معضل 60 ساله شهري
نيوشا طبيبي
اگر مجلهها و مطبوعات ۶۰ سال پيش تهران را بررسي كنيد، ميبينيد كه معضل آسفالت و چالههاي خيابانها در اين شهر هميشه وجود داشته. از همان زمان به علت كيفيت بد مواد به كار رفته و شيوه سرسري اجراي آن، نتيجه كار بد ميشده و مردم از چالهها و تركهاي آسفالت فغانشان به آسمان بوده. بعد از گذشت چندين دهه و گسترش تعريف ساماندهي شهري و به كار گرفتن شيوههاي نوين و مواد و مصالح بهتر، نتيجه كار همان است كه بود. مديريت شهري هر چقدر نيكانديش و درستكار و پاكدست باشد، آنجا كه كار به دست پيمانكار داده ميشود، نتيجه خوب نيست. قطعا چگونگي نظارت بر عملكرد و اجراي طرحها و ضعفهاي حقوقي متنهاي قرارداد، به پيمانكاران جسارت تخلف داده است. نمونههاي بيشماري از اجراي بسيار بيكيفيت و زشت آسفالت در تمامي كوچهها و خيابانهاي تهران چهره اين شهر دوست داشتني را زشت كرده. به دليل لكهگيريهاي مداوم و كندهكاريهاي بيانتها از سوي دستگاههاي مختلف، پوشش كوچه و خيابانها تبديل به هزار تكه وصله پينه و پر از گودي و چاله شده و بابت هر متر اين آسفالت از جيب شهروندان به پيمانكاران پول پرداخت ميشود. معضل فقط در اجراي آسفالتها نيست. در ديگر مبلمان و تاسيسات شهري كه نصب و اجراي آنها به پيمانكاران واگذار ميشود نظير اين مشكلات را ميتوان ديد. استفاده از مواد بيكيفيت و از سر باز كردن. در اجراي بسياري از سازههاي شهري گويي پيمانكار فاقد ذرهاي وجدان كاري، دلسوزي، وطندوستي و پاكدستي حرفهاي است. كاري كرده و تحويل داده و پولش را گرفته و لابد قرارداد بعدي را شروع كرده. روي خيابان كريمخان زند تهران، تقاطع حافظ پل عابرپياده عظيمي نصب شده با پلههاي برقي. اين سازه بيكيفيت و بدقواره كه ميتوانست در اجرا ظريفتر و زيباتر از كار دربيايد اما مانند غولي زخمي و بد شكل آن قسمت خيابان زيباي كريمخان و بوستان مجاورش را به كلي ضايع كرده. سقف بيكيفيت پل شكسته و از بين رفته، جداره بيروني سقف پلهها هم وضعيتي اسفبار و زشت دارند. مشكل هم در ساختوساز بيكيفيت و عدم نظارت است و هم در نگهداري سرسري. واگذاري اماكن مختلف شهرداري به بهرهبرداران براي خدمترساني به شهروندان هم چنين معضلاتي دارند. به طور مثال بوستان خانه هنرمندان و بناي آن از سرمايههاي مهم معنوي و فرهنگي شهر است. اين مجموعه كه از پادگان به مركزي براي فعاليتهاي فرهنگي و بوستان مبدل شد از يادگارهاي بسيار خوب آقاي كرباسچي است. هر روز هزاران نفر به آنجا ميروند تا حالشان بهتر شود. كافه هنرمندان در اين مجموعه قديميترين و مهمترين واحد پذيرايي است و موقعيتي كمنظير از حيث چشمانداز و فضا دارد. مدتها بهرهبرداري از آن در دست گروهي بود كه كوچكترين توجهي به «كيفيت» نداشتند. غذاها و خدمات بيكيفيت و قيمت گران آنها شكايتهاي بسياري را در پي داشت. شكايتهايي كه احتمالا سبب شد، كار مديريت اين مجموعه به كساني ديگر سپرده شود. حال در تابلوي كافه هنرمندان نوشته شده، مديريت توسط كافه دربند(؟!). يعني بهرهبردار عوض شده اما منوهاي قبلي عينا حفظ شدهاند. البته كاركنان مودبتر از دوره قبل هستند و سلام و عليك گرمتري با مشتري ميكنند. خوراكهاي اين رستوران گياهي به شدت بيكيفيت و البته بسيار گران و سطح خدمات به شدت غيرحرفهاي است. پرسش اين است كه در واگذاري اين اماكن به بهرهبردار، چه معيارهايي در نظر گرفته ميشود؟ آيا صرف اينكه متقاضي توان مالي كافي دارد، راه را هموار ميكند؟ آيا نبايد نظارت جدي و كيفي دايمي بر مجموعههاي اينچنين كه مورد استفاده عده زيادي از مردم طبقات عادي شهر ميتوانند باشند، وجود داشته باشد؟ متصديان ميتوانستند همين رستوران كه در موقعيتي عالي قرار دارد به عدهاي جوان با ذوق فعال مبتكر با اخذ تعهد واگذار كنند. مشكل در بيكيفيتي كارها، در سازوكار عقد قرارداد و بعد نظارت بر كار پيمانكاران است. هزاران ميليارد تومان خرج شهرمان ميكنيم و باز هم زشتي از چهره شهر پاك نميشود.