تكرار تاريخ در گذرآقا نجفي
سپيده شريفي
تاريخ دوباره تكرار ميشود، يكبار به شكل تراژدي و بار ديگر به صورت كمدي. اين جمله از كارل ماركس گوياي وضعيت امروز و ديروز زندگي آيتالله آقا شيخ محمدتقي اصفهاني مشهور به حاج آقا نجفي است. زندگي آقا نجفي اصفهاني و مخالفتهايش با چپاولگريهاي حاكم وقت يعني ظلالسلطان سوي تراژيك داستان و داس تخريبي كه به جان گذري منسوب به آقا نجفي افتاده است، سوي كمدي ماجراست. آقا نجفي در سال 1262 هجري، قمري در اصفهان ديده به جهان گشود. او مقدمات علوم ديني را در اصفهان آموخت و سپس به نجف رفت و پس از اخذ اجتهاد از علماي نجف به اصفهان بازگشت و به مقام مرجعيت عام نائل شد. آقا نجفي در كنار فعاليتهاي مذهبي، در شوون اجتماعي نيز فعال بود، گفته شده است كه او رابطه خوبي با ظلالسلطان نداشت و مخالف و منتقد ظلمهاي او به مردم اصفهان بود. آقا نجفي يكبار در زمان ناصرالدين شاه و يكبار هم در زمان مظفرالدينشاه به تهران تبعيد شد، با اين حال نقش او در جنبش تنباكو بسيار پررنگ بود و در برابر استعمار همراه مردم مبارزه ميكرد. اين عالم گرانقدر در سال 1332 و پس از يك عمر تلاش براي طلب حق و عدالت در هفتادسالگي جهان را ترك گفت. پيكر مطهر او را در كنار امامزاده احمد كه خود معين كرده بود، دفن كردند. با توجه به جايگاه والايي كه آقا نجفي در ميان مردم اصفهان داشت، محله زندگي او نام گذر آقا نجفي را به خود گرفت، اين گذر درست در پشت مسجد شيخ لطفالله قرار دارد. اين بافت تاريخي برجا بود تا نام و ياد و خاطره آقا نجفي و مجاهدتهاي او را در ذهن مردم اصفهان نگه دارد. تخريب اين گذر و بافت تاريخي با توجه به صبغه و ارزش نامي كه بر خود دارد، امري فرهنگي است. به نظر ميرسد همانطور كه روزي ظلالسلطان كمر به تخريب بناهاي اصفهان بسته بود و ظلمش گريبان مردم اصفهان و تاريخش را گرفته بود، امروز برخي بدون توجه به سابقه تاريخي و فرهنگي و بدون اعتنا به جايگاه شخصيت والايي كه در اين بافت ميزيسته است، در سوداي تخريب اين بافت ارزشمند و آوردن ترافيك شهري و اتومبيل به اين گذر است و قانون و دستورهاي شوراي عالي معماري و شهرسازي و ديگر نهادها را هم مانعي بر سر راه خود نميبيند.