نيلوفر رسولي
اصفهان و حال اين روزهايش حكايت شهري است كه گنجي گرانقدر دارد و ارزش واقعي آن را نه زرگران ميدانند نه داروغه و نه حاكم شهر. گنجي كه به تمام مردم تعلق دارد اما سوداگراني ارزش آن را پيش مردم كم جلوه ميدهند و با وعده سودهايي ناچيز مردم را ميفريبند و بعد در برابر چشم آنها چوب حراج به گنج ميزنند. يك گنج واحد را به خردههاي بيشمار اما ناچيز تبديل ميكنند و آن دو صد پشيز را با منت ميان مردم تقسيم ميكنند، حتي به مردم ميگويند: «آن گنج كهنه در زير انبار پوسيده شده بود و به كارتان نميآمد، حالا هر كدامتان اقلا چند پشيز در جيب داريد.» بناها و ميراث فرهنگي كه به بهانههاي توسعه و بهسازي به دست نابودي سپرده ميشوند. گنجي هستند كه به دست مدعيان توسعه، بيمقدار ميشوند، نابود ميشوند، تكهتكه ميشوند و اهداي خيابان و مركز تجاري همان بيمقدار پشيزي است كه به نام مردم و به كام ديگري كه سهم آنها ميشود. انگار تخريبها قرار نيست تمام شود، روزي به اسم ظلالسلطاني كه كمر به تخريب آيينهخانههاي اصفهان ميبندد، روزي به اسم بمبي كه شبانه «حمام خسروآقا» را نابود ميكند، روزي به اسم تخريب «خانه نائل»، روزي به نام احداث پروژه «مترو اصفهان» و امروز به اسم طرح گذر خيابان آقا نجفي، طرحي كه با توسل به واژه نخنماي ساماندهي در برابر مردم خبر از احياي گذري قديمي ميدهد و در خفا و در سربرگ نامههاي خود با آوردن عنوان «خيابانكشي» خود را رسوا ميكند. عنوان «خيابان آقا نجفي در نامهاي كه به تاريخ 18 فروردين 1398 به يكي از مالكان خانههاي اين گذر از طرف شهرداري فرستاده شده، مشهود است. در اين گزارش نگاهي ميكنيم به جريانهايي كه گذر آقا نجفي هنوز از سر نگذرانده است و با پرسوجويي از كارشناسان و مديران سازمان ميراث فرهنگي، نظر آنها را نسبت به اين طرح جويا ميشويم.
تخريبهاي مخفيانه، به نام «گذر»
به كام «خيابان»
ضلع شرق ميدان نقش جهان اصفهان، شاهنشين مسجد شيخلطفالله است. مسجدي با آبيفامهاي كاشي و كتيبههاي خوشنقش ثلث به خط عليرضا عباسي، مسجدي با معماري بينظير كه نمونه بيهمتايي در معماري مساجد كل كشور به شمار ميرود. هر رهگذري كه از دل ميدان نقش جهان رد شود، نميتواند نظرش را از تلالو آفتاب بر پيچوخم كاشيهاي گنبد اين مسجد بگيرد، اما رهگذراني كه از گذر آقا نجفي عبور ميكنند با چهره ديگري از اين مسجد آشنا هستند. گذر آقا نجفي دقيقا در پشت اين مسجد قرار دارد و عابران نه با منظري چشمنواز، بلكه با تركيبي دلهرهآور مواجهند: خانههاي تخريب شده، طاقهاي به جا مانده از خانههايي كه ديگر نيستند، زبالهها و بوي تعفن آنها، ماشينهايي كه اين سو و آن سو به گنبد دهنكجي ميكنند، محلهاي نيمه ويران و از ريخت افتاده و از پس هولناكي اين منظره گنبد مسجد شيخ لطفالله به چشم ميخورد و قابي عجيب را تكميل ميكند. قابي كه گوياي يك تناقض اساسي است. تناقض ميان ميراثي كه گذشتگان براي ما به جاي گذاشتند و ميراثي كه ما براي آيندگان به جاي خواهيم گذاشت. از يك سو با شاهكاري از رنگ و شكل مواجهيم و از سوي ديگر در پايين خط آسمان، ويرانهاي در برابر ما برفراز است. اما گذر آقا نجفي از چه زماني به اين وضعيت دچار شد؟
اولين نشانههاي تصويب فرود آمدن كلنگها بر جان اين گذر در سال ۸۵ و به طور مخفيانه صورت گرفت. اين طرح همان زمان در كميسيون ماده ۵ با نام طرح «خط بدنه» مطرح شد و تا سال ۹1-۹2 داسهاي شهرداري بدون داشتن هر گونه مجوزي به جان اين گذر افتادند و شهرداري خانهها را تملك و تخريب كرد. اما در اين زمان چندان صدايي از تخريبهاي پشت ميدان به گوش نميرسيد. در آن زمان كارگاه ساختماني مدرسه حوزه علميه برپا بود و ماشينهاي حفاري از داخل آن وارد گذر ميشدند، به همين دليل از پشت خيابان حافظ و از روبهروي شيخلطفالله تخريبها به چشم عابران نميآمد و دور از چشم و گوش بقيه خانهها يكييكي تملك و تخريب ميشدند.
سال ۹۴ كه ميشود، عكسهاي هوايي خبر از تخريبها ميدهند. «محمدمهدي كلانتري» كه امروز استاد دانشگاه و فعال شهري است و پويش «نه به گذر آقا نجفي» را به راه انداخته است، آن زمان دانشجو بود و عكسهاي هوايي را به «محمدحسن طالبيان» نشان ميدهد. در جلسهاي كه طالبيان با شهردار وقت اصفهان ميگذارد، قول توقف ماجرا داده ميشود و به گفته كلانتري، تا سال ۹۷ همه در اين خيال بودند كه اين طرح بنا به قول و قرار قبلي متوقف مانده است، اما حقيقت اين بود كه در پس پرده تخريبها ادامه دارند و واقعيت، بياثر بودن تمام وعدهها و قول و قرارها را نشان ميداد. اين در حالي است كه به گفته كلانتري و طبق قانون، هر شكلي از دخل و تصرف در حريم بناي ثبت شده و بافت تاريخي بايد به تصويب شوراي عالي معماري و شهرسازي كشور برسد، با اين حال اقدامات شهرداري وقت نه با هماهنگي شوراي عالي صورت ميگيرد و نه تاييديهاي از آن اخذ ميشود، امري كه به وضوح مغاير قانون است.
سال ۱۳۹۷ عكسهاي هوايي دوباره خبر از تخريب و تاراج ميدهند و به شهادت عكسها، كوچه بيتالحسين تعريض شده است. كلانتري در اين زمان با راه انداختن پويش «نه به گذر آقا نجفي» نامهاي به وزير راه، مدير كل ميراث فرهنگي، معاون وقت ميراث ميزند. به گفته كلانتري، ايزدي پس از پنج روز به اداره راه و شهرسازي نامه ميزند و وزارت راه و شهرسازي در دي ۱۳۹۷ از طريق استانداري دستور توقف اين طرح را ميدهد. اما نخستين واكنش ميراث فرهنگي استان اصفهان كه خود بايد نخستين پرچمدار حفاظت از ميراث باشد، كتمان خبر و ادعايي است مبني بر اينكه از سال 93 عمليات متوقف بوده و هيچگونه عمليات اجرايي در مسير خيابان پيشنهادي صورت نگرفته است. با اين حال مصوب ميشود كه شهرداري تا طرحي را به شوراي عالي معماري و شهرسازي نفرستد و مصوب نشود، حق دخل و تصرف در اين گذر را ندارد. «فريدوناللهياري»، رييس كل ميراث فرهنگي استان اصفهان در همين زمان در مكاتباتي اعلام ميكند: «شهرداري پيشنهاد احداث خيابان ۳۶ متري را به كميسيون ماده پنج استان ارسال كرده و طبق مخالفت ميراث فرهنگي، به جاي آن طرح پيشنهاد احداث گذر ۱۴ متري را داده است.» در ادامه نامه، اللهياري تاكيد ميكند كه شهرداري هيچ مجوزي مبني بر احداث گذر آقا نجفي از ميراث ندارد و شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران هم طي نامهاي به تاريخ دي ماه ۱۳۹۷ موضوع احداث خيابان را با قوانين كشور مغاير دانسته و دستور توقف آن را داده است. با اينكه انتشار اخبار گذر آقا نجفي در رسانهها توجه عمومي را به اين طرح جلب ميكند، اما خبرگزاري «ايمنا» كه صداي شهرداري اصفهان است، به تاريخ بهمن ۱۳۹۷ و در گفتوگو با «شيرين طغياني»، رييس كميسيون عمران، معماري و شهرسازي شوراي اسلامي شهر اصفهان از اين طرح رسما با نام «خيابان آقا نجفي» ياد ميكند. اين خبرگزاري در ۲۴ فروردين ۱۳۹۸ با انتشار خبري به نقل از كارگر، مدير منطقه سه شهرداري اصفهان، خبر از پيشرفت ۷۰ درصدي آزادسازي اين گذر ميدهد و در عنوان خبر از واژه «خيابان» و احداث خيابان ياد ميكند. اين خبر در صورتي منتشر ميشود كه هنوز شوراي عالي معماري و شهرسازي طرحي را مصوب نكرده است و علاوه بر آن، به گفته رعنايي، فعال شهري، هيچ طرح مصوبي با نام «خيابان آقا نجفي» وجود ندارد و در تمام گزارشها اين بستر با نام «گذر» ياد شده است، نه «خيابان». كارگر در اين خبر مدعي ميشود: «آزادسازيها بر اساس طرح مصوب زير نظر كميسيون ماده پنج انجام ميشود، به عنوان مثال چنانچه دو يا سه متر از يك منزل در طرح آزادسازي مسير قرار گيرد، طبق قوانين آزادسازي انجام ميشود.» اما با توجه به نامه توقف اين طرح تا شوراي عالي نظري نداشته باشد، شهرداري نميتواند به استناد به كميسيون ماده پنج كه مصوب سال ۹۵ است، كاري صورت دهد. همراه با اين تخلفها، به تاريخ ۱۸ فروردين ۱۳۹۸ يكي از مالكان خانه در اين بافت نامهاي از شهرداري دريافت ميكند كه در اين نامه عنوان ميشود:خانه مالك «در مسير طرح خيابان حاج آقا نوري قرار گرفته و اين طرح از اولويت اجرايي برخوردار است.» با تمام اين گفتهها به نظر ميرسد شهرداري اصفهان هيچ اعتنايي به اخطارها و دستورهاي توقف ندارد و با اتكا به كميسيون ماده پنج در پي تخريب اين بافت و احداث خيابان است. خياباني كه همين روزها بر سر آن يك مجتمع تجاري بزرگ در حال ساخت است.
احداث خيابان تير خلاص است
شهرداري مدعي است كه چون نزديك به هفتاد درصد اين طرح اجرا شده است، نميتوان آن را نيمهكاره رها كرد. يكسوم اين گذر در بخش جنوبي شامل كوچه بيتالحسين تعريض شده است. يكسوم بالايي هم حد فاصل خيابان حافظ تا مسجد شيخ لطفالله است كه خانههايش را تخريب كردهاند، از اين گذر تنها يكسوم مياني ميماند كه هنوز آزادسازي نشده است.
«احسان رعنايي»، فعال و كنشگر شهري از ديگر طرحهايي ياد ميكند كه با نام ساماندهي، ضربهاي جبرانناپذير و غيرقابل بازگشت به عرصه اصفهان زدهاند: بافت جويباره، پروژه ميدان امامعلي(ع)، احداث خيابان حكيم در غرب نقش جهان و پروژه چهارباغ. رعنايي ميگويد: «ما با اين رفتارها در اصفهان بيگانه نيستيم، پروژههايي كه به اسم بازسازي عرصه را براي سوداگري باز ميكنند، با كوتاهي و تعلل ميراث فرهنگي استان چراغ سبز ميگيرند و پيش ميروند.» او به عدم جديت ميراث فرهنگي در نگهداري حريم ميراث اصفهان انتقاد ميكند و يكي از مشكلات را در عدم ابلاغ اصلاحيه مصوبه تعيين حريم نقش جهان ميداند. به گفته رعنايي، اين اصلاحيه در سال ۹۵ تصويب شده اما تاكنون ابلاغ نشده است. با توجه به اينكه اين گذر در حريم درجه يك ثبت جهاني نقش جهان قرار دارد، رعنايي ميگويد: «حتي اگر
99 درصد بافت تخريب شود، باز هم ميتوان با طرحهايي بدون حضور خيابان و اتومبيل اين منطقه را احيا كرد، اما احداث خيابان به معناي تير خلاص است و ديگر جبرانپذير نيست.»
رعنايي معتقد است كه اگر مردم با گنجينه و ثروتي كه دارند آشنا شوند، خود با چنگ و دندان از خانههايشان حفاظت ميكنند. اگر آنها آگاه شوند كه ثروتآفريني ارزي و گردشگري اين منطقه به مراتب سودي بيشتر از عبور خيابان برايشان دارد، راضي به فروختن خانههايشان به شهرداري نميشوند. اما به زعم او مديران به جاي دادن اين آگاهي به مردم، به سمت توسعه بتني و مبتني بر خيابانكشي ميروند. اين در حالي است كه مردم هم چندان رضايتي از فروش خانههاي خود به شهرداري نداشتهاند. به گفته كلانتري، تا سال ۹۴ مردم به صورت توافقي خانههايشان را به شهرداري فروختهاند، اما طبق نامههايي كه آنها به امامجمعه يا رييسجمهور وقت نوشتهاند، چنين ذكر شده است: «ما خانهها را متري هفتصد هزار تومان به شهرداري فروختيم و با همين مبلغ نتوانستيم حتي در اطراف اصفهان زميني بخريم.» به نقل از كلانتري در سالهاي ۹۴ و ۹۵ دو مالك توانستند با شكايت به شهرداري خانههاي خود را پس بگيرند، زيرا طبق اشتباه شهرداري در مسيريابي، خانههاي اين دو مالك در طرح گذر نبود يا بخشي از خانههايشان در آن محدوده قرار داشت. از طرفي به نظر ميرسد با اينكه اقلا ۳۰ خانه در اين محدوده به شهرداري فروخته شده، تنها يك خانه را ميراث خريده است تا آن را مرمت كند. با اين حال تا امروز آثاري از اقدام مرمتي در اين بافت به چشم نميخورد.
اما مساله تنها تخريب چند خانه نيست، آنچه به گذر آقا نجفي ارزش ميداد، بافت تاريخي آن بود. بافتي متشكل از تمام خانهها و كوچهها و پسكوچههاي آن، هر پيچ و خم و هر ديوار و جويي در اين گذر تكههايي از يك پازل وسيع بودند. اما امروز در بخش مياني اين گذر، زبالهها روي هم تلنبار شدهاند، ماشينها به زور خود را در دل هم جا كردهاند و در ساعات شب بزم بزه در اين محله برپاست و بلاتكليفي و حضور معتادان، ساكنان اين محله را كلافه كرده است. همين بلاتكليفي و همين نامطلوب بودن شرايط محله ساكنان را ناخودآگاه خسته ميكند تا جايي كه از سر ناچاري خانههاي خود را بفروشند و محله را ترك كنند.
سايه خروج از ثبت جهاني بر سر نقش جهان
نامه توقف اين طرح به دست «عليرضا انيسي»، معاون وقت ميراث فرهنگي سازمان ميراثفرهنگي، صنايعدستي و گردشگري و استاد دانشگاه تهران ارسال شد. انيسي اختلاط و نابساماني در ايفاي نقشها را علت بروز گذرآقا نجفيها ميداند. با اينكه ميراث فرهنگي وظيفه سياستگذاري، پيگيري و نظارت بر اين طرحها را به عهده دارد و اجراي چنين طرحهايي لزوما به عهده او نيست، اما انيسي معتقد است: «مسووليت سياستگذاري، مسووليت كمي نيست و همين مسووليت به درستي اجرا نميشود و شاهد كوتاهي هستيم.» او با انتقاد از عملكرد شهرداري اصفهان ميگويد: «سالهاست از عناوين مختلفي به عنوان برچسب بازآفريني و بهسازي استفاده و كارهايي ميكنيم كه به هيچ عنوان در شأن آن برچسبها نيستند. آنچه امروز در بافتهاي تاريخي به دست ارگانهاي مديريت شهري رخ ميدهد، منجر به تخريب بافت و ميراث فرهنگي ميشود.»
اما آيا احداث خيابان نقش جهان را از ثبت جهاني يونسكو خارج ميكند؟ انيسي در پاسخ به اين سوال با اشاره به اينكه اين طرح قبل از نقض قوانين جهاني، قوانين ملي و طرحهاي بالادست را نقض ميكند به نقل از طالبيان ميگويد: «نقض اين حريم ممكن است اتفاق برج جهاننما را تكرار كند.» اما نگراني اصلي انيسي خروج نقش جهان از ثبت جهاني نيست، او به اهميت همين اتفاق اشاره ميكند و ميگويد: «بزرگترين اتفاق تخريب اين بافت براي هميشه است و اين تخريبها غيرقابل بازگشتند. مگر به جاي تمام آثاري كه تخريب كرديم چه چيزي توانستيم بسازيم و چه جوابي در برابر اين تخريبها به نسل بعد خواهيم داد؟»
«خود گذر و حتي پروخالي قرارگيري خانهها در كنار هم در اين گذر با ارزش است و تمام اينها بايد در كنار هم حفظ شوند.» اين حرف را هادي احمدي، مدير كل دفتر حفظ و احياي بناهاي تاريخي ميگويد. احمدي صراحتا مخالفت خود و سازمان ميراث فرهنگي را با تخريب اين بافت و خيابانكشي اعلام و اظهار ميكند: «اين طرح نه تنها ناقض قوانين ثبت جهاني است، بلكه مخالف قوانين ملي نيز هست.» او به مخالفت مونسان، طالبيان و شخص خود با اين طرح اشاره ميكند و ميگويد: «علاوه بر مكاتبات اداري، در اين خصوص اقدام حقوقي هم شده و شهرداري اصفهان شفاها تذكر هم گرفته است، اما به نظر ميرسد حرف و عمل شهرداري اصفهان با هم نميخواند.» او از شهرداري اصفهان ميخواهد؛ «همين چهار قران سودي را كه اين طرح برايشان دارد، به خاطر حفظ اصالت و اهميت اين بافت ببخشند.» با توجه به گفتههاي احمدي، خيابانكشي در دل بافت تاريخي با هيچ قانوني در ميراث و شهرداري هماهنگ نيست. احمدي قول پيگيري اين طرح را به «اعتماد» ميدهد.
هر تكه از بنايي كه تاريخ براي ما برجاي گذاشته آيينهاي است تمام قد كه ميتوانيم خود را در آن نظاره كنيم. تخريبهاي پيشرو قبل از هر چيز اين آيينهها را خرد و پاره ميكند و پس از اين تخريبها، ديگر در قامت كدام تصوير خود را ببينيم و خود را بشناسيم. در روزگار ظلالسلطان مفهومي به نام ميراث فرهنگي، توسعه، گردشگري، حفاظت و هيچ يك از اين واژهها نبود. اما امروز كه گوشمان از شنيدن مكرر اين واژهها پر شده است چه احترامي به معناي حقيقي اين واژگان گذاشتهايم. ميراث ما براي آينده و تاريخ، نه ساماندهي است و نه حفاظت. نسل آينده آرزو خواهد كرد كه اي كاش ما دست به هيچ كاري نميزديم و نه سراغ حفاظت ميرفتيم و نه نگهداري كه شايد اگر ما دخالت نميكرديم، گوشههاي بيشتري از اين تاريخ براي آيندگان باقي ميماند و شايد آنها با رعايت امانتداري صادقانه و خردورزي حكيمانه از اين ميراث نگهداري شايستهتري ميكردند و بافت تاريخي را كه متعلق است به تكتك انسانهاي اين مملكت، چه آنها كه امروز زنده هستند و چه آنها كه هنوز به دنيا نيامدهاند، جولانگاه بولدوزر نميكردند.
هادي احمدي، مدير كل دفتر حفظ و احياي بناهاي تاريخي صراحتا مخالفت خود و سازمان ميراث فرهنگي را با تخريب اين بافت و خيابانكشي اعلام و اظهار ميكند: «اين طرح نه تنها ناقض قوانين ثبت جهاني است، بلكه مخالف قوانين ملي نيز هست.»