• ۱۴۰۳ جمعه ۱۱ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3221 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۲۷ فروردين

درباره فيلم «مرد پرنده» آلخاندرو گونزالس ايناريتو

وقتي از پرواز حرف مي‌زنيم، از چه حرف مي‌زنيم؟

سيامك گلشيري

فيلم مرد پرنده داستان مردي را به تصوير مي‌كشد كه سال‌ها پيش با بازي در نقش يك ابرقهرمان به شهرت رسيده بوده؛ ابرقهرماني كه مي‌توانسته همچون سوپرمن به پرواز درآيد و احتمالا مثل او نيز از شهري كه در آن زندگي مي‌كرده و آدم‌هايش محافظت مي‌كرده. اما حالا هيچ خبري از آن دوران نيست و خيلي‌ها ديگر آن ابرقهرمان را به ياد ندارند. ريگان كه حالا قصد دارد شهرت تقريبا فراموش شده‌اش را در تئاتر بازپس بگيرد، به سراغ داستان وقتي از عشق حرف مي‌زنيم، از چه حرف مي‌زنيم ريموند كارور مي‌رود، داستان عميقي كه به‌كلي از شخصيت سطحي كه او نقشش را بازي مي‌كرده، دور است. با اين همه شخصيت مردپرنده در جاي‌جاي داستان با ريگان است. مدام سر و كله‌اش پيدا مي‌شود و از او مي‌خواهد به كار سابقش بازگردد و بدون ترديد همين قضيه دستمايه كشمكش در درون اين شخصيت مي‌شود.
ريگان كه البته ارزش كاري كه زندگي‌اش را روي آن گذاشته، مي‌داند، به‌شدت مايل است اقتباس خوبي از اين داستان روي صحنه بياورد. او هنرپيشه اصلي را از نمايش حذف مي‌كند و بي‌آنكه بخواهد، مجبور مي‌شود با هنرپيشه مشهوري روبه‌رو ‌شود كه ترجيح مي‌دهد روي صحنه تئاتر زندگي كند.
داستان مرد پرنده به زندگي و رابطه‌هاي تك‌تك آدم‌هاي اين داستان در پشت صحنه تئاتر مي‌پردازد، زندگي‌ها و رابطه‌هايي كه ناخودآگاه با داستان كارور گره مي‌خورند. تا جايي كه ريگان در شب اصلي نمايش به سبب تضادي كه رفته‌رفته در درونش شكل گرفته و حاصل تقابل او با جهان واقعي پشت صحنه است و نيز جهاني كه سال‌ها پيش در آن زندگي كرده، به آدم ديگري تبديل مي‌شود، به آدمي از داستان وقتي از عشق حرف مي‌زنيم، از چه حرف مي‌زنيم، به مردي به اسم اِد كه زنش را عاشقانه دوست دارد، اما زن، برخلاف او، ديگر هيچ عشق و علاقه‌اي به شوهرش ندارد و كس ديگري وارد زندگي‌اش شده. آنگاه اِد با اسلحه‌اي پا روي صحنه مي‌گذارد. لوله تفنگ را به سوي زن مي‌گيرد و به او مي‌گويد مدام سعي كرده كسي غير از خودش باشد. مدام تلاش كرده تا ديگران دوستش داشته باشند. بعد به سوي تماشاچيان مي‌رود. اسلحه را كه يك تفنگ واقعي است روي شقيقه‌اش مي‌گذارد و ماشه را مي‌كشد. منتقداني كه آمده بودند تا هنرپيشه سابق فيلم‌هاي اكشن را زير پا له كنند، همه برمي‌خيزند و براي نمايشي كه بعد آن را ماوراي رئاليسم نام مي‌گذارند، دست مي‌زنند.
ريگان از اين حادثه جان سالم به در مي‌برد. پي مي‌برد منتقدان تا چه اندازه او را ستوده‌اند و در اتاق بيمارستان درحالي كه تنهاست، به پرندگاني نگاه مي‌كند كه بر فراز شهر پرواز مي‌كنند. سپس پنجره را باز و پرواز مي‌كند. اما به گمان من اين‌بار پرواز او تنها بر فراز شهري محدود نمي‌شود كه روزگاري انسان‌هايش را از موجودات خبيث نجات مي‌داده، بلكه بسيار فراتر از آن است. او حالا جهاني را زير پا دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون