• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4409 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۱۸ تير

بررسي وضعيت فعاليت تشكل‌هاي دانشجويي در گفت‌وگو با غلامرضا ظريفيان:

دولت انتظارهاي فعالان دانشجويي را برآورده نكرده است

جنبش دانشجويي از گذشته كنده شده و به آينده و فضايي ناشناخته پرتاب شده است

عليرضا كيانپور

محمدعلي كام‌فيروزي، فعال دانشجويي و ازجمله كانديداهاي انتخابات شوراي مركزي ناظر بر نشريات دانشگاهي وزارت علوم كه به‌همراه 2 نفر ديگر از كانديداهاي اين انتخابات به دور دوم راه‌يافته است، روز گذشته در اعتراض به آن‌چه «تخلفات گسترده» و همچنين «انفعال وزارت علوم» و «فضاسازي شديد طيفي خاص در راستاي ارعاب، تطميع و انحصار» عنوان كرد، در نامه‌اي خطاب به غلامرضا غفاري، معاون فرهنگي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري از ادامه حضور در اين رقابت انتخاباتي كناره‌گيري كرد . به اين بهانه ‌سراغ اين فعال دانشجويي رفته‌ايم اما قبل از آن با غلامرضا ظريفيان، فعال سياسي اصلاح‌طلب و از مديران باتجربه وزارت علوم در گذشته درباره جنبش دانشجويي به‌ گفت‌و‌گو نشستيم. ظريفيان درباره حواشي اين انتخابات و البته، وضعيت كلي دانشگاه‌ها و فعاليت‌هاي دانشجويي در سال‌هاي اخير با ما سخن گفته است.

 

آقاي ظريفيان! در جريان برگزاري انتخابات شوراي مركزي ناظر بر نشريات دانشجويي، برخي اطراف اين انتخابات انتقادهايي را نسبت به عملكرد وزارت علوم مطرح كرده‌اند. جنابعالي به عنوان كارشناس اين حوزه و مديري كه در گذشته سابقه حضور در اين وزارتخانه را داشته‌ايد، عملكرد دولت روحاني را در جلب مشاركت سياسي دانشجويان و فعاليت‌هاي دانشجويي چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

مساله فضاي فعاليت‌هاي دانشجويي، نه لزوما در همين يكي، دو سال، بلكه در چند سال اخير با تحولاتي بسيار جدي مواجه‌ شده و نوع سلايق و گرايشات دانشجويي دستخوش تغيير شده است. چنانچه در مباحث جامعه‌شناسي نيز با آن مواجه هستيم، تغييرات نسلي كه اين سال‌ها رخ داده، در كنار تجاربي كه در سال‌هاي گذشته از فعاليت‌هاي جدي سياسي دانشجويان ناشي شده، فعالان اين حوزه را به‌ سمت اين تغيير گرايش سوق داده و ما با نوعي شيفت فعاليت‌هاي سياسي به ‌سمت مجموعه گسترده‌اي از فعاليت‌هاي اجتماعي مواجه شده‌ايم. درواقع فعاليت‌هاي سياسي دانشجويي تا ميزاني فروكش كرد و فعاليت‌هاي اجتماعي جايگزين آن شد و احتمالا بخشي از فعالان دانشجويي به اين نتيجه رسيدند كه فعاليت‌هاي سياسي يا بي‌اثر و كم‌اثر بوده يا از آنجا كه حمايت موردنظرشان را از جانب‌ دولت‌ها پشت‌سر خود نمي‌بينند، بهتر است به ‌شكلي ديگر دنبال شود. در عمل نيز شاهد بوديم كه در همين دو، سه سال اخير، فعالان اصلاح‌طلب دانشجويي گلايه داشتند كه اتحاديه‌هاي جريان رقيب كه عمدتا در دوره احمدي‌نژاد ساماندهي شده‌اند، به هيچ ‌يك از تشكيلات اصلاح‌طلب اجازه حضور و فعاليت نمي‌دهند و دولت هم همراهي لازم را ندارد. هر چند به هر حال اوضاع به نسبت دولت احمدي‌نژاد، به‌مراتب بهتر شد و اجازه فعاليت بيشتر از گذشته به دانشجويان داده شد.

