زنگنه وزير نفت اين روزها به اتهاماتي از سوي مخالفان متصف است كه خود پرچمدار بزرگ مقابله با آن در كشور شناخته ميشود.
مخالفان زنگنه، تخريب و فشار او را بر حوزهاي متمركز كردهاند كه از ابتداي روي كارآمدن مجدد او در وزارت نفت، خط قرمز او بوده است. اين گروه با رويكرد خود تلاش دارند تمام دستاوردها و اقدامات بيبديل در حوزه مبارزه با فساد در صنعت نفت را با همان علامت رمز يعني بزرگنمايي موارد قليل و اندك فساد در صنعت نفت، كوچك كرده و به انحراف كشند.
اين جريان بهطور قطع با برنامه و با هدف در اين مسير گام گذاشتهاند. قصد آنها از تحركات سياسي كه عمدتا متوجه زنگنه و صنعت نفت است، در گام نخست مظلومنمايي و تطهير خود در دوره گذشته تحريمهاست.
در اين شرايط ائتلافي ميان دو جريان كه از سياستها و اقدامات زنگنه در طول 6 سال اخير صدمه ديدهاند شكل گرفت. جريان نخست همان گروه هستند كه عملا به حاشيه رفته.
برخي شركتها و نهادهاي رسمي و غيررسمي، جريان دوم اين ائتلاف را شكل دادهاند. اين جريان نيز در سالهاي اخير تحت تاثير مديريت زنگنه در صنعت نفت، فرصتهاي اقتصادي خود را از دست دادهاند.
جريان مذكور در گذشته با رانت و اعمال نفوذ اقتصادي در بدنه دولت و بهطور خاص وزارت نفت، طرحهاي پرسود و كلاني را در بخشهاي بالادستي و پايين دستي صنعت نفت بدون داشتن شرايط و استانداردهاي لازم در اختيار گرفتند كه نتيجه آن طولاني شدن اجراي طرحها، هزينه كرد چند برابري طرحها و پايين بودن كيفيت اجراي طرحها به دليل ضعف مالي، فني و مديريتي بوده است. حضور زنگنه در وزارت نفت راه حضور آسان و راحت اين گروه در طرحهاي صنعت را بست.
همين مساله باعث رنجش و در ادامه اعمال فشار بر زنگنه شد.
نكته قابل توجه اينكه جريان مذكور از نفوذ برخي در نهادهاي مختلف كشور و مهمتر از آن تيم رسانهاي قدرتمند برخوردار است. شرايط كنوني، بهترين فرصت براي دو جريان مذكور جهت ائتلاف شده است.
هر دو جريان كه زخم خورده زنگنه هستند در ائتلافي ناگفته و نانوشته و با ادغام ظرفيتهاي غيررسمي (جريان نخست) و ظرفيتهاي رسمي (جريان دوم)، در ماههاي اخير بهشدت عليه زنگنه و وزارت نفت متحد شدهاند.
جريان نخست از ظرفيتها و توان اقتصادي خود در اين راه هزينه ميكند و جريان دوم نيز علاوه بر هزينه كرد اقتصادي، از توان و ظرفيت سياسي و رسانهاي خود بهره ميگيرد.
در اين راه نبايد از ظرفيتهاي سياسي جريان نخست كه بسيار مخفي و مكتوم اما قدرتمند است غافل شد.
ائتلاف سياسي و اقتصادي دو جريان مذكور عليه زنگنه البته همچنان ناقص و ضعيف است. اين ائتلاف زماني موثر، كارآمد و كامل ميشود كه برخي افراد و جريانهاي سياسي در اين بازي فعال
شوند.
شناسايي اين جريان سياسي كه در برخي نهادهاي رسمي تاثيرگذار مانند مجلس و حتي دولت و ديگر نهادهاي رسمي نفوذ دارند و يد طولايي در مخالفت با دولتهاي يازدهم و دوازدهم دارند، چندان سخت نيست.
تعداد فعال آنها در فضاي سياسي و رسانهاي از انگشتان دو دست نيز فراتر
نميرود.
اما در كنار اين افراد، برخي ديگر از نمايندگان مجلس كه تاكنون ساكت بوده و يا حتي در جبهه موافق زنگنه و دولت هم قرار داشتند، به جرگه مخالفين دولت و شخص زنگنه كه اين روزها در سيبل مخالفت با دولت قرار گرفته، پيوستهاند.
شايد تنها دليل فعاليت دسته اول و فعال شدن دسته دوم عليه وزارت نفت و شخص زنگنه، نزديكي به انتخابات دوره يازدهم مجلس باشد.اينجاست كه زمينه براي ايجاد ائتلاف با جريان عمدتا اقتصادي اول فراهم ميشود.
جريان نخست از نفوذ سياسي و اقتصادي خود استفاده ميكند و جريان دوم از ظرفيتها و فرصتها براي بيان صريح و بدون واهمه اتهامات عمدتا غيرواقعي عليه وزارت نفت و زنگنه استفاده ميكند.
طبيعتا در فعاليت اين ائتلاف برخي رسانههاي به عنوان ابزار استفاده جريان اول از جريان دوم بهشدت فعال ميگردد.
رمز مشترك اين ائتلاف چنان كه در ستون اول اين نوشته آمد، هم «اتهام فساد به زنگنه» در مجموعه مديريتي تحت امر اوست. يعني كشتن زنگنه با شمشيري كه سالها خود او از آن براي جنگ با مفسدين
استفاده ميكرد.
واقعيت اين است كه ممكن است زنگنه و امثال زنگنه در نهايت قرباني ائئلافهايي از اين دست شوند اما بار ديگر دروازه كاسبي و سودجويي در اقتصاد كشور و صنعت نفت كه اينروزها در خط مقدم جنگ اقتصادي قرار دارد باز خواهد شد و زمينه سقوط اين دو حوزه را فراهم خواهد
كرد.
پس نظاره كردن اين بازي عليه زنگنه و صنعت نفت و بيتفاوتي در قبال آن از سوي برخي نهادها، ثمري به حال كشور و مردم نخواهد داشت.