نگاهي به فيلم «درخت گلابي وحشي»
بيان تصويري موسيقي
شاهين محمدي زرغان
«درخت گلابي وحشي» آخرين اثر نوري بيلگه جيلان توجه بسياري را به خود جلب كرده است. نقدهاي مثبت و منفي و تحليلهاي بسياري از نزديكي سينماي او به كيارستمي گرفته تا رويكردهاي سياسي و اجتماعي به فيلم در اين ميان ديده ميشوند. اين يادداشت كوتاه تنها مجال اين را دارد كه با پرش از اين تحليلها و جدا از نقاط مثبت و منفي فيلم، موسيقي «درخت گلابي وحشي» و نسبتش با شخصيت سنان را مورد ارزيابي قرار دهد. در اين فيلم موسيقي «پاساكاليا و فوگ در دو مينور» باخ مورد استفاده قرار گرفته است. پاساكاليا كمپوزيسيوني است با سبك پليفونيك كه براساس طرحي كه مدام تكرار ميشوند قرار دارد. با هر تكرار، وارياسيونهايي چه در خود تم و چه در بخشهاي ديگر وارد ميشوند. تم پاساكاليا و فوگ باخ كه ابتداي آن از يك آهنگساز فرانسوي قرن هفدهم فرانسه، آندره روزن گرفته شده، به شكل سادهاي ارايه ميشود و به دنبالش 20 وارياسيون از طريق تركيب تم اصلي با يك موتيف فرعي كه هر بار تغيير ميكند، قرار دارد. تم در 15 وارياسيون از بيست وارياسيون، به طور كامل داده ميشود. فوگي كه بعد از پاساكاليا ميآيد، روي همان سوژه نوشته شده است. فوگ قطعهاي چندصداست كه بر مبناي يك تم اصلي به نام سوژه ساخته ميشود. گرچه سوژه طي هر فوگ كمابيش ثابت ميماند اما با تركيب با ايدههاي ملوديك و ريتميك گوناگون جلوههايي تازه مييابد؛ به عبارتي در اين فوگ سوژههاي مختلف با هم وارد نزاع يا به عبارت بهتر دچار درهمآميختگي ميشوند تا در نهايت كل قطعه را بسازند.
با اين مقدمه كوتاه بهتر است به فيلم بپردازيم.
در فيلم «درخت گلابي وحشي»، همانطور كه در تيتراژ نيز آمده است، تنها قسمت پاساكالياي قطعه پخش ميشود. در اين فيلم چندين بار پاساكاليا نواخته و قطع ميشود و اين امر مدام تكرار ميشود. به صورتي كه تا انتهاي وارياسيون اول به طول ميانجامد و بعد به آرامي محو ميشود. انتزاع موسيقي و تصوير- حركت در همين نقطه پيوند ميخورند؛ گويي زندگي سنان وارياسيوني از يك قطعه موسيقي است كه ادامه آن را به جاي آنكه با گوش بشنويم، با چشم ميبينيم؛ به بيان ديگر، سنان به مثابه سوژه در اين قطعه موسيقي وارد ميشود و ما پاساكاليا را به عنوان يك اورتور ميشنويم، سپس اين سوژه با ايدههاي ملوديك و ريتميك ديگري درهم ميآميزد. اين ملوديهايي كه ميتوانند از جنس همان سوژه يعني سنان باشند، در دنياي فيلم، نمايندگي اين ايدهها كه با سوژه اصلي درگير ميشوند را پدر، پدربزرگ، نويسنده، همشهري، معشوق و غيره بر عهده دارند؛ به بيان ساده، «درخت گلابي وحشي» را ميتوان نسخه تصويري پاساكاليا و فوگ باخ دانست كه در آن جيلان تلاش كرده است تا همان فرم موسيقايي را در فيلم اعمال و سنان را به عنوان سوژه اصلي قطعه به دنياي مورد نظرش وارد كند تا با درگيري با ملوديهاي ديگر كل جهان فيلم ساخته يا شخصيت سنان پرداخته شود.