در بخشي از سخنان‌تان به اين شيفت اساسي از فعاليت‌هاي سياسي به فعاليت‌هاي مدني اشاره كرديد. لطفا در اين باره بيشتر توضيح بدهيد؟

بله، چنانچه عرض كردم، ما در اين سال‌ها شاهد نوعي شيفت از فعاليت‌هاي سياسي به اجتماعي هستيم. از ديگر سو شاهد افزايش برخي اعتراضات صنفي نسبت به بحث آموزش غيررايگان و پولي در دانشگاه‌ها بوديم كه بر اين اساس، دانشجويان به فعالان صنفي نقدهاي اساسي مطرح كردند كه چرا بخش عمده‌اي از آموزش‌هاي عالي ما غيررايگان است. امروز نهايتا 15درصد از آموزش‌هاي تحصيلات تكميلي رايگان و حدود 85درصد غيررايگان است و نقدهاي دانشجويان نيز از اين منظر مطرح مي‌شود. اين فضا در مجموع باعث شد با نوعي ركود فعاليت‌هاي سياسي و نه البته فعاليت‌هاي اجتماعي در دانشگاه‌ها روبه‌رو شويم و بخشي از تشكل‌هاي فعال هم كه در قضيه انتخابات رياست‌جمهوري، چه در دوره نخست و چه در دوره دوم نقشي موثر ايفا كرده و بسيار هم فعال بودند و در افزايش آراي روحاني و به صحنه آوردن مردم، موثر بودند، عقب نشستند؛ چراكه طبيعتا انتظار داشتند نوع رويكرد دولت به فعاليت‌هاي دانشجويي همدلانه‌تر و با حمايت‌هاي بيشتري دنبال شود، اما بخشي از اين انتظارات برآورده نشد. هر چند چنانچه گفتم اوضاع به نسبت دوره احمدي‌نژاد بهتر بود و فضاي امنيتي دانشگاه‌ها كمرنگ‌تر شد و برخوردها در فضاي دانشگاهي كاهش يافت اما از آنجا كه اين تغيير و تحولات اساسي در سطح جامعه، خواسته‌هاي فعالان دانشجويي را در عرصه‌هاي فعاليت سياسي تامين نمي‌كرد، شاهد اين تغيير مسير بوديم؛ چراكه آنها انتظار داشتند اوضاع بهتر باشد. در مجموع مي‌توان گفت كه ما با نوعي دلخوري دانشجويان نه‌تنها درقبال وزارت علوم، بلكه حتي درقبال بخشي از وزارت بهداشت مواجه شديم. چنانچه اخيرا نيز شاهد بوديم آقاي دكتر فراهاني از مديران خوشفكر و موردحمايت تشكل‌هاي دانشجويي در وزارت بهداشت تغيير كرد و وقتي دانشجويان مي‌بينند يك نيروي فعال كه به تغييرات نسلي و تغيير ذائقه‌ها توجه دارد هم تغيير مي‌كند، چطور مي‌توانند همچنان بر حمايت خود پافشاري كنند. در معاونت فرهنگي وزارت علوم نيز شاهد حضور نيروهاي توانمند هستيم.

اما بخش عمده انتقادهاي اخير اتفاقا به معاون فرهنگي وزارت علوم است.

بحثم همين بود. درواقع درحالي كه افراد شناخته‌شده در معاونت دانشجويي وزارت علوم فعاليت مي‌كنند كه ساليان دراز در اين حوزه تجربه داشته و افرادي خوشنام هستند، متاسفانه در عمل انتظارها را برآورده نكردند. درواقع اين نيروها به ‌لحاظ شخصيتي و نوع نگاه به اينكه فضاي دانشجويي فعال باشد، افرادي مثبت هستند و بخشي از انتقاد دانشجويان هم اين است كه چرا با وجود حضور اين افراد، آن اتفاقي كه بايد و شايد رخ نمي‌دهد. درواقع گاهي از كسي كه
بر سر كار است انتظار ايفاي نقش مثبت و فعال از او نداريم، بنابراين توقعي هم نداريم اما وقتي توقع داريم، مشكل پيش مي‌آيد. امروز بخشي از انتقادهاي دانشجويان نيز به همين دليل است كه سوابق مديران فعلي نشان مي‌دهد كه به انجام كارهاي اساسي علاقه‌مند هستند اما اين اتفاق نمي‌افتد، بنابراين وزارت علوم بايد در پاسخ به اين مسائل فعال‌تر عمل كند. آقاي كام‌فيروزي نيز كه در نامه خود انتقادهايي را به وزارت علوم مطرح كرده، از افراد خوشنام فعاليت‌هاي دانشجويي است و اين انتقادها بايد ازسوي وزارت علوم جدي گرفته شود و تلاش كند كه برخي از انقطاع‌ها و فاصله‌هايي كه ايجاد شده، برطرف شود.

شما به تغييرات نسلي اشاره كرديد. اين تغييرات نسلي در جزييات چگونه است و احيانا‌ وزارت علوم يا ديگر نهادهاي بالادستي در حوزه آموزش عالي نگاهي به اين مهم دارند؟

درمورد سهم اين تغييرات نسلي و اينكه اين تغييرات نسلي با چگونه‌هايي از سلايق و خواسته‌ها و نيازها روبه‌رو است، بايد كار جدي شود. البته كارهاي پيمايشي صورت گرفته اما به هر حال از سال 1313 كه دانشگاه تهران تاسيس شده تا 1384، حتي تا سال‌هاي 88، 89 و 90، اساسا عنصر محرك فعاليت‌هاي سياسي، عمدتا سياسي است. البته ممكن است فعاليت‌هاي اجتماعي و فرهنگي هم صورت بگيرد، اما عنصر محرك عمدتا مسائل سياسي بود اما با تغييرات جدي نسلي كه رخ داده، به نظر مي‌رسد آن وجه فعاليت‌هاي دانشجويي در قالب كار سياسي صرف كمرنگ‌تر شده كه البته كاملا ‌محو نشده است. اما وارد كارهاي فرهنگي و اجتماعي شده و از تشكيل‌ كانون‌هاي موسيقي تا قرآن و به‌طور كل فعاليت‌هاي اجتماعي احساس مي‌شود. در عين حال به نظر مي‌رسد فعاليت‌هاي تشكيلاتي كه در كار دانشجويي بسيار پررنگ بود، به دليل اين تغييرات نسلي از فعاليت‌هاي جمعي به فعاليت‌هاي فردي شيفت كرده و شاهد نوعي تفرد در فعاليت‌هاي دانشجويي نيز هستيم. اينكه الان در كجاي راه قرار داريم، نياز به پيمايش‌هايي بسيار جدي‌تر دارد، چون تغيير نسلي را به‌طور جدي احساس مي‌كنيم اما اينكه مشخصا در چه شرايطي قرار داريم، باتوجه به اينكه بخشي از نيازهاي سياسي دانشجويان نيز در فضاي مجازي تامين مي‌شود و آن شكل فعاليت‌هاي رسمي اصالت قبلي را ندارد، نيازمند بررسي‌هاي بيشتر است. بنابراين، درك شرايط موجود نياز به پيمايش‌هاي ملي و اساسي دارد و اگرچه پيمايش‌هايي محدود انجام شده اما جاي خالي يك كار منسجم و ملي احساس مي‌شود؛ ضمن اينكه اين تغيير وضعيت نيز بايد به نحوي باشد كه متوليان آموزش درنظر داشته باشند و با شناخت محيط بتوانند كاري انجام دهند كه براي فعاليت‌هاي دانشجويي بستري مناسب ايجاد شود.

امروز شاهد فعاليت برخي از جريان‌هاي چپ‌گرا هستيم كه طلبِ عدالتخواهي براي بحث آموزش رايگان و مسائل صنفي مي‌كنند. درمجموع مي‌توان گفت كه از فضاي گذشته كنده شده و تا حدودي به آينده پرتاب شده‌ايم اما نه اين فضاي جديد را مي‌شناسيم و نه هنوز خودمان را براي مواجهه با آن مجهز كرده‌ايم تا بتوانيم براساس آن، سازوكار سرويس‌دهي را فعال كنيم. شايد بخشي از اين دلخوري‌ها هم ناشي از همين وضعيت ناآگاهي از فضاي جديد باشد.

آسيب اين عدم شناخت فضاي جديد ازسوي مسوولان در عرصه عمل چه خواهد بود؟

متاسفانه ما همچنان به پرسش‌هاي جديد پاسخ‌هاي قديمي مي‌دهيم. حال آنكه نيازهاي جديد با پاسخ‌هاي قديمي تامين نمي‌شود. بايد جدي‌تر و فعال‌تر در دانشگاه‌ها كار كنيم. جامعه‌شناسان، سياست‌شناسان، روانشناسان و... بايد براي فهم شرايط كنوني وقت بگذارند تا ببينيم چگونه مي‌شود سازوكارهاي شرايط كنوني را فراهم كرد. البته دو نگاه هم در جمع فعالان دانشگاهي و مديريتي وجود دارد كه حائز اهميت است. يك نگاه اين است كه اگر دانشگاه در گذشته فعال بود، معلول اين بوده كه نهادهاي مدني به ‌خوبي ايفاي نقش نمي‌كردند و اگر نهادهاي مدني مثل احزاب وظيفه خود را انجام مي‌دادند، دانشگاه به سمت وظايف خود كه همان توليد علم و فعاليت‌هاي توسعه‌اي است، مي‌رود و در آن حوزه ايفاي نقش مي‌كند و درنتيجه، فعاليت‌هاي سياسي و اجتماعي به جامعه مدني و تشكل‌هاي حرفه‌اي مثل احزاب و سنديكاها واگذار مي‌شود.

نگاه ديگر كه به نظر بنده هنوز براي فضاي كار دانشگاهي در ايران صحيح‌تر است اما بر اين مبتني است كه كانون دانشگاه همچنان يك كانون توسعه صنفي، سياسي، اجتماعي و... است كه البته به شكل آماتور فعاليت مي‌كند و ما نبايد اين نقش را از دانشگاه سلب كنيم اما به هر حال باتوجه به سرعت تحولات بايد شناخت دقيق داشته باشيم و سازوكارها را متناسب با آن تغيير دهيم. اين دو نگاه وجود دارد و نياز به آن داريم كه كار جدي در سطح فعاليت‌هاي دانشجويي داشته باشيم.


تغييرات نسلي، در كنار تجاربي كه در سال‌هاي گذشته از فعاليت‌هاي جدي سياسي دانشجويان ناشي شده، فعالان اين حوزه را به‌ سمت تغيير گرايش سوق داده و ما با نوعي شيفت فعاليت‌هاي سياسي به ‌سمت مجموعه گسترده‌اي از فعاليت‌هاي اجتماعي مواجه‌ايم

اگرچه پيمايش‌هايي انجام شده اما درك شرايط موجود، نياز به يك پيمايش ملي دارد

دانشجويان از فعاليت‌هاي جمعي به فعاليت‌هاي فردي شيفت كرده و شاهد نوعي تفرد هستيم

فعالان اصلاح‌طلب دانشجويي گلايه داشتند كه اتحاديه‌هاي رقيب كه عمدتا در دوره احمدي‌نژاد ساماندهي شده‌اند، به هيچ ‌يك از تشكيلات اصلاح‌طلب اجازه حضور و فعاليت نمي‌دهند و دولت هم همراهي لازم را ندارد

امروز نهايتا 15درصد از آموزش‌هاي تحصيلات تكميلي رايگان و حدود 85درصد غيررايگان است و نقدهاي دانشجويان نيز از اين منظر مطرح مي‌شود

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون