكعب منابع آبي داريم اما دولتمردان ما بيتدبير بودند و براي استفاده از اين منابع، هيچ تدبير خاصي اتخاذ نكردند و به همين سبب، 75 درصد منابع آبي ما توسط همسايگان مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد و سهم ملت افغانستان از اين ذخاير آبي، فقط 25 درصد است. به عنوان مثال، منشا آمودريا، افغانستان است اما سهم ما از اين رودخانه فقط يك درصد است و 99 درصد سهم، توسط همسايه شمالي ما استفاده ميشود. وضعيت منابع آبي شرق و جنوب شرق كشور هم همينطور است و سهم ما فقط 25 درصد است در حالي كه پاكستان، 75 درصد اين منابع را برداشت ميكند. به دليل همين مساله، فقط 30 درصد برق مورد نياز كشور از منابع آبيمان تامين ميشود و 70 درصد، وارداتي است در حالي كه ما با منابع آبي موجود، ميتوانيم 14 هزار مگاوات برق توليد كنيم و از اين حجم، 4 هزار مگاوات براي كل افغانستان كافي است و ميتوانيم 10 هزار مگاوات را صادر كنيم. تدبير صحيح درباره منابع آبي، حتي براي كشاورزيمان هم فايده دارد. در حال حاضر فقط يك ششم زمينهاي افغانستان زير كشت محصولات مجاز است و سالانه 3 ميليون تن گندم وارد ميكنيم در حالي كه با مهار و مديريت منابع آبي، ميتوانيم به 5 كشور ديگر، غله بدهيم. مطمئن باشيد كه مهار منابع آبي و رونق كشاورزي، به تنهايي باعث خواهد شد مردم بدبختي كه حالا به كوهها پناه بردهاند و همساز با مخالفان، عليه دولت ميجنگند، به كشت مجاز رو بياورند. اين مردم فقط ميخواستند زمينهايشان آب داشته باشد. اينها از اوج بدبختي به مخالفان پناه بردند و اگر از تامين آب و سردخانه و جاده مطمئن شوند، بدون ترديد به شما ميگويم كه 90 درصد از تعداد مخالفان كاسته ميشود چون كشاورزان به فضاي امن و صلح ميپيوندند. افغانستان حتي منابع غني معدني هم دارد و در بعضي گزارشها، حجم معادن اورانيوم و ليتيوم ما با ارزش نفت عربستان سعودي برابري ميكند اما ميزان بهرهبرداري از اين معادن در حد صفر است چون انتصاب دولتمردان ما بر اساس فساد است و نه براساس شايستهسالاري. اين مديران هم، منافع ملي و نيازها و ضرورتهاي كشور را به خوبي درك نكردهاند چه برسد به اينكه تدابيري براي رونق منافع ملي اتخاذ كنند در حالي كه با شايستهسالاري واقعي و استفاده صحيح از منابع و سرمايههاي افغانستان، 75 درصد بحران اين كشور و از جمله قاچاق مواد مخدر مهار و مديريت ميشود.
طي سالهاي گذشته كه كشت خشخاش در افغانستان رو به افزايش بوده، توليد كدام محصولات باغي به صفر رسيده؟
كشت هيچ محصول كشاورزي به صفر نرسيده منتها كشت خشخاش در مقايسه با ساير محصولات كشاورزي، سودآورتر است و آب كمتر هم ميخواهد. دولتمردان ما هم توجهي به كشت جايگزين نداشتند و قدرتهاي بينالمللي، قاچاقچيان را مورد حمايت قرار دادند و حالا سود خالص كشت خشخاش و توليد و قاچاق ترياك براي مافياي داخلي، سالانه 299 ميليارد دلار است. بنا بر اعلام ملل متحد، سود سالانه تجارت مواد مخدر در جهان، 400 تا 600 ميليارد دلار است. حتي اگر فرض را بر كف اين رقم بگذاريم و سود سالانه تجارت جهاني را 400 ميليارد دلار در نظر بگيريم، بنا بر اعلام اداره مبارزه با مواد مخدر ملل متحد، افغانستان 70 درصد مواد مخدر دنيا را توليد ميكند و بنابراين، مافياي داخلي افغانستان، 70 درصد سود جهاني را هم دريافت ميكند كه رقمي حدود 300 ميليارد دلار است. تاكيد ميكنم كه اين سود، سهم مافياست در حالي كه كل كشاورزان خشخاش كار ما، سال 2009، فقط 621 ميليون دلار و سال 2014، فقط 853 ميليون دلار از مجموع درآمد سالانه كشت خشخاش درآمد داشتند. ملت افغانستان، قرباني سود 299 ميليارد دلاري ميشود و هر روز، 81 افغان به خاك و خون كشيده ميشوند تا باندهاي مافيايي افغانستان، به 299 ميليارد دلار سود خالص كشت خشخاش و قاچاق و ترانزيت مواد مخدر برسند. تا زماني كه پاي اين رقم در ميان است، افغانستان روي آرامش نخواهد ديد. ملت افغانستان، زماني به صلح دست پيدا ميكند كه مزارع خشخاش به صفر برسد و كشت بديل اعمال شود تا هم كشاورزان بدبخت ما از يوغ كشت خشخاش نجات پيدا كنند و هم منافع ملي ما رونق بگيرد.
از دو سال قبل، دستگاههاي مقابله با قاچاق مواد مخدر اين هشدار را مطرح ميكنند كه در شناسايي و دستگيري گروههاي حمل محمولههاي بزرگ ترياك و هرويين، مهمات سلاحهاي سنگين مثل گلوله خمپاره يا آرپيجي هم كشف ميشود و نتيجه اين كشفيات، اين است كه مافياي مواد مخدر افغانستان، با شبكههاي تروريستي همدست شده كه به ازاي تامين امنيت قاچاق و ترانزيت و حتي توزيع، مخارج گروههاي تروريستي را تقبل كند. آيا در افغانستان شواهدي از اين همدستي موجود است؟
وقتي از سود 299 ميليارد دلاري باندهاي مافياي افغانستان صحبت ميكنيم، اين سود حتما به ازاي امنيت فراوان به دست ميآيد و طبيعي است كه امنيت توليد، ترانزيت و توزيع مواد مخدر، بايد با مجهزترين و پيشرفتهترين اسلحهها تامين شود. من فكر ميكنم كه نه فقط در افغانستان، در كشور شما و حتي در كشورهاي اروپايي هم، باندهاي قاچاق مواد مخدر بايد مجهز به سلاحهاي پيشرفته باشند تا امنيت توزيع فراهم شود. سود سرشار قاچاق مواد مخدر باعث شده كه حتي در بعضي كشورها، نيروهاي دولتي و امنيتي هم با باندهاي قاچاق همكاري كنند. اما در افغانستان، گروههاي تروريستي، صد درصد از توليد مواد مخدر سود ميبرند و 50 درصد مخارجشان از قاچاق مواد مخدر تامين ميشود. سالهاست كه در بعضي مناطق افغانستان كه مزارع خشخاش وجود دارد، از هر چاه آب پاي مزرعه، دو كيلو عشر و زكات گرفته ميشود و اين عشر و زكات به جيب مخالفان دولت فعلي افغانستان ميرود. اين در حالي است كه 5 مذهب اسلامي، به اتفاق آرا اعلام كردند كه كشت، ترانزيت، قاچاق و هر نوع معامله براي مواد مخدر حرام قطعي است و اگر كسي در اين اعمال وارد شود، كافر است.
كشاورزان افغانستان، سال 2017، در 320 هزار هكتار زمين خشخاش كاشتند. اين وسعت قابل پنهان كردن نيست. فكر نميكنيد دولت افغانستان، نيروي مقابله و نيروي امنيتي و نيروي نظامي كه به هر حال، طي معاهدات بينالمللي متعهد به مبارزه با توليد و قاچاق مواد مخدر است، يا از مافياي بينالمللي ميترسد و جرات مقابله با كشت خشخاش را ندارد، يا توان انهدام مزارع را ندارد، يا قدرت اجرايي مافيا از اختيارات دولت افغانستان بيشتر است؟
دولت در شعار ميگويد كه قاطعانه با تجارت مواد مخدر مبارزه ميكند اما در عمل متاسفانه هيچ توفيقي نداشته. حتي در دوره طالبان كه اوج آزادي كشت خشخاش بود و عشر و زكات هم بابت برداشت محصول ميگرفتند، فقط 34 هزار هكتار زمين خشخاشكاري داشتيم و توليد سالانه 3800 تن بود. دولت افغانستان، 18 سال قبل وزارت مبارزه با مواد مخدر ايجاد كرده و براي برنامههايش بودجه ميدهد و امريكا هم مدعي است كه براي مبارزه با قاچاق مواد مخدر در افغانستان، 7 ميليارد دلار خرج كرده است. نتيجه اين اقدامات بايد اين باشد كه سطح زيركشت خشخاش و توليد ترياك، حداقل به نصف كاهش پيدا كند ولي روز بهروز شاهد افزايش سطح زير كشت خشخاش و توليد مواد مخدر هستيم. پس ارادهاي براي مبارزه وجود ندارد كه موفقيتي هم نميبينيم. دولت افغانستان، جامعه جهاني و ملل متحد، ارادهاي براي مبارزه واقعي با تجارت مواد مخدر ندارند و در اين شرايط، بزرگترين قرباني، ملت بدبخت افغانستان است.
سود 299 ميليارد دلاري باندهاي مافياي افغانستان، حتما به ازاي امنيت فراوان به دست ميآيد
ملت افغانستان، قرباني سه پديده شوم است؛ تروريسم، مواد مخدر و فساد دولتي كه هر سه، وارداتي است
سالهاست كه در بعضي مناطق افغانستان كه مزارع خشخاش وجود دارد، از هر چاه آب پاي مزرعه، دو كيلو عشر و زكات گرفته ميشود و اين عشر و زكات به جيب مخالفان دولت فعلي افغانستان ميرود