اگر ديده باشيد در صفحه هنرهاي تجسمي هر هفته سعي ميكنيم به مهمترين اتفاقات هنري روز واكنش مناسب نشان بدهيم و آنها را انعكاس دهيم. چند روز پيش دومين دوره رويداد تيرآرت به پايان رسيد و ديديم نميشود از كنار آن بياعتنا بگذريم. به هر حال سياست ما اين است كه طرف آرتيستها و هنرمندان بايستيم و تلاش كنيم به نحوي صداي آنها را به گوش مخاطبان و مردم برسانيم. در عين حال ميدانيم رويدادهايي مانند تيرآرت و حراج تهران ممكن است، ايرادهاي ساختاري داشته باشند كه لازم باشد در گذر زمان اين ايرادها رفع شوند. با اين همه تعداد زيادي از هنرمندان معتقدند اين رويدادها ميتوانند به نفع هنرمندان به خصوص هنرمندان جوان شهرستاني كه تريبونهاي زيادي ندارند، تمام شوند. از اين نظر سراغ مريم مجد مدير رويداد و بهرنگ صمدزادگان به عنوان هنرمندي كه در اين دوره در تيرآرت با اثر خود حضور داشت، رفتيم و با آنها درباره تيرآرت امسال حرف زديم و ابعاد اين اتفاق هنري- اقتصادي را بررسي كرديم.همينجا هم اعلام آمادگي ميكنيم كه اگر از هنرمندان كسي نقدي به اين رويداد و رويدادهاي مشابه دارد، ما آماده انعكاس و بررسي آن هستيم.
بهطور كلي، در حال حاضر جريانهايي مانند آرتفر تير، حراج تهران يا حراجهاي مشابهي كه در سالهاي اخير در ايران برگزار شده، چه سهمي از بازار اقتصاد هنر كشور را به دست گرفتهاند؟
صمدزادگان: من معمولا در هر رويدادي به واسطه جايي، يا گالرياي كه با آن كار ميكنم وارد مناسبات اقتصادي ميشوم و اطلاعات آماري ندارم، اما آنچه مشاهدات من نشان ميدهد اين است كه به هر حال از زماني كه براي نخستين بار گالريهايي در تهران تاسيس شدند كه به اقتصاد هنر ايران چرخش دادند مثل گالري اثر و همينطور گالري راه ابريشم كه فكر ميكنم اولين گالريهايي بودند كه به فروش جريانهاي جديدتر هنري پرداختند و اين مساله را از يك باور محال براي ما كه آن موقع هنرمندان جواني بوديم خارج كردند. همين، تاثيري بر تكاپوي هنري ما داشت، تكاپوي ما براي توليد بيشتر، براي حركت به سمت جلو و براي ايجاد تجربهها و دامنههاي فكري جديدتر. هركدام از اين جريانهاي اقتصادي كه به راه ميافتند، مزايا و طبيعتا معايبي دارند، به خصوص در يك جامعه هنري مثل جامعه هنري ايران كه هنوز از فقر نظري و تحليل رنج ميبرد طبيعتا خيلي سريع اين سازوكارهاي اقتصادي ميتوانند بهطور مستقيم يا غيرمستقيم مسبب ايجاد الگوهاي رفتار هنري، كاري و به وجود آمدن كليشههاي بازارپسند شوند. از نظر من به هر صورت حراج تهران هم در عين اينكه تكاپويي به وجود آورده و توانسته با جذب سرمايه براي هنر ايران تعداد خريدار بيشتري به وجود بياورد و افراد صاحبسرمايه بيشتري را تشويق به سرمايهگذاري در خريد آثار هنري كند، معايب خودش را هم دارد و ممكن است بهطور مستقيم يا غيرمستقيم براي هنر ايران الگوسازي كردهباشد. در مورد تيرآرت كه از نظر من حسابش كاملا از حراجيها جداست يك رقابت خيلي واقعيتر شكل ميگيرد. البته بهطور كلي از نظر من حساب حراجيها از بازارهاي هنري جداست. اين در كنار هم گذاشتن تجارت هنرمندان در تيرآرت ميتواند مثبت باشد و منجر به تشويق بيشتر براي كار كردن و در نتيجه رقابت شود. فكر ميكنم اگر ذهنيتهاي منفي و اذهاني كه هميشه نيمه تاريك هر چيزي را ميبينند، به نااميد كردن جريانهاي جوانتر هنر ايران نپردازند، تيرآرت ميتواند اتفاق بسيار مهمي براي سرعت بخشيدن به ارتقاي كيفي، تجربي و علمي نسلهاي جديد هنر ايران باشد.
مجد: همانطور كه آقاي صمدزادگان هم اشاره كردند، بازارهاي هنري و حراجيها دو ساز و كار كاملا متفاوت هستند و نميشود گفت كه اينها و آنها چه تاثير بهخصوصي در اقتصاد هنر داشتهاند زيرا كاركردشان هم مشابه نيست. در آرتفر فرصتي براي گالريهاي شركتكننده پيش ميآيد كه كنار هم آثار هنري خود را به نمايش بگذارند و مخاطب اين فرصت را داشته باشد كه هم كارهاي متفاوتي را ببيند و هم رقابت بين گالريها را از نزديك شاهد باشد. اين رقابت به عنوان يك نكته منفي مطرح نميشود، بلكه نقطه مثبتي است كه منجر به رشد ميشود. تاثير اين اتفاق در اقتصاد هنر به اين شكل است كه به خريدارها حق انتخاب داده ميشود و فضايي را ايجاد ميكند كه اگر مثلا يك مجموعهدار بيشتر از يك گالري خريد ميكند، در اين رويداد از گالريهاي ديگر هم خريد كند و فروش آثار هنري از لحاظ كميتي بالا ميرود و صدالبته سعي ما اين است كه سطح كيفيت را هم به استانداردهاي بينالمللي نزديك نگه داريم؛ براي همين پروسهاي توسط هيات انتخاب طي ميشود، پروپوزال دريافت ميكنيم و...
درباره تفاوتهاي بين بازارهاي هنر و حراجيها بيشتر توضيح ميدهيد؟
صمدزادگان: هردوي اينها بر اساس دو شكل سنتي ارايه كالا و تجارت كلان استوار هستند. حراجيها از قديم وجود داشتهاند به اين شكل كه كالايي در آنها عرضه ميشد و جمعيتي روي آن قيمت ميگذارند، با اين همه در نهايت اين پروسه يك به يك است، يعني حراجي در مقابل يك نفر كه توانايي مالي بيشتري داشته روبهرو است. چندان بر پايه داد و ستد و تعامل صنفي نيست، اما برعكس آن در بازارهاي هنر بر پايه سيستم سنتي نوع دوم جلو ميروند؛ بازاري كه مربوط به اصناف است كه امسال به نظر من تيرآرت بسيار از اين نظر شاخص بود. بازارها با داد و ستد بين صاحبان و ارايهدهندگان آن صنف كنار هم قرار ميگيرند و با هم در تجربه، تقاضا و مشتري تعامل دارند. امسال تيرآرت يك نمونه خوب و تماشايي از اين اتفاق بود، براي اولينبار ما هم صاحب بازاري شدهايم كه در اين بازار به معاشرت، دادوستد كالا و پول و تجربه ميپردازيم. اين اتفاقي است كه طبيعتا در حراجيها نميافتد و دادوستد بين صنوف شكل نميگيرد.
در مقايسه با استانداردهاي جهاني، در مديريت و برنامهريزي براي رويدادهاي بازار هنر در ايران چه كارهايي بايد انجام دهيم؟ ضعفهاي امروزي در برگزاري رويدادها چيست؟
مجد: بهنظر من بايد براي ورود به اين بازارها سختگيريهاي شديدتري از لحاظ كيفي اعمال شود، همانطور كه ما در اين دوره تيرآرت و دوره پيشين هفتههنر، هيات داوري داشتيم، داوري صورت بگيرد، پروپوزالها با نظر كارشناسانه بررسي شوند و هر گالري نتواند وارد فضا شود. منظورم از هر گالري، گالريهايي هستند كه در طول سال برنامه منظم دارند، از استانداردهاي كاري برخوردار هستند و در طول اين سالها دوام آوردهاند. البته كه ما در اين نسخه از تيرآرت، سه گالري خيلي جوان هم داشتيم، يكي از شيراز، يكي از اصفهان و يكي از تهران، اما پروپوزالهايي كه ارايه كردند مورد بررسي قرار گرفت و پذيرفته شد. يك اتفاق ديگري كه در آرتفرهاي دنيا ميافتد و ما در اينجا كمتر ميتوانيم به آن بپردازيم، حاشيه آرتفرها است كه بسياري در خريد و فروشها اتفاقا در همان حاشيهها اتفاق ميافتد. مهمانيهاي جانبي كه مجموعهداران به مناسبت رويداد ترتيب ميدهند يا موقعيتهاي معاشرتي كه خود آرتفر برگزار ميكند. در اين نشست و برخاستها ارتباطهايي ميان گالريدارها و مجموعهداران جديد ايجاد ميشود و گاهي بين هنرمندان و گالريدارها آشناييهاي جديد صورت ميگيرد و خب مثل هر رويداد ديگري كه در سالهاي اوليه براي مردم ناآشناست و جنس آن را نميشناسند، هرچه دوام بيشتري پيدا كنيم بيشتر براي مخاطبين جا ميافتد كه آمدهاند چه رويدادي را ببينند و بايد چه انتظاراتي داشتهباشند. در ضمن از يكي ديگر از برنامههاي جنبي آرتفر كه به نظر من بسيار مهم است بخش نشيتها است كه فكر ميكنم ميتوانيم خيلي قويتر در اين زمينه عمل كنيم.
صمدزادگان: نظر من با خانم مجد در اين زمينه همسو است، با ذكر اين نكته كه نگاه من به اين مساله خيلي نگاه مديريتي نيست و بيشتر از نگاه يك هنرمند، توليدكننده يا عرضهكننده است. در تيرآرت خيلي سريع به اين نتيجه رسيدند كه بايد براي ورود پروپوزال دريافت كنند؛ نكتهاي كه بازارهاي هنري اطراف ما بعد از چندين دوره به آن رسيدند. من هم بهشدت معتقدم كه سختگيري در مراحل اوليه بسيار مهم است و تاثير زياد و مستقيمي در ايجاد رقابت و توليد بيشتر آثار دارد. به هر حال يكي از وجوه برتر رويدادهايي مثل تيرآرت از نظر من- كه ممكن است در ديد خيلي از همكاران پنهان باشد- اين است كه ميتواند از اهداف سالانه هنرمندان باشد كه چه در آن حضور داشتهباشند چه نداشته باشند متوجه اين هستند كه رويدادي در كشور اتفاق ميافتد كه اساس آن بر پايه داد و ستد، رقابت و انتخاب است و چيزي كه در نهايت بهنظر من از همهچيز مهمتر است اين است كه بتوانيم به مرور در عرصه هنري ايران، به كيفيتي همتراز كيفيت هنر ارايه شده در هنر جهان برسيم. اين به اين معنا كه تبديل به هنرمند بينالمللي بشويم نيست، بلكه به اين معني است كه همپاي هنر تاريخ و زمانه خودمان، كيفيت را ارتقا بدهيم. درباره ضعفها هم بايد اينبار از ديد يك هنرمند- پژوهشگر بگويم كه شايد مهمترين ضعف اين است كه خيلي دير به اين اتفاقها دست پيدا كردهايم. اگر سه دهه پيش اين اتفاق ميافتاد، تا به امروز خيلي از مسائل در حاشيه رخدادهاي اينچنيني و در بطن جامعه هنري حل شدهبود. طبعا سالها طول خواهد كشيد تا اعتماد مخاطبين و توليدكنندگان بهطور كامل به چنين رويدادي جلب شود و براي حضور در آن رقابت و تلاش كنند، آن زمان است كه مشاركت بيشتري رخ خواهد داد. بنابراين در حال حاضر جمعيت عظيمي از جامعه هنري ما چه جوانان و چه سابقهدارترها با اين سازوكارها بيگانه هستند و نسبت به آنها با ديد منفي نگاه ميكنند.
سياستها و اهداف اين دوره از تيرآرت معطوف به كدام موارد بودند؟
مجد: چند هدف مختلف وجود دارد؛ يكي اينكه بتوانيم به رشد اقتصاد هنر كمك كنيم، يكي ديگر اينكه بتوانيم تعداد گالريهاي بيشتري را در كنار هم و زير يك سقف گرد هم بياوريم تا بتوانند به عرضه آثار هنري خود بپردازند. نكته خيلي خيلي مهم اين است كه بتوانيم هنر معاصر خودمان را به مخاطبان نشان بدهيم. هم به جامعه خودمان كه درصد زيادي از آن با هنر معاصر خود بيگانه هستند و البته به دنياي خارج از ايران. شايد قبلتر گالريهاي بيشتري ميتوانستند در آرتفرهاي خارجي شركت و نمونههايي از هنر ايران را عرضه كنند ولي حالا به دلايل اقتصادي و كمشدت ارزش پول ايراني، اين اتفاق شدني نيست. پس ما بايد اين رويداد را تبديل به اتفاقي كنيم كه افراد بيايند و هنر ايران را در آن ببينند. همچنين به جاي اينكه براي برقراري ارتباط با هنر ايران به دبي بروند، به ايران بيايند. شما احتمالا ميدانيد، در سالهاي اوليه فعاليت گالريهايي كه در دبي شروع به كار كردند خوراك اصلي آنها آثار ايراني بود. اما برنامه اصلي ما اين است كه بتوانيم در آينده تهران را تبديل به مركزي كنيم براي نشاندادن هنر مدرن و معاصر ايران و از موزهها، مجموعهدارها و كيوريتورها و افراد علاقهمند خارجي دعوت كنيم تا بيايند و جريان را از نزديك ببينند. يكي ديگر از اهداف برگزاري تيرآرت، زيرساختي براي برگزاري رويدادهاي بزرگتر مثل بيينالها است. در واقع وقتي ما در سال گذشته نسخه اول تيرآرت را برگزار كرديم اين زيرساخت وجود نداشت و ما از صفر شروع كرديم.
آقاي صمدزادگان! در ادامه صحبتهايتان، سوال من اين است كه بهنظر شما به عنوان يك هنرمند، حضور در اينگونه رويدادها بهطور مشخص چه مزيتهايي براي هنرمند بهطور جداگانه و چه مزيتهايي براي گالريدارها خواهد داشت؟
صمدزادگان: ببينيد از تركيب پاسخهاي قبلي من و اهدافي كه خانم مجد برشمردند ميتوانيم اين مزيتها را استنتاج كنيم. اگر اميدوار باشيم كه تيرآرت در ادامه بتواند به سطح بالاي كيفي نايل شود، مجموع اينها همان فايدههايي است كه افراد خواهند برد. زماني كه من دانشجو بودم فضاهاي بسيار كمي براي عرضه اثر هنري و رقابت وجود داشت، در چنين فضاهايي پيشرفت هم صورت نخواهد گرفت. در سالهاي اخير فرصتهاي زيادي به وجود آمدهاند كه تيرآرت يكي از آنهاست و خب در اين شرايط هنرمند براي خود يك برنامهريزي و هدفگذاري انجام ميدهد. در زمان دانشجويي ما تعداد بسيار اندكي گالري وجود داشت كه آنها هم به فراخور زماني كه دربارهاش صحبت ميكنيم خيلي تواني در اقتصادي كردن هنر معاصر نداشتند و فروششان متعلق به نسلهاي قبلي بود. يك دوسالانه دولتي هم بود كه معذوريتها و مسائل خودش را داشت و از آنجا كه تنها محل ارايه آثار نقاشان بود و هر دوسال يكبار هم اتفاق ميافتاد، تعدادي كه به سمت آن هجوم ميبردند زياد بود و خيلي فرصتي هم به جوانترها نميرسيد. در آن زمان براي ما چندان افق روشني وجود نداشت كه در آينده به عنوان يك هنرمند چه خواهيم كرد. اصلا فعاليت اقتصادي در حوزه هنر خواهيم داشت يا اينكه بايد به سراغ مشاغل ديگر برويم و در كنار آنها كار هنري انجام دهيم. خب امروز چنين رويدادهايي هنرمند را ترغيب ميكند تا برنامه معيني براي حضور در فضاهاي هنري و تاثيرگذاري داشته باشد، از فيلتر كيفيت و انتخابشدن بگذرد و در رويدادهاي مهم حضور داشتهباشد. طبيعي است كه در رويدادهاي هنري پانزدهسال اخير، براي اينكه تضميني براي فروش وجود داشته باشد، كليشهها نقش مهمي ايفا كردهاند و جاي زيادي را به خودشان اختصاص دادهاند. تيرآرت از ابتدا اينطور جلو نيامد و به يك سطح كيفي معين معتقد بود. حتي معتقدم از دوره پيش شاهد چيزي فراي يك پيشرفت يك ساله در اين رويداد بودهايم. اين به اين معناست كه گالريها هم در اين چرخه رقابتي قرار ميگيرند و در راستاي ارايه كيفيت جديدتر و تبديل آن به ارزش اقتصادي ميكوشند. حتي ميتوانيم اميدوارانه بگوييم يك هدفگذاري جديد شكل ميگيرد براي اينكه گالريهاي متعدد و بيشتري هم تاسيس شوند و هم براي باكيفيتتر شدن تلاش كنند.
خانم مجد! فكر ميكنيد گالريها چطور ميتوانند در اينگونه رويدادها و بهطور كلي بازار هنر موفقتر عمل كنند؟ مثلا همكاري يا تربيت افراد حرفهاي در حوزه كيوريت ميتواند يكي از اين شاخصهها باشد؟
مجد: نكته خيلي مهم درباره گالريها اين است كه چنين رويدادهايي را باور كنند و تاثير آنها را جدي بگيرند. در نتيجه دست پر در آنها شركت كنند، يعني بهترين نمونههاي كاري خود را بياورند نه كارهايي كه فروش نرفته يا در انبارهاي گالريها جا گرفتهاند. اين بسيار مهم است كه بهترين كارها از هنرمنداني كه با آنها كار ميكنند را ارايه بدهند. در واقع از همهچيز مهمتر ارتقاي سطح كيفي آثار است؛ هم كيفيت خود اثر و هم كيفيت ارايه آن. اگر افراد حرفهاي در حوزه كيوريت وجود داشتهباشند به اين روند حتما كمك ميكنند اما در آرتفرها دخالتي ندارند. اين بحث جداگانهاي است كه ميشود دربارهاش صحبت كرد.
يعني در واقع انتخاب آثاري كه از هر گالري به رويداد ارسال شده مشخصا توسط خود گالريدارها انجام شده؟
مجد: بله، خود گالريها انتخاب ميكنند كه ميخواهند چه چيزي نشان بدهند، آن را به شكل يك پروپوزال در ميآورند، هيات انتخاب بررسي ميكند و به آنها جواب مثبت يا منفي ميدهد. در بعضي مواقع هم پيش ميآيد كه هيات انتخاب به آنها ميگويد پروپوزال را قويتر كنيد، يا مثلا با يك هنرمند موافقت نميكند يا ميگويند مثلا چيدمانتان را متفاوت كنيد.
از لحاظ اقتصادي و ميزان فروش، دورهاي كه گذشت را چطور ارزيابي ميكنيد؟
مجد: بسيار عالي و موفق. وقتي با غرفهها و گالريدارها صحبت ميكردم، كم و بيش همه فروش داشتند و راضي بودند البته بهجز يك گالري كه فروش خوبي نداشت كه آن هم دلايل خاص خودش را داشت اما بقيه راضي بودند و ارزيابي بسيار مثبتي دارم